پیشنهاد‌های علی حقی بستان آباد (٤٩٢)

بازدید
١,١٧٠
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

فرقه ای دینی و مذهبی بیشتر برای گروههاو آیین های دینی بکار برده می شود ولی گاهی برای جریانات فرهنگی نیز اطلاق شده است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

dodangeh 'گرامی متاسفانه همه ی نوشته های شما در مورد زبان سومری و تاریخ و واژگان سومری غلط های آگاهانه ای است که از سوی پان ترک ترویج می شود و زمینه ...

پیشنهاد
٢

ارکینه کردن= آرشیو کردن = بایگانی کردن

پیشنهاد
٣

ارکینه کردن آرشیو کردن بایگانی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

بایگانی، ارکینه =arkine= به معنی نوشته وسندی که در ارک نگهداری می شود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

جادو، یدی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

noserope = لگام ، دهانه ، دماغ بند، دمکا،

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

آمیختن ، در هم شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ریو: 1 - فریب حیله نیرنگ 2 - نامی از قهرامانان استوره ای ایرانی در شاهنامه به معنی قدرتمند و جسور

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ِری=/rey/: در زبان های ایرانی /رِی/ به معنی خلوص ، در صد و اندازه وجود یک ماده در جسمی دیگر است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

را در زبان فارسی وپهلوی گاهی نقش شناسگر خالت مالکیت نیز بوده است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

دستگرا ، سفالگر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

جوان ، تمیز، رنگی رو دار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

آوازی در هنگام عییب گرفتن، آوازی از روی تمسخر، عیب جویی مسخره کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

امضا؛ دستینه، امضا، شیرامز و شیرامگان دو واژه ایرانی باستان به معنی :امضا بوده است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

شعر= شیر: در آغاز در ایران باستان به معنی ترانه بوده است که بعد ها به معنی سرود، چکامه بکار برده شده است معادل سامی اینواژه در زبانهای سامی یعنی عر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

شگیفتن= چسبیدن ، دل سپردن . آرام و قرار گرفتن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

شاسی= چوب های زیر ین ارابه در زمان باستان. چهارچوب ، قاب ، شاسی . شاسی یک واژه ایرانی است. بر خلاف باور فرهنگ نویسان که عموما این واژه را فرانسوی می ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

شار= گوی، حجمی حبابی گرد از شیشه ، گوی، گردانه ، جهان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

چوبزنبور، رنبور دورد گر، زنبور نجار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

زنبور واژه ایرانی است که به برخی دیگر از زبانهای سامی نیز راه یافته است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

رسوب لردینه، لردینگی: رسوب شدگی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

فاووت خوردنی ایرانی هست و در همه جای ایران کاربرد دارد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

زردی در زبان فارسی چند معنی دارد 1 - روشنی، 2 - سبز بودن، 3 - بیماری زردی 4 - رنگ زرد بودن 5 - پست بودن حقیری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

هموک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

در زبان شناسی : گذشته گنگ: گذشته ساده و گذشته ناشناخته می توان ترجمه کرد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

معنی دیگر آن بفروش رساندن در مزایده ؛ کالایی را در جایی برای فروش گذاشتن . سبب فروش مال دیگران شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

کنشای سببی می باشد و به معنی : با دست کسی چیزی را به فروش رساندن سبب فروخته شدن چیزی با دست کسی دیگر شدن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

برابر با تخلیه کردن است ، در آوردن، بیرون کشیدن، از انچه که داشت محروم کردن، خالی کردن،

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

پر از گناه، آبوده به گناه، 2 - نامدار، کسی که آوازه بد او همه رسیده است. با پراکنده فرق درد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

در زبان ایرانی باستان به معنی خورشیدو آـفتاب است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

جنابی که داریوش را به یورش کننده معنی می فرمایید کمی اگر فرصت کردید کتاب بخوانید آفرین کتاب بخوانیم هر دو مان را عرض می کنیم. یورش واژه ی صد در صد تر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

واژه ی آمیخته است و از دو جزء : آود تاو شکل گرفته است . در گذر زمان با دگر گونی آوایی روبرو شده و نمود آفتاب را به خود گرفته است. امروز آفتاب به معنی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

جای تابش نور

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

استخوان پا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

1 - ارره= شوخی کننده مسخره باز وسیله برش دندانه دار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

1 - ارره= شوخی کننده مسخره باز وسیله برش دندانه دار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

در ایران باستان چیرکینگ درخت انگور و خود انگور را می گفته اند : اما اکنون با گذشت زمان به گونه ای از انگور در بخش های جنوبی ایران گفته می شود انگور ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

واژه باستانی ایرانی است به معنی: دهان گرداد گرد دهان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

سنبله میانبرگ گل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

انباشتن، تپه کردن ، توده کردن، جمع کردن ، جمع و جور کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

نگار یعنی : کس ِ نیک و زیبا و سودمند. بقیه فرموده شباهت ها آوایی هستند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

سومری به ترکی هیچ ربطی ندارد تنها زبانی که سومری به آن ربط ندارد ترکی هست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

زبان سومری زبانی است که به ترکی هیچ ربطی ندارد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

از واژه های باستان ایرانی است که 5000 سال دیرینگی دارد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

دبستان واژه ای دیرینه ایرانی هست ربطی به ادب و فحاشی ندارد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

در زبانشناسی یه معنی " پیکره" دگرگونی در عبارت و یا واژه ای که تنها یکبار رخ می دهد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

روغن کره در ایرانی میانه ماسکه هم گفته می شد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

پولی که جهت پشتیبانی جمع می گردد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

ویراستار، دیبایشگر، دیباگر