منو
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

سومری به ترکی هیچ ربطی ندارد تنها زبانی که سومری به آن ربط ندارد ترکی هست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

زبان سومری زبانی است که به ترکی هیچ ربطی ندارد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

برابر نهاد فارسی to begin with " پیش از همه" می باشد در زبان فارسی اما گاهی بسته به بند ها، از " پیش از هر چیز " یا "در آغاز" " در نخست" و یا از " ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

نگار یعنی : کس ِ نیک و زیبا و سودمند. بقیه فرموده شباهت ها آوایی هستند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣١

از واژه های باستان ایرانی است که 5000 سال دیرینگی دارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

dodangeh 'گرامی متاسفانه همه ی نوشته های شما در مورد زبان سومری و تاریخ و واژگان سومری غلط های آگاهانه ای است که از سوی پان ترک ترویج می شود و زمینه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

چادر یک . واژه ی سانسکریت هست و در ترکی و فارسی وام واژه است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

اخته واژه ایرانی هست که به زبان مغولی و ترکی راه یافته است و همان واژه آهیختن هست به معنی بیرون کشیدن و اقته چی به معنی کسی بود که کارش بیرون آوردن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٩

پیدایش"، : پدیداری: ظهور

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

"فرانام" درست است و از سوی همه بکار برده می شود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

explicit: برابر های فارسی این واژه "هویدا" ، " روشن" و " آگاهانه"، "بارز "، و "نمایان"

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

از کجا در آوردی اکدی این را؟ اکدی ها هم چنین واژه ای ندارند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

حماسه : برابر عربی آن می شود" "رجز" و "رجز خوانی " وازه آمیخته ی عربی فارسی هست که در زبان فارسی هم بکاربرده می شود. حماسه " از نظر اتیمولوژیکی در ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

برخی می گویند/ آز/ نام قومی بوده درست می گویند ولی می دانیم که در سنگ نوشته گل تکین یکی از خاقان های ترک در مورد /آز / های مورد نظر نوشته ( سنگ نوشته ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

Stative به معنی ایستا می باشد اما به دلیل عدم همسانی ستاک های واژگان تخصصی ( در زبان شناسی و ترجمه ) در زایایی برای ادای مفاهیم گوناگون ما با مشکل رو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

\پوست چرم، کوس ، دهل بزرگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

قهرمان واژه ی اصیل ایرانی هست شگل دیگر ایرانی آن گهرمان می باشد در واژه نامه های ترکی دوره ی عثمانی نیز واژه ای فارسی نوشته شده هست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

auxiliary در معنی های گوناگونی در زبان انگلیسی بکار برده میشود برابرفارسی درست برای آن "بجایشی" میباشد = یعنی کس یا چیزی که به جای کس یا چیز دیگری ب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

determining: برابر فارسی " باز شناسی " "شناسگری " " باز تعریف کردن"

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

آراز َنامواژه است با تلفظ=Araz در زبان آذری به رودخانه ارس گفته می شود رود اَرَس در زبان ( ارمنی: Արաքս‎ آراکس؛ در ترکی آذربایجانی: Araz آراز ) رودی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

دریغ همان دریگ است به معنی :" بی بخشش" و "بی وارث" و در کل افسوس معنی می دهد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

برابر پارسی preceded : "جلودار "، طلایه دار "پیشتر" "جلوتر بودن:، : بدنبالِ:

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

marker برابر نها فارسی آن "شناسگر " می باشد ولی "نشانگر "هم مفهوم را می رساند اما درست ترین گزینه "شناسگر" میباشد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

نگر ماند "، "به چشم بودن" واچشمی" چشم داشت" پسوند ها و پیشوند های زبان فارسی برای ساخت قید ها و فروزه ها و اسم بسیار فراوان است برای واژه ی انتظار ع ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

در زبانشناسی patient به معنی :پذیرا" می باشد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

نام ایزد باستانی ایرانی در اوستا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

زمان دستوری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

construe برابر فارسی آن "ساز گسترد "می باشد ، و به معنی و مفهوم تجزیه و تحلیل و آنالیز دستوری است. بیشتر برای تفسیر و تجزیه و تحلیل ساختار ِ جمله ، ب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

جنابی که داریوش را به یورش کننده معنی می فرمایید کمی اگر فرصت کردید کتاب بخوانید آفرین کتاب بخوانیم هر دو مان را عرض می کنیم. یورش واژه ی صد در صد تر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

پوچ، پوک ، پوکیده، چوکیده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

نمود " در ر زبان آذربایجانی به معنی شکل و فرم میباشد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

1 - نگارشگری 2 - خط شناسی ، 3 - خطاطی4 نگارشی5 - نگاشتگری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

copular برابر فارسی این واژه "پیوند ساز" است از ریشه لاتین copula هست به معنی:" پیوند دهنده"، پیوند ده" از نکته نظر زبانشناسی، در بندهای ( عبارتهای ) ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

"با این روش" whereby و "بدینگونه " گاهی ممکن است که به معنی به "کدامین روش" ترجمه کنیم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

یکی دیگر از معنی های "شدن " پذیرفتن و قبول کردن می باشد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

گرد = gerd "شهر" و "آبادی" محل زندگی یکی دیگر از معنی های " گرد می باشد مانند هشتگرد دستگرد دارابگرد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

دریای مازندران

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

زنبور واژه ایرانی است که به برخی دیگر از زبانهای سامی نیز راه یافته است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

upstream= معنی های گوناگونی دارد همانند "بالای جریان رودخانه: نمونه ، . in the neighbouring area more upstream on the Lena در صنایع به معنی : "بالا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

دبستان واژه ای دیرینه ایرانی هست ربطی به ادب و فحاشی ندارد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

تحت الفظی با توجه به برابری انگلیسی literally برابر نهاد تحت الفظی می شود واجانه, واجگویه: واژگفت. واجانه گفتن= تحت الفظی گفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

transgress برابر فارسی آن : "تخطی کردن تجاوز کردن" گذر کردن از مرز ها ) گفتگو و غیره ) و پافرا تر نهادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

از واژه های باستانی ایرانی است به معنی : "اوج" "بلندا" و "فراز"

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

برابر نهاد برای استثنا ; "کمیزه" و "کم خیزه"" کم باشگی" کم ازبیش" میباشد. برای مثال در جمله زیر" گاهی استثناهایی نیز وجود داشته است گاهی کماز بیشی ها ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

معادل مالکیت عربی در زبان فارسی خداوندی ، دارایش، داشتاری، دارا وندی است برای نمونه : در برابر ضمایر ملکی: فرانام های دارایشی و داراوندی داراوند گزین ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

فرانام های دارندگی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

ریگ به معنی : "هدیه"، و " بخشش" "ماترک" در مرده ریگ هم بجا مانده است الته برخی به اشتباه فکر می کنند که این به نمود مجازی هست ولی ان درست نیست ریگ خ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

( لُوُم ) :اسم آلت ) :[LUM] ابزاری آهنی ِ دراز با نوکی تیز، اهرم مانند برای شکافتن زمین های سخت، صخره سنگ و بتن؛و جابجایی وزنه های سنگین.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

سیس و سیسگا درزبان آذری به معنی چروکیده و لاغر و استخوانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

او ر ur . یکی دیگر از معنی های اور =ur برجستگی ، دمل ، غده بزرگ