پیشنهادهای علیرضاایرانیان (٦٤٩)
همه چیز را در لقمه فشردن و با میل و ولع تمام، بی اعتنا به همسفره و هم غذا، خوردن
دزد خر، گاو، گوسفند و شتر
علم شعبده که مثلاً از کاغذ بریده، پرنده به پرواز آورند و از مجسمه ی بی جان، جسم جاندار ارائه کنند و غیره.
علمی که از ریاضیات به هم رسد و چون کامل شود بتواند صاحبش را از مال دنیا بی نیاز گرداند، آنچه خواهد بدون زحمت و رنج حاصل شود و هر خواهش که جهت خود و غ ...
علم طلسمات و اعداد و حروف که با آن اعمال خارق عادت انجام دهند، مثل رسانیدن دو تن که معاشرت و معاشقت و زناشوئیشان غیرممکن باشد و احضار و طرد و بوجود آ ...
کسی را در معامله وکیل کردن. یعنی از طرف من وکیلی که به خیر من کار کنی و خدا شاهد وکالت تو باشد
کسی که پیشاپیش جنازه حرکت می کرد، قرآن تلاوت می کرد و متناسب با سن و وضع مرده برخی جملات در خصوص متوفی بیان می نمود.
کسی که در مستراح های عمومی برای مردم آفتابه پر می کرد
کسی که در مستراح های عمومی برای مردم آفتابه پر می کرد
یا لولئین، آفتابه ی سفالین. بعدها که آهن ورق و حلبی وارد شد آفتابه های سفالین کنار گذاشته شد. از مس، برنج، نقره و حتی طلا نیز برای متمکنین آفتابه ساخ ...
لولهنگ، آفتابه ی سفالین بعدها که آهن ورق و حلبی وارد شد آفتابه های سفالین کنار گذاشته شد. از مس، برنج، نقره و حتی طلا نیز برای متمکنین آفتابه ساخته شد
کرک گل نی ( kork - e - gol - e - nei )
میهمانی کسب اجازه ی شاگرد از استاد، به این معنی که شاگرد لیاقت انجام دادن کاری که به او محول شده است را یافته است.
مواظب و سرپرست اطفال اعیان و رجال
چراغ نفت سوز از یک تا ده شعله شمع
پاکت یا کیسه یا ظرفی که حدود یازده سیر و سه مثقال یعنی به گرم معادل ( 840 گرم ) محتوی داشته باشد.
کاغذ سیگار آماده شده که لبه هایش به وسیله ی ماشین چسبیده شده باشد. اگر سیگارت را با دست بپیچند به آن "کاغذ سیگار" می گفتند اما کلمه ی گیلز که در فارس ...
کاغذ سیگار آماده شده که لبه هایش به وسیله ی ماشین چسبیده شده باشد. اگر سیگارت را با دست بپیچند به آن "کاغذ سیگار" می گفتند اما کلمه ی گیلز که در فارس ...
یکی از گودها یا محله ی های قدیم تهران که ظاهراً خیلی خوشنام هم نبوده است
گلریزان جشنی ورزشی بود که هرچند یکبار در زورخانه جهت همراهی از پا افتاده یا حاجتمندی برپا می شد و عوایدش جهت بدهکاری، ورشکستگی، بیماری، خرج عروسی، سر ...
آتشکار حمام عمومی تون سوز حمام
خاک کرم رنگی که در رنگ های لعابی دیوار به دلیل هم رنگ بودن با رنگ آجر به کار می امد. ( گل ماشی هم می گویند. )
خاک کرم رنگی که در رنگ های لعابی دیوار به دلیل هم رنگ بودن با رنگ آجر به کار می امد. ( گل ماشین هم می گویند. )
نوعی بازی که از میان چند نفر، یک نفر به عنوان گرگ انتخاب می شود و دنبال بقیه می کند. هر کس که گرفتار گردد، گرگ می شود.
بعضی اشتباه معنی کردن و مدعی هستن که از اعجاز مرتضی علی ( علی ع ) می دانستند که گربه اش غیر از گربه های دیگر بوده و از هر طرف می انداختی اش، چهار دست ...
شستنی که با آبی مختصر یا یک ظرف آب انجام شود.
اولین هتل آبرومند به سبک اروپایی در ایران با سالنی زیبا که ابتدا جهت رقص و غذاخوری اختصاص یافت و سپس سالن بالماسکه و نمایش شد و چندی نیز صورت سینما ب ...
گذاری منشعب از جنوب چهارسوق بزرگ بازار. از بازارهای بدون سقف قدیمی تهران که قدمت آن به احتمال زیاد به دوره ی آقا محمدخان قاجار می رسد و بانی آن سرما ...
گتر با گاف کسره دار. روکشی از جنس ماهوت یا ضخیم تر به رنگ های کرم و قهوه ای به شکل ساقه ی جوراب که روی کفش می بستند و روی کفش را تا سرپنجه می پوشانی ...
کفش لاستیکی سیاه با آستر ماهوت قرمز که آن را در ابتدا از روسیه می آوردند و در میان زنان پیر و میانه سال زیاد طرفدار پیدا کرده بود.
گاری جهت حمل مسافر با ظرفیت سه خروار ( 900 کیلوگرم ) بار و 24 مسافر. در این گاری بارها را در کف گاری قرار داده، مسافران روی آن می نشستند و دیگر وسایل ...
گاری چهارچرخه ی روپوش دار با دو چرخ کوچکتر در جلو و دو چرخ بزرگتر در عقب که جزء وسایل نقلیه ی سریع السیر به شمار می آمد. همانطور که از اسم آن پیداست ...
جفتا جفت، کاملاً کنار هم
سرخ مایل به سیاه، سرخ سیاهگین یا سیاه سرخگین
کوزه ی آبخوری سفالین که در تهران مرسوم بود که آن را جلوی نسیم قرار می دادند و آب را خنک می نمود.
ظرفی قابلمه مانند از گل ( gel ) پخته که در کف گهواره برای دفع ادرار و مدفوع کودک جاسازی می کردند. به این صورت که طفل را طاقباز و بدون شلوار خوابانیده ...
کلانتری
دستمبو یا کمبزه میوه ای کوچکتر و سفت تر از خربزه با طعمی میان خیار و خربزه.
کمبزه یا دستمبو خربزه نارس نیست. خودش یه میوه هست کوچکتر از طالبی و سبز رنگ. میوه ای خیلی کوچکتر و سفت تر از خربزه با طعمی میان خیار و خربزه.
ظرفی مانند دیگچه با لبه ای صاف و دو دسته در دو طرف و دری جذم و جفت و دسته دار.
با کاف مضموم به معنی سرفه کردن. با کاف مفتوح به معنی پشیمان شدن، تحت تأثیر تبلیغ مخالف کسی قرار گرفتن، پس آوردن. دبه کردن.
به معنی کلوخ اندازان. خوش گذرانی، تلافی محرومیت از عیش و سرور را با افراط در آن ها درآوردن
خوش گذرانی، تلافی محرومیت از عیش و سرور را با افراط در آن ها درآوردن. کلاغ اندازان هم گفته میشه.
با ت فتحه دار. کلاه نمدی تخم مرغی شکل که آن را با سوزن زنی به دوازده یا چهارده ترک تقسیم کرده و در هر قسمت اسامی ائمه و اشعار و ابیاتی در مدح علی ( ...
کلاه پاپاخی هم گفته می شود. کلاهی از پوست گوسفند باپشم های بلند که پشم هایش تا روی چشم آمده و قیافه را مهیب می نمود.
کلاه پاخ پاخی هم گفته می شود. کلاهی از پوست گوسفند باپشم های بلند که پشم هایش تا روی چشم آمده و قیافه را مهیب می نمود.
حرف، حرف می آورد.
فردی که بر روی کفن آیات قرآن می نوشت.
دزدی که اسکناس درشت را برای خرد کردن به کسی عرضه نموده، پس از گرفتن اظهار انصراف می کند و در دادن و گرفتن پول خود، مقداری از آن را می رباید ( کف می ر ...
دو صندوق بدون در رو پوشیده که بر دو طرف قاطر یا شتر بسته می شد و در هر صندوق یک نفر قرار می گرفت. این وسیله برای حمل مسافر خصوصاً بانوان و اطفال استف ...