پیشنهادهای علیرضاایرانیان (٦٦١)
شُرْبُ الیهود . بزم شرابی که ملّا و مسائل ملّایی در آن باشد و صحبت خلافِ مناسبتِ آن مجلس در آنجا شود و روضه خوان و مدّاح و عزیمه خوان و تعزیه خوان در ...
صاحب منصب ها و صاحب لقب هایی که هنوز دست چپ و راست خود را نمی داند و از عالم خودش بیرون نرفته است مدّعی کارهای بزرگ می شود و آن منصب و لقب را از عظم ...
اصطلاحی قدیمی به پیش خدمت های پیرمرد شکیل که هنوز امید معشوق به خود دارد و به آقایی و به ناز و عاشق کشی های قدیمی سلوک کند و هر که از این نمره باشد.
تاتوله و تاطوله. شراب و مسکرات را و بُرْش را خصوصاً می گویند.
تاطوله که بصورت تاتوله هم نوشته میشود. شراب و مسکرات را و بُرْش را خصوصاً می گویند.
سخره خواص. هزّال و فحّاش را گویند که به فحش های عِرضی بخواهد مردمان را بخنداند.
تُف دیوار . کسی که به مجالس اعیان و کارگزاران دولت یا ملّت برود و در آنجا یارای ادای مطلب نکند و مسکوت عنه بنشیند و بدون عرض حاجت مراجعت کند.
یکی از آداب احترام به متوفی مخصوصاً به پدر، باز نگاه داشتن یقه تا چهلم او بود که در آن روز چهلم . یکی از بزرگترها یقه را بسته و تکمه می نمود.
همان چشم بندی است. علمی که با آن در تصورات مردم تصرف کنند، یعنی اشیاء و احوالی به نظر آنها رسانند که وجود نداشته باشد و مناظری به تصورشان آورند که خا ...
کنایه از ضرب المثلی است که متهمی را به جرمی نزد حاکم می برند. حاکم حکم می کند یا فلان مقدار پیاز یا فلان تعداد چوب بخورد یا فلان مبلغ پول بپردازد. مت ...
زیارتگاهی در شرق کوچه ی گذر لوطی صالح
آشفته، درهم و برهم و بی نظم و انظباط. بی قاعده.
یکی از درجات نظامی که بعداً به گروهبان سه تغییر نام یافت.
یکی از درجات نظامی که بعداً به گروهبان دو تغییر نام یافت.
پیاله ای لب کنگره ای کوچک که در آن وسمه را جوشانده، برای سیاهی و قوت به ابرو می گذاشتند.
مشتری بد پول بده
چرمی اعلا از پوست گوسفند که لعاب براق روی آن داده باشند. معمولاً لعاب ورنی را مشکی می دادند.
محلی به ابعاد تقریبی دو متر در دو متر در حمام های عمومی قدیمی جهت زدودن موهای زائد با داروی بهداشتی ( واجبی = نوره )
پارچه ای به طول تقریبی یک متر و عرض هفتاد سانتیمتر که در دو طرف آن نوار دوخته و از آن ها چوب رد می کردند و دو سر آن را با طناب به دیوار یا درخت می بس ...
وسیله ای که شیره ی تریاک را روی آن بچسبانند، وسیله ای برای شیره کشی در شیره کش خانه ها
تنبیهاتی که به واسطه گرفتن پول و جریمه و امثال آن انجام شود و از این جهت داغ آن به دل بماند.
عضو پلیس
شهربانی
شکنجه گر. یکی از عواید دوستاقبانان و نسق چی ها این بود که حق داشتند محکومین را به صورت مورد استفاده قرار دهند. به این جهت آنان را زنجیر کرده، دور کوچ ...
با هم ندار هستند. دل و جان و مال یکی، یک رنگ بودن.
افسر نگهبان
ستاره بهرام. مارس
ستاره ی زهره
نام دیگر صبحانه برای عوام و ضعفا
نام دیگر صبحانه برای عوام و ضعفا.
در اصل به معنی پیشکشی است که اطرافیان شاه وقتی او شکاری را با تیر می زد، تقدیم می کردند. در معنی متداول امروز آن یعنی گرفتن پاداش یا انعام در ازای ان ...
در اصل به معنی پیشکشی است که اطرافیان شاه وقتی او شکاری را با تیر می زد، تقدیم می کردند. در معنی متداول امروز آن یعنی گرفتن پاداش یا انعام در ازای ان ...
چوب کلفت تراشیده ی مخروط دسته دار سنگین وزن بصورت گرز که در زورخانه جهت تقویت عضلات سرشانه استفاده می شود.
به میدان سید اسماعیل مراجعه شود. میدانی در جنوب بقعه ی امام زاده سید اسماعیل واقع در غرب خیابان سیروس نرسیده به چهارراه مولوی. در این میدان هرگونه ا ...
میدانی در جنوب بقعه ی امام زاده سید اسماعیل واقع در غرب خیابان سیروس نرسیده به چهارراه مولوی. در این میدان هرگونه امتعه ی نو و کهنه و دزدی خرید و فرو ...
میدان شاهپور ( وحدت اسلامی فعلی ) در ابتدا به دروازه قزوین معروف بوده است. در زمان ناصرالدین شاه با گسترش شهر، دروازه قزوین به میدان قزوین کنونی منتق ...
لش یا لاتی که دهانه ی میدان بارفروشی، مانند میدان میوه و تره بار را گرفته، بابت هر بار چیزی از مراجعان می گرفت. همچنین یکه تازی میدان نبرد.
میدان اعدام که در اوایل دوره ی قاجار در سبزه میدان واقع شده بود.
میخ چهار نبش بلند ضخیم حلقه دار که به زمین کوبیده، افسار مرکوب خود را به آن می بستند.
روضه ای زنانه که به مناسبت ولادت حضرت زهرا و ائمه انجام می شود.
روضه ای زنانه که به مناسبت ولادت حضرت زهرا و ائمه انجام می شود.
ردخور پیدا نمی کند
چوب سیاه گره دار، مخصوص قلندران به نشانه ناهمواری دنیا.
سکه ی طلا مربوط به کشور روسیه.
ملنگ یعنی سرخوش، مست. به آدم سر و پا برهنه نیز می گویند
جلوی سر را ملاج میگویند با میم مفتوح.
قلم مانندی که انتهای آن در چوب فرو رفته و دسته چوبی پیدا می کند، برای درست کردن شکاف در چوب استفاده می شود.
یکی از درجات نظامی که بعداً به استوار تغییر نام یافت
جمع کردن و سرگرم ساختن مردم را به هر طریق از قصه گویی، مرثیه خوانی، شعبده بازی، نمایش های پهلوانی و امثال آن را معرکه گیری می گفتند.
ظرف مسی استوانه شکل لب کنگره ای دسته دار که با آن آب به بدن می ریختند