پیشنهادهای علی حقی بستان آباد (٤٦٩)
برخی می گویند/ آز/ نام قومی بوده درست می گویند ولی می دانیم که در سنگ نوشته گل تکین یکی از خاقان های ترک در مورد /آز / های مورد نظر نوشته ( سنگ نوشته ...
آراز َنامواژه است با تلفظ=Araz در زبان آذری به رودخانه ارس گفته می شود رود اَرَس در زبان ( ارمنی: Արաքս آراکس؛ در ترکی آذربایجانی: Araz آراز ) رودی ...
( لُوُم ) :اسم آلت ) :[LUM] ابزاری آهنی ِ دراز با نوکی تیز، اهرم مانند برای شکافتن زمین های سخت، صخره سنگ و بتن؛و جابجایی وزنه های سنگین.
تحت الفظی با توجه به برابری انگلیسی literally برابر نهاد تحت الفظی می شود واجانه, واجگویه: واژگفت. واجانه گفتن= تحت الفظی گفتن
معادل مالکیت عربی در زبان فارسی خداوندی ، دارایش، داشتاری، دارا وندی است برای نمونه : در برابر ضمایر ملکی: فرانام های دارایشی و داراوندی داراوند گزین ...
ذوزنقه ، چَندار ، و "چنداره " برابر ذوزنقه می باشد . در عین اینکه مفهوم چانه دار = یعنی ذوزنفه را می رساند چون "چنَ" همان "چانه" می باشد و "دار " هم ...
"فرانام" درست است و از سوی همه بکار برده می شود
فرانام دارانا در زبان پهلوی "دارانا " پولی بود که به ضاحب ملک جهت اجاره بها داده می شد
فروزه های گنگ ( صفت های گنگ ) برای بیان اندیشه هایی بکار می رود که شمار روشنی ندارد و یا مرزی برای سنجش آن نیست: همانند: هیچ ، هر ، همه، فلان و بهم ...
فرانام های دارندگی
چراگاه ، چمن دشت، چمنزار
جوله پسر : پسر بافنده پسر ریسنده : مهستی کنجوی بانوی شاعر قرن چهارم در شعری چنین آورده است: جوله پسری که جان و دل خستهٔ اوست از تار زلفش تن من بس ...
Stative به معنی ایستا می باشد اما به دلیل عدم همسانی ستاک های واژگان تخصصی ( در زبان شناسی و ترجمه ) در زایایی برای ادای مفاهیم گوناگون ما با مشکل رو ...
فرانام= ضمیر
همپاول Hampovuol : به گویشی دیگر " همپوول": کبوتر به زبان آذری / امروزه بیشتر مردم آذربایجان واژه ی ترکی ( احتمالا ) مشترک با مغولی این واژه یعنی گوگ ...
construe برابر فارسی آن "ساز گسترد "می باشد ، و به معنی و مفهوم تجزیه و تحلیل و آنالیز دستوری است. بیشتر برای تفسیر و تجزیه و تحلیل ساختار ِ جمله ، ب ...
هموک معادل تام و کامل است در زبان عربی برابر انگلیسی آن perfective, : نمودتام . نمود هموک
نیموک /nimuk/ برابر imperfective در زبان نگلیسی است نیموک : نمود ناقص وجه ناقص
فراگشتfaragasht به معنی تحول در زبانشناسی فراگشت معنایی= تحول معنایی و فراگشت آوایی تحول آوایی فرگشت برابر با واژه عربی تکامل که تقریبا از سوی همه ...
برابر نهاد فارسی to begin with " پیش از همه" می باشد در زبان فارسی اما گاهی بسته به بند ها، از " پیش از هر چیز " یا "در آغاز" " در نخست" و یا از " ...
برابر نهاد copular clause در زبان فارسی بند پیوستی می باشد "بند پیوستی" مفهومی همانند با بند موصولی دارا می باشد " copular clause"
copular برابر فارسی این واژه "پیوند ساز" است از ریشه لاتین copula هست به معنی:" پیوند دهنده"، پیوند ده" از نکته نظر زبانشناسی، در بندهای ( عبارتهای ) ...
" کنش پذیر - نا رُک: oblique object کنش پذیر غیر صریح "کنش پذیر نا رک" با کنش پذیر غیر مستقیم تفاوت دارد.
oblique "نارُک" برابر نهاد فارسی درست برای آن در نوشتارهای زبان شناسی می باشد . oblique به معنی : " اُریب"، "مایل" و غیر مستقیم هست. ولی در ترجمه ا ...
برابر نهاد برای استثنا ; "کمیزه" و "کم خیزه"" کم باشگی" کم ازبیش" میباشد. برای مثال در جمله زیر" گاهی استثناهایی نیز وجود داشته است گاهی کماز بیشی ها ...
" پُر نوشت" pornevesht واج یا واژه ای که به گونه کامل نگاشته شود. گاهی هم برای کامل نگاشتن عنصر های دستوری بکار برده می شود داشتن نگارش کامل بیشت ...
adnominal برابر فارسی آن "نام آمیخته" در فراز هایی نامی دو جزءیی یکی از عناصر آن "نام" است و جزء دیگر می تواند از صفت صفت یا غیره باشد همانند: آش دا ...
auxiliary در معنی های گوناگونی در زبان انگلیسی بکار برده میشود برابرفارسی درست برای آن "بجایشی" میباشد = یعنی کس یا چیزی که به جای کس یا چیز دیگری ب ...
Adverbiative حالت قیدی، در " دیدگاه حالت" زبانشناسی
سفتایش" و هم آهنگ برابر فارسی برای آن می باشد کتاب از انسجام لازم برخوردار است = کتاب از سفتایش لازم برحوردار است زایه ها و آمیزه های دیگر : سفتید ...
نگر ماند "، "به چشم بودن" واچشمی" چشم داشت" پسوند ها و پیشوند های زبان فارسی برای ساخت قید ها و فروزه ها و اسم بسیار فراوان است برای واژه ی انتظار ع ...
explicit knowledge برابر فارسی آن می تواند" دانش آگاهانه" و "چیستآگاهی" باشد
explicit: برابر های فارسی این واژه "هویدا" ، " روشن" و " آگاهانه"، "بارز "، و "نمایان"
بارگه قایق کشتی کوچک
بارگه=barge به معنی کشتی کوچک در زبان آذری است بازمانده از زبان پیشین آذربایجان یعنی پهلوی آذری
به احتمال خیلی زیاد قایق ترکی است صددر صد نه و به احتمال زیاد فارسی نیست. چون در زبان ترکی کنشای ( فعل ) کایماق وجود دارد به معنی لیز خودن و غیره, ...
انگ:ang : ] چانه ، فک، از واژگان اوستایی است و در پهلوی وارد شده است . نامواژ "نهنگ" بازمانده این واژه است : نهنگ به معنی تمساح و کروکودیل است از د ...
glottal stop برابر پارسی آن "چاکنایی بستشی" و "چاکنایی انسدادی" می باشد همانند صدای/ع/ در آوا شناسی بین المللی با نمایه/Ɂ/ نشان داده و شماره 113 شنا ...
assimilated برابر های فارسی : "همگنیده" "همگون سازی شده ، همرنگ سازی شده، همانند سازی شده، همگرایانیده ( بندرت ) assimilation: همگون سازی فرهنگی از ...
undergo: برابر های فارسی برای آن : بندیده به و " در بند آن است" و " دستخوش " " زیر رفتار"
چادر یک . واژه ی سانسکریت هست و در ترکی و فارسی وام واژه است.
" نام ساختن" " نام سازی " نامواره کردن" در دانش زبانشناسی nominalizing و nominalisation به مفهوم آن است که با بهره جستن از یک واژه ای که خودش نام نیس ...
Verifiability :برابر های فارسی این واژه انگلیسی : "همپذیرفتاری" ، "همپذیره گی "
برابر پارسی preceded : "جلودار "، طلایه دار "پیشتر" "جلوتر بودن:، : بدنبالِ:
marker برابر نها فارسی آن "شناسگر " می باشد ولی "نشانگر "هم مفهوم را می رساند اما درست ترین گزینه "شناسگر" میباشد
در زبان فارسی "لنگر" معنی های بسیار دارد 1 - الوار : چوب بزرگی و سخت و درازی که در ساختمان های قدیمی، در اتاق هایی که بزرگ بودند و یا در ساختمان ها ...
اخته واژه ایرانی هست که به زبان مغولی و ترکی راه یافته است و همان واژه آهیختن هست به معنی بیرون کشیدن و اقته چی به معنی کسی بود که کارش بیرون آوردن ...
contracts: "همیدگی " در زبان شناسی فرو شدن یک یک آوا در صدای دیگر را می گویند. این رخداد بیشتر در واکه ها رخ می دهد در همخوان ها کمتر رخ می دهد. معنی ...
برابر فارسی توالی " تواتر: پیاپی، پیاپِیش، پشت سرهمی،
حماسه : برابر عربی آن می شود" "رجز" و "رجز خوانی " وازه آمیخته ی عربی فارسی هست که در زبان فارسی هم بکاربرده می شود. حماسه " از نظر اتیمولوژیکی در ...