علی حقی بستان آباد

فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده
rectum٢٣:٢٦ - ١٤٠١/١١/٣٠در دانش زبان شناسی ( بویژه در دستور زبان ) به معنی مضاف الیه توان معنی کردگزارش
0 | 0
regens٢٣:٢٤ - ١٤٠١/١١/٣٠در زبانشناسی بویژه در شاخه فیلولوژی regens می توان به معنی مضاف در حالت ملکی ( دارندگی ) ترگمان کردگزارش
0 | 0
اسال٢١:٢٨ - ١٤٠١/١١/٢٦اتفاقا درست ترین نمود شعر را جهانگیری اورده است. ز دانا شنیدم که پیمان شکن زن جاف جاف است آسال کن آسال د ر زبان های ایرانی باستان به معنی پی ریزی و ... گزارش
2 | 0
نان١٦:٣٤ - ١٤٠١/١١/٢٢نان در ایرانی باستان به نمود نیندا بوده و معنی درست آن افریده ننه و مادر هست به معنی "مادر آفریده" استگزارش
0 | 0
استبداد٠١:٠٦ - ١٤٠١/١١/١٤استبداد به معین بیدادگری رایج است ایا واژه ایرانی هست یا نه عربی هست اگر هم واژه عربی باشد خود به خود معنی درستی از استبداد را می بینیم . ژرف ساخت وآ ... گزارش
0 | 0
چکرز١٥:٥٣ - ١٤٠١/١١/١٣چکرز گونه ای سلاح شبیه شمشیر است کمی کوتاه تر از آن و بلندتر از کارد سلاخیگزارش
0 | 0
کوله٠٠:٥٥ - ١٤٠١/١١/١٢در زبان های ایرانی آغازین کول بن واژه است به معنی مقعر و کاسه مانند. که زایای واژگانی بسیاری داشته است در زبان ایرانی باستان به معنی ظرف یا محوطه ای ... گزارش
2 | 0
کلاهخود٠٠:٢٨ - ١٤٠١/١١/١٢کلاهخود در زبان ایرانی آغازین واژآمیختی از کلاه و کود= به معنی پوست و چرم در ایرانی نخستین نمود یافته است. به معنی کلاهی از پوست و چرم بوده است که در ... گزارش
0 | 0
ده ده١١:٤٤ - ١٤٠١/١١/١١در گویش ها و زبان های محلی ایرانی به معنی پدر ، له له و پرورش دهندگان کودکان گفته می شود.گزارش
0 | 0
کندو١١:٢١ - ١٤٠١/١١/١١محل انبار کردن غله ها و آرد. انبار و یا انبارک و یا اتاقکی و برای نگهداری آرد و دانه های آسیاب شونده همانند جو ، گندم و ارزن و آرد در تاریخ بیهقی آو ... گزارش
2 | 0
بد١٣:٠٠ - ١٤٠١/١١/٠٩از واژههای ایرانی باستان است به معنی های 1 - زشت، وحشتناک، 2 - سخت، ناسازگار 3 - نامناسب ، خرابگزارش
5 | 0
میهن١٦:١٥ - ١٤٠١/١١/٠٧میهن به معنی کشور نیست معنی و مفهومی که در میهن نهفته است بسیار مثبت می باشد . به نمونه کاربرد آن نگاه کنید . نیروهای میهنی در جبهه های جنگ پیروزی ه ... گزارش
12 | 1
همیشه٢٠:٢٩ - ١٤٠١/١١/٠٥/همیشه/ واژه ای آمیخته ایرانی است ار هم به معنی همه و هر و پسوند /شه/ پسوند تایی به معنی تا به در ایرانی نخستین به معنی ابدی و جاودانگی بوده است .گزارش
0 | 0
لکه٠٥:٤١ - ١٤٠١/١١/٠٥لکه: در معنی هایی 1 - نقطه، خال 2 - بیماری پوستی که در آن توده ای کوچک به شکل خال در روی پوست باشد 3 - قطره 4 - گردو خاکی که به سطحی نشسته باشد 5 - ا ... گزارش
2 | 0
زوبین١٨:٥٤ - ١٤٠١/١١/٠٢زوبین= چوبین ( گوبین ) از واژه های ایرانی باستان هست به معنی چوبی که برای پرتاب بکاربرده می شده است. در زبان ایرانی نخستینه چوب در اصل به معنی نیزه س ... گزارش
2 | 0
عور١٤:٥٢ - ١٤٠١/١٠/٢٥عو ر ur در اصل به معنی کندن در زبانهای ایرانی بوده است . کندن مو و گیسوگزارش
0 | 1
خفاش٠٢:٣٣ - ١٤٠١/١٠/١٧در زبانه ایراننی باستان درست ترین نمود برا حفاش شوده sude و شبدهshubde بوده است.گزارش
5 | 1
هپروت١٤:٤٤ - ١٤٠١/١٠/٠٧در ایرانی باستان به معنی ساختگی بوده است از زبان مردم عادی به زبان فارسی راه یافته است در اصل به معنی سوراخ در زبانهایایرانی باستان بوده است شوربختان ... گزارش
9 | 1
چوپان٠٧:٢٠ - ١٤٠١/١٠/٠١چوپان واژه ای ایرانی باستان است و از دو جز"سی" و "پاد" به معنی نگبان گله ساخته شده است بعد ها این واژه در زبان اوستایی به "پشو" و"شی" به معنی گله و ر ... گزارش
12 | 1
زره١٠:٥٥ - ١٤٠١/٠٩/١٧زره یا زیرِه از واژگان ایرانی آذری باستان به معنی زیارتگاه است واژه عربی زیارت وام واژه از زیره و زره ایرانی می باشد.گزارش
5 | 1
بانو٢١:٣٠ - ١٤٠١/٠٩/٠٢بانو نمود نخستین این واژه unu /او نو/ بوده به معنی دختر دوشیزه بوده در فارسی میانه دگرگونی آوایی و هم معنایی در آن پدید آمده است و به بانو دگرگون شده ... گزارش
2 | 1
pretonic١٣:٤٣ - ١٤٠١/٠٩/٠٢pretonic برابر نهاد پارسی پیشنهادی برای این وآژه انگلیسی : فرا آوا می باشد و به مفهوم و معنی های :پیش سدا، پیش واژ، پیش واک در زبان شناسی به کار برده ... گزارش
2 | 0
مر١٢:٢١ - ١٤٠١/٠٨/٢٧از واژگان باستانی ایران هست و یکی از معنی های اصلی /مَر /mar] مگر , استگزارش
2 | 0
معین٢٣:٣٧ - ١٤٠١/٠٨/٢٦شناسا شده برابر نهاد پیشنهادی برای واژه معّین عربی : شناسا شده و بشناخت و شناختیده استگزارش
9 | 0
تعیین٢٣:٣٥ - ١٤٠١/٠٨/٢٦شناختا برابر نهاد درست برای تعیین عربی است و واژه برگزیده یا گزیده نمی تواند دقیق و درست باشد. زیرا گزینش و برگزیده برابر با انتخاب می باشد/ تعیین مف ... گزارش
5 | 0
pronominal infixes٢٣:٢٢ - ١٤٠١/٠٨/٢٦برابر نهاد پارسی آن میانوند های فرانامواره ای: pronominal infixes؛، میانوند های ضمیر واره ایگزارش
0 | 0
کشمش٠١:٠٤ - ١٤٠١/٠٨/١٦اصلان اوغلان جانیم تورکی هنوز اوزنون آدینی توضیح وئره بولمور هاندا قالسین کیشمیشی. جناب اصلان اوغلان وقتی از توضیح نام خود تورک یا ترک یا هر چه دوس ... گزارش
12 | 1
نام٠٩:٣٤ - ١٤٠١/٠٨/١٥معنی و مفهوم واژ] ی نام به معنی /سرنوشت/ هست. انسان های باستان ایرانی با نامی که به او می نهادند سر نوشت اتی او را تغیین می کردند.گزارش
2 | 0
pedestal٢٠:٣١ - ١٤٠١/٠٨/١٤پادست ، پایه دم دست، پایه ستون: محلی که پایهای برای ستون و غیره قرار می گیرد.گزارش
5 | 1
تنوازه٠١:٥٧ - ١٤٠١/٠٨/١٤کالبد شکافی واژگان یک زبان از دیدگاه فیلولوژیکی ( زبانشناسی تاریخی )گزارش
2 | 0
کشور٠١:٥٠ - ١٤٠١/٠٨/١٤کشور در زبانهای ایرانی باستان به معنی سرزمین آهنگ های خداوندان است . جایگاه آهنگ ها و تصمیمهای خداوندانگزارش
0 | 0
وشینگ٠١:١٧ - ١٤٠١/٠٨/١٤وشینگ یا پرپیناز واژگان ایرانی باستان است . گیاهی است خزنده با ساقه های خوابیدهٔ قرمز رنگ و برگ های دایره ای گوشتی و گل های کوچک زرد رنگ. کاربرد های ... گزارش
2 | 0
plagio religio١٩:١٧ - ١٤٠١/٠٨/١٣طاعون سیاه دینی - اشاره به بیماری تاعون سیاه در قرن چهاردهم و نقش منفی کلیسا و دین داران و رهبران دینی در مرگ انسانها 2 - سرقت ادبیگزارش
0 | 0
پیشدادیان١٤:٢٢ - ١٤٠١/٠٨/١٣پیش دادیان و کیانیان افسانه نیستند حقیقت های محض تاریخی ایرانیان هستند که به دلیل گذشت زمان؛ پراکندگی هایی در ردیف پادشاهی و حکمرانی آنها و تلفظ نام ... گزارش
2 | 0
سودن١٠:٠٩ - ١٤٠١/٠٨/١١از واژگان ایرانی باستان بوده است و معنی اصلی واژه سودن خورده ( خرد ) و ریز کردن بوده است و زدن بوده این از برخی شعرها یی که به زبان فارسی سروده شده ا ... گزارش
0 | 1
شکنج٢٢:٣٥ - ١٤٠١/٠٨/١٠شکن پوست را ی گویند و شکنج به معنی پوست کنده شده از لاشه و تن و بدن استگزارش
2 | 1
کناره٢٠:٥٨ - ١٤٠١/٠٨/١٠/کناره /گونه ای فرش که به شکل مستطیل باشد و طول آن حداقل دو برابر عرض آن باشد گفته می شود. در زبان آذری فرش کنار ه برای کناره های دیوار بافته می شود.گزارش
5 | 0
چلاق١١:٣٧ - ١٤٠١/٠٨/٠٩واژه ای ایرانی باستان که از دو پاره شو= شدن/ / و لا/= را/ به معنی آویخته آویزان نمود یافته است. و ربطی به فعل چالماک رواج پیدا کرده در زبانهای ترکی ن ... گزارش
14 | 7
قارداش١١:٠٠ - ١٤٠١/٠٨/٠٩اگر به نوشته هایم دقت فرموده بودید می فهمیدید در دیگر زبانهای ترکی هم نگاه کنید و در خود نوشته هایی که عکس اش را آورده اید متوجه می شوید که وام واژه ... گزارش
9 | 14
ضرب المثل٢٣:٠٤ - ١٤٠١/٠٨/٠٨برابر نهاده ی پارسی برای ضرب المثل 1 - نیا گویه ها، = گفته های نیاکان: ضرب المثلها 2 - فرا گویه ها، نیا پندگزارش
14 | 1
قارداش٢٢:٥٧ - ١٤٠١/٠٨/٠٨جنابان محمد و حمیدح گرامیان چه اشاره خوبی کردید به این ضرب المثل آذری در زبان مردم آذربایجان که می گوییم : قارداش : قاردان سه رین اورگی داشدان باش به ... گزارش
9 | 4
قارداش١٩:٣٠ - ١٤٠١/٠٨/٠٨به خدمت دوستان و هم زبانان آذربایجانی ام عرض کنم که قارداش از دو پاره کارین= شکم و تاش = هم نمود یافته است و واژه قیز در زبان ترکی وام واژه است از زب ... گزارش
5 | 6