پیشنهاد‌های علیرضاایرانیان (٦٤٩)

بازدید
٥٠٠
تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

پرچمی پاچین مانند که بر چوبی کشیده شده، بر سرش قبه ای از برنج یا نقره یا چیزی شبیه پنجه نصب می کردند. چوبی که بر سرش پنجه یا گوی نصب کرده و آن را با ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

گیاهی با برگ های باریک و معطر با گل های کوچک ارغوانی که برای خوشبو ساختن ماست و دوغ و رفع رطوبت آن به کار می رود. عطر کاکوتی نزدیک به آویشن است.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کاغذی مخصوص سیگار پیچی از جنس مخصوص مانند پوست آهو که حتی در هزاران بار باز کردن و لول کردن عیب نمی کرد و سال ها مورد استفاده قرار می گرفت.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

نوعی بازی که کودکان انجام می دادند به این صورت که با چوب کلفت و کوتاهی به طول هفتاد تا هشتاد سانتی متر به نام دولک به چوب کوتاهی به طول تقریبی پانزده ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

یکی از محلات قدیمی تهران، در امتداد بازار مسگرها. در این محل خانه ی معروفی قرار دارد که به احتمال زیاد متعلق به خاله ی ناصرالدین شاه بوده است.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یکی از محله ی های قدیمی تهران که اکنون در بازار قرار دارد.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

گوژپشت

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

اسلحه سازی دولتی، مهمات سازی قشون. محل آن غرب خیابان باب همایون تا شرق خیابان خیام بود.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٢

مکان ماه در برج عقرب. طبق قاعدهی نجوم، هر دو روز و چند ساعت ماه در یکی از بروج دوازده گانه منزل می کند که یکی از آن منازل عقرب یعنی برج عقرب می باشد ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خمپاره

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

سوار کردن کودک بر روی شانه به صورتی که یک پایش از جلو و پای دیگرش از پشت حامل آویزان باشد.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

رشوه، باج سبیل

پیشنهاد
١

یکی از وسایل سحر و جادو، برای زنانی که آبستن نمی شدند یا فاصله ی زیاد میان آبستنی آنها می افتاد استفاده می شد.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دیگی مسی با لبه ی کوتاه و دهان گشاد.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سربازانی که به تقلید از نظامیان روس لباس می پوشیدند و به سبک روسی تعلیمات نظامی دیده بودند

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

قدک پارچه ی دست باف از جنس پنبه که همانند متقال بود با بافتی ریزتر و رنگ آبی تیره که به کار قبا و لباس مردان می آمد. ضمنا یکی از اصطلاحات کفاشان قدیم ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

قدح یا ظرف بزرگ که بعضی تا پنجاه لیتر گنجایش داشت.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٣

وزن کردن به وسیله ی قپان. نوعی شکنجه هم محسوب می شده که محکوم را به وسیله ی آن از سقف آویزان می کردند.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

بلندی جلوی زین اسب است. به آن قبه و کوهه هم میگویند.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

جسم کوچک و محدب به شکل نیم کره یا دکمه که به جایی چسبیده باشد. بیشتر منظور درجات بالای نظامی است. همچنین. گنبد و قربوس زین اسب هم معنی میده.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اقل منقل تلفظ درستش قبل منقل هست. متاسفانه اغلب غلط تلفظ میکنند. قبل با قاف و با . ضمه دار. بمعنی وسایل منقل. ظرفی از چرم مانند کیسه برای اسباب چا ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قبل با قاف و با . ضمه دار. بمعنی وسایل منقل. ظرفی از چرم مانند کیسه برای اسباب چای و دود و دم، امثال قلیان و وافور. در گویش عامیانه بجای خرت و پرت ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

نوعی بازی که در آن چشم یک نفر را می بندند و یکی یا هر چند نفر دیگر که داخل بازی باشند در گوشه و کنار، قایم می شوند و آنگاه چشم وی را باز کرده و او با ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نوعی بازی که در آن چشم یک نفر را می بندند و یکی یا هر چند نفر دیگر که داخل بازی باشند در گوشه و کنار، قایم می شوند و آنگاه چشم وی را باز کرده و او با ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قایم باشک. نوعی بازی که در آن چشم یک نفر را می بندند و یکی یا هر چند نفر دیگر که داخل بازی باشند در گوشه و کنار، قایم می شوند و آنگاه چشم وی را باز ک ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قاضی یا روحانی قشون و لشکر

پیشنهاد
١

هماوردی، سنگ واکندن، کلنجار رفتن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

قاز واحد پول به ارزش یک هشتادم قران، یک چهارم شاهی و هر شاهی معادل یک بیستم ریال بود. صد من یک قاز یعنی کم ارزش. همینطور اصطلاح چندرقاز.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قاز واحد پول قدیم ما بوده. چهار قاز معادل یک شاهی است. واحد پول به ارزش یک هشتادم قران، یک چهارم شاهی و هر شاهی معادل یک بیستم ریال بود. اصطلاح چن ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نوعی تخته بند. کلمه ای ترکی به معنی وسیله ای چوبی که دست ها و سر را با آن می بستند و سپس فرد را شلاق می زدند، شکنجه می کردند یا سر می بریدند.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تقلب کردن در فروش متاع، جا زن کردن و داخل زدن.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

لنگ دار حمام عمومی.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فندق را روی شعله ی چراغ روغنی سوزانده، برای سیاه کردن ابرو به کار می بردند.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پارچه ی انگلیسی کت و شلواری پشمی به رنگ سیاه که معمولاً از آن کت تکی می دوختند و با شلوار سفید می پوشیدند.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

اصطلاحی بود که به جوانان از فرنگ برگشته یا وطنی که صورت فرنگی مآبی به خود می گرفتند اطلاق می شد

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

رگ زن و دلاک حمام در گذشته.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کمربند پهن سوراخ دار چرمین یا برزنتی که خشاب های فشنگ در آن جا می گیرد و آن را به کمر بسته، سرنیزه و وسایلی از این قبیل را از قلاب های آن می آویزند. ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

کمربند پهن سوراخ دار چرمین یا برزنتی که خشاب های فشنگ در آن جا می گیرد و آن را به کمر بسته، سرنیزه و وسایلی از این قبیل را از قلاب های آن می آویزند. ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فانوسی که حباب آن از پارچه ی موم آلود ساخته می شد بنام فانوس شمعی و و قتی بر زمین می نهادند بر روی هم چین می خورد و شمع آن ظاهر می شد. هر اعیان و ا ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

فانوسی که حباب آن از پارچه ی موم آلود ساخته می شد و و قتی بر زمین می نهادند بر روی هم چین می خورد و شمع آن ظاهر می شد. هر اعیان و اربابی، نوکری به نا ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

دو تا سه متر اطراف گنبد که با طاق کوتاه تری ساخته می شد را غلام گردش می گفتند. استفاده از این لفظ خصوصاً در زورخانه ها مرسوم بود

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

گداهایی که با غش کردن پول می گرفتند. به این صورت که نزدیک جوی آب و لجنی خود را لرزانده و در آن می انداختند و مردم گرد آمده، بیرونشان می کشیدند و غیه ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

شیشه ی شکم دار و گردن دار که دهانه ی آن کنگره مانند بوده و ته آن از داخل محدب می باشد.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

پودر و سائیده ی برگی که رنگ سیاه از آن به دست می آمد و برای رنگ کردن موی سر به کار می رفت. به آن "رنگ" هم می گفتند.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

نام محله ای در تهران قدیم واقع در شرق خیابان ناصریه ( ناصرخسرو ) منتهی به خیابان سیروس

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

لفظ ترکی به معنی دختر عمه ( عم قضی هم نوشته می شود که غلط است. )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

همان علیشاه عوض است در گویش عامیانه. یکی از دهات شهریار، واقع در جنوب غربی تهران

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

کلمه ای که تازه واردان به افراد داخل حمام می گفتند. همچنین تعارفی بود که افراد داخل سربینه به کسانی که از گرمخانه بیرون می آمدند می کردند. همچنین بخ ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گوی فولادی مذهب ( mozahab ) به اندازه هندوانه بزرگ که بالای آن پنجه ی کامل شبیه دست آدمی یا یک تیغه مانند تیغه ی علامت نصب کرده، با طاقشال و پارچه ها ...