پیشنهادهای علی حقی بستان آباد (٤٩٢)
notoriously قید است برابر نهاد فارسی این واژه : آبرو برانه ، آبرو برانه ای، رسواگرانه ای، گاهی به مفهوم و معنی : به گونه ی رسوا کننده ای . . .
بَسوایش= basvauesh بسواییدن = لمس کردن بسوا= ملموس
بلغور است گاهی با ارزن عوضی گرفته می شود در گفتگو های برخی انگلیسی زبانها
لیل به معنی شب واژه عربی است اما "ریر" و" لیل" در زبان های ایرانی به معنی روح باد و طوفان بوده است متاسفانه در فرهنگ واژه ها نگاشته نشده است و هیچ پ ...
در زبان های ایرانی واژه ی "تیر" دو گونه است 1= تیر به معنی پیکان : در کمان می کنند و به سوی هدف می اندازند. این تیر با تیزی و تیغی ایرانی باستان هم ر ...
criteria "سنج - یژه " ، "شناس - ویژک : شاخص، سنجه
"بافتن : تو ختن و دوختن توختن فرو کردن و در آوردن کاری است که هنگام بافتن و دوختن انجام می گیرد.
تنیده در برهان قاطع به معنی " سکوت" ، "خاموش بودن و به معنی "فریب دادن" هم استاز برهان قاطع چاپ هند ص 378
تنیده ، تنیده بر وزن رسیده خاموش بودن "سکوت"
" برابری گرا "برابری خواهی" مزدگ گرا" " کمونیست"
کوهل یا کهل : از واژ] های پهلوی آذری است به معنی "غار" دست ساز انسان است و روستاهایی فراوانی در شهر ستان بستان آباد هستند که در نامشان واژ نام : کهل ...
کوهل یا کهل به معنی "غار" دست ساز انسان است و روستاهایی فراوانی در شهر ستان بستان آباد هستند که در نامشان واژه نام :"کوهل: وحود دارد مانند دهکده بنه ...
کوهل یا کهل به معنی "غار" دست ساز انسان است و روستاهایی فراوانی در شهر ستان بستان آباد هستند که در نامشان واژه نام :"کوهل: وحود دارد مانند دهکده بنه ...
" نایی باره ای" و یا "نهی یِ باره ای " categorical negative : " نهی یِ مقوله ای" ترمین دستوری زبانشناسی هست به وند هایی ( پیشوند ها میانوند ها و پسون ...
transgress برابر فارسی آن : "تخطی کردن تجاوز کردن" گذر کردن از مرز ها ) گفتگو و غیره ) و پافرا تر نهادن
"با این روش" whereby و "بدینگونه " گاهی ممکن است که به معنی به "کدامین روش" ترجمه کنیم
morphophonemicspelling برابر نهاد فارسی آن " نگارش واژ - واجی" و هم چنین : " نگارش واج - واژکی"
"کمپوش" به معنی استثناء. واژه ای آذری است برای برابر نهاد استثنا
نمود " در ر زبان آذربایجانی به معنی شکل و فرم میباشد.
بخشنده ، حاتم
نافرمانی در نوشتارهای کهن که از زبان یونانی ترجمه شده اند بکار رفته است اما واژ آمیخت های آن در انگلیسی زیاد است
بروشنی به شفافی
"مایع زرنیح" ، "مایع موبر" یا "روغن موبر"
حالت andative مندوری" یا برون رفتایی" در زبانشناسی حالت به حالتی گفته میشود که کنشا ها ( فعل ها ) حرکتی با گرفتن پی بست پسوندی و بندرت پیشوندی سر راس ...
حالت "سرراستایی "در زبان شناسی ventive در گفتار حالت به حالتی گفته می شود که کنش و یا ندا سرراست به خود سخنور بر می گردد. شناسگر، حالت" سر راستایی" د ...
"بسته" و"دسته علوفه"
دریغ همان دریگ است به معنی :" بی بخشش" و "بی وارث" و در کل افسوس معنی می دهد
از دو بخش شکل گرفته = ریگ سود ، ارث = بی دریغ=" بی بخشش" "افسوس"
بهره، نزول
ریگ به معنی : "هدیه"، و " بخشش" "ماترک" در مرده ریگ هم بجا مانده است الته برخی به اشتباه فکر می کنند که این به نمود مجازی هست ولی ان درست نیست ریگ خ ...
" اهل گذشت کردن" دست باز= خّیر دست باز=وضع اقتصادی خوب داشتن دست باز = رام ، مطیع
"کتک زدن" حمله کردن" ، "ردن"، و " زیاده روی کردن": در کاری
خشه =khashe در اصل به معنی "نیرو " بوده است خشه گیاه قدرت" اسپست گیاهی هفت ساله که کاشته می شود دانه های آن بنفش رنگ می باشد و بسیار نیروزا هست در ز ...
" پیشا درو" نخستین درو گیاهان در کشاورزی بویژه درو کردن یونجه و خشه ( اسپست ) و دیگر علوفه هایی که می توان دوبار درو کرد
زن دوبیتی سرا ی سوگواری زنی که بداهه گویانه در سوگواری ها مداحی کند
گرد = gerd "شهر" و "آبادی" محل زندگی یکی دیگر از معنی های " گرد می باشد مانند هشتگرد دستگرد دارابگرد
محل ورود آب به گول سوراخ ورود آب
برابر فارسی آن "پیشوند های پرکنش" در زبانشناسی پیشوند هایی که نقشی متفاوتی دارند وبسته به گونه و حالت و واژگان و جایگاه خود معنی های متفاوتی را به وا ...
قیدواره ای = adverbially
domesticated: جانواران خانگی شده " رام شده" اهلی
"تکواژ واژگانی" lexical morpheme :برابر فارسی آن هست واژه ای آمیخته است وکاربرد آن در مقولات زبانشناسی هست به معنی های " تکواژ واژگانی" و همچنین " ت ...
determining: برابر فارسی " باز شناسی " "شناسگری " " باز تعریف کردن"
حماسه : برابر عربی آن می شود" "رجز" و "رجز خوانی " وازه آمیخته ی عربی فارسی هست که در زبان فارسی هم بکاربرده می شود. حماسه " از نظر اتیمولوژیکی در ...
برابر فارسی توالی " تواتر: پیاپی، پیاپِیش، پشت سرهمی،
contracts: "همیدگی " در زبان شناسی فرو شدن یک یک آوا در صدای دیگر را می گویند. این رخداد بیشتر در واکه ها رخ می دهد در همخوان ها کمتر رخ می دهد. معنی ...
اخته واژه ایرانی هست که به زبان مغولی و ترکی راه یافته است و همان واژه آهیختن هست به معنی بیرون کشیدن و اقته چی به معنی کسی بود که کارش بیرون آوردن ...
در زبان فارسی "لنگر" معنی های بسیار دارد 1 - الوار : چوب بزرگی و سخت و درازی که در ساختمان های قدیمی، در اتاق هایی که بزرگ بودند و یا در ساختمان ها ...
marker برابر نها فارسی آن "شناسگر " می باشد ولی "نشانگر "هم مفهوم را می رساند اما درست ترین گزینه "شناسگر" میباشد
برابر پارسی preceded : "جلودار "، طلایه دار "پیشتر" "جلوتر بودن:، : بدنبالِ:
Verifiability :برابر های فارسی این واژه انگلیسی : "همپذیرفتاری" ، "همپذیره گی "