ligature

/ˈlɪɡət͡ʃər//ˈlɪɡət͡ʃə/

معنی: بار، بند، نوار، رشته، خط ارتباط، شریان بند، رباط، کلید کوک سازهای زهی، بخیه زنی، زخم بند، شریان بندی، خط پیوند، دو یا چند حرف متصل بهم
معانی دیگر: به هم بستن، به هم وصل کردن، (هر چیزی که برای بستن به کار می رود) بند، بست، هم بستگر، (چاپ: حرفی که از تلفیق دو حرف الفبا ساخته شود مانند a و e بهم چسبیده یا th خمیده) وات دوگانه، (موسیقی) لیگاتور، نت دوگانه، (جراحی: نخ یا سیمی که با آن شریان را می بندند) رگ بند، طلسم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a band or tie used to connect, esp. a surgical stitch.
مشابه: bind

- A silk ligature is tied around the duodenum, five millimeters below the pylorus.
[ترجمه گوگل] یک بند ابریشم در اطراف دوازدهه، پنج میلی متر زیر پیلور بسته شده است
[ترجمه ترگمان] یک جنس ابریشم به دور the، پنج میلی متر پایین تر از pylorus بسته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: in printing, two letters joined in one type.

- The ampersand (&) is actually a ligature of et, the Latin word for "and."
[ترجمه گوگل] آمپرسند (,) در واقع پیوندی از et است، کلمه لاتین "و"
[ترجمه ترگمان] در واقع ampersand (&)در واقع یک بسته of و کلمه لاتین برای \"و\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a binding or tying of any sort.
مشابه: bind

- The ligature marks on the victim's neck suggest strangulation.
[ترجمه مهکامه] جای خراش روی گردن قربانی نشان دهنده ی خفگی است
|
[ترجمه گوگل] علائم رباط روی گردن قربانی حاکی از خفه شدن است
[ترجمه ترگمان] علائم زخم بندی روی گردن مجروح در فشردن گلو را توصیه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: ligatures, ligaturing, ligatured
• : تعریف: to tie up or bind with a ligature.

- The surgeon ligatured the ruptured arteries.
[ترجمه گوگل] جراح شریان های پاره شده را بستند
[ترجمه ترگمان] جراح arteries پاره شده را از هم جدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Ligatures are used in surgery to stop the flow of a bleeding artery.
[ترجمه گوگل]لیگاتورها در جراحی برای متوقف کردن جریان خون‌ریزی شریان استفاده می‌شوند
[ترجمه ترگمان]ligatures برای متوقف کردن جریان یک شریان خونریزی به کار می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There are also no ligatures to confuse the start of the letter as there are in other letter positions.
[ترجمه گوگل]همچنین هیچ پیوندی برای اشتباه گرفتن شروع حرف وجود ندارد، همانطور که در موقعیت های دیگر حروف وجود دارد
[ترجمه ترگمان]همچنین هیچ ligatures برای گیج کردن شروع نامه وجود ندارد چون در موقعیت های نامه دیگری وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Ligature letters which are joined together as a single unit of type such as oe and fi.
[ترجمه گوگل]حروف لیگاتوری که به صورت یک واحد از نوع به هم متصل می شوند مانند oe و fi
[ترجمه ترگمان]حروف ligature که به عنوان یک واحد واحد از نوع such و fi به هم متصل شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Despite the ligature, her head tilted forward an inch.
[ترجمه گوگل]با وجود بند، سر او یک اینچ به جلو خم شد
[ترجمه ترگمان]با وجود بسته زخم بندی، سرش به یک بند خم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. After closing the caecum with a purse string ligature, the loops of intestine were restored to the abdominal cavity.
[ترجمه گوگل]پس از بسته شدن سکوم با یک بستن رشته کیفی، حلقه های روده به حفره شکمی بازگردانده شدند
[ترجمه ترگمان]بعد از بستن کمربند با یک سیم سیم، حلقه های روده به حفره شکمی باز شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective: To provide anatomy data for endoscopic transnasal ligature of the sphenopalatine artery.
[ترجمه گوگل]هدف: ارائه داده های آناتومی برای بستن آندوسکوپی ترانس بینی شریان اسفنوپالاتین
[ترجمه ترگمان]هدف: فراهم کردن داده های آناتومی برای endoscopic transnasal متصل به سرخرگ ریوی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. At the same time, ligature of the inferior alveolar artery can reduce the risk of bleeding during operation.
[ترجمه گوگل]در عین حال، بستن شریان آلوئولار تحتانی می تواند خطر خونریزی حین عمل را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]در عین حال، اتصال شریان فرعی تحتانی می تواند خطر خونریزی در حین عملیات را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective To evaluate the effect of hidden ligature method to deepen fornix in portion conjunctival sac reconstruction.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تاثیر روش لیگاتور مخفی در عمق بخشیدن به فورنیکس در بازسازی کیسه ملتحمه
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی اثر روش ligature پنهان برای عمیق تر کردن fornix در بخش بازسازی کیسه صفرا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective To evaluate the effect of ligature method to deepen fornix in portion conjunctival sac reconstruction.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تاثیر روش لیگاتور در عمق بخشیدن به فورنیکس در بازسازی کیسه ملتحمه
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی اثر روش ligature برای عمیق تر کردن fornix در بخش بازسازی کیسه صفرا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective To study the effectiveness of ligature mesosalpinx blood vessel procedure in the fallopian tube conservative.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه اثربخشی روش رگ خونی مزوسالپنکس لیگاتوری در لوله فالوپ محافظه کارانه
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه اثربخشی روش تزریق خون mesosalpinx در لوله fallopian (conservative)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Used in ligature tubular structures of human body during a surgical operation.
[ترجمه گوگل]در ساختارهای لوله ای لیگاتوری بدن انسان در طی یک عمل جراحی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]مورد استفاده در ساختارهای لوله ای اتصال بدن انسان در طول یک عملیات جراحی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Surgical excision and ligature of fistula remains a effective method.
[ترجمه گوگل]برداشت جراحی و بستن فیستول یک روش موثر باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]برش و بستن زخم در فیستول یک روش موثر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The nurse applied a ligature to the wound.
[ترجمه گوگل]پرستار روی زخم بند انداخت
[ترجمه ترگمان]پرستار طناب را به زخم وصل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ligature: Two or more letters tied together and cast as a single piece of type.
[ترجمه گوگل]رباط: دو یا چند حرف به هم گره خورده و به صورت یک تکه تایپ ریخته می شود
[ترجمه ترگمان]ligature: دو یا چند نامه دیگر به هم متصل شده اند و به عنوان یک تکه از آن ها به کار می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Objective To study effects of ligature of nutrient artery on blood supply of femur in rabbits.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه اثرات بستن شریان مغذی بر خون رسانی استخوان ران خرگوش
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه اثرات متصل کردن سرخرگ غذایی بر روی رگ ران در خرگوش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بار (اسم)
charge, burden, bar, admittance, load, cargo, restaurant, alloy, audience, loading, barroom, fruit, brunt, fardel, freight, freightage, onus, ligature, encumbrance

بند (اسم)
fit, article, articulation, joint, link, bind, bond, clause, provision, snare, segment, levee, facet, hinge, line, dyke, dike, paragraph, dam, wristband, tie, frenum, clamp, binder, sling, fastening, manacle, weir, canto, ligation, commissure, ligature, noose, facia, fascia, funiculus, joggle, holdback, holdfast, internode, ligament, proviso, stanza, trawl

نوار (اسم)
screed, fillet, filet, ribbon, band, strip, tape, braid, swath, riband, swathe, lace, ligature, fascia, rand, ribband, welt

رشته (اسم)
tract, connection, field, sequence, string, sphere, chain, branch, suite, system, series, line, rank, clue, strand, thread, fiber, filament, catena, tissue, ligature

خط ارتباط (اسم)
communication line, ligature

شریان بند (اسم)
ligature, garotte, garrote, tourniquet

رباط (اسم)
ligature, ligament, sinew

کلید کوک سازهای زهی (اسم)
ligature

بخیه زنی (اسم)
ligature

زخم بند (اسم)
ligature

شریان بندی (اسم)
ligature

خط پیوند (اسم)
ligature

دو یا چند حرف متصل بهم (اسم)
ligature

تخصصی

[کامپیوتر] کاراکتر چاپی که نشانگر ترکیبی از دو یا چند حرف است . بعضی از برجسته ترین برنامه های واژه پرداز ،مانند TEX ،این نوع ترکیب کارکتری را پشتیبانی می کنند . - دخشه های متصل .
[پلیمر] زخم بند

انگلیسی به انگلیسی

• act of binding or tying; cord used for tying or binding; something which binds or connects; slur, arched line that connects notes (music); printed or written character consisting of two or more letters or characters joined together

پیشنهاد کاربران

بستن، وصل کردن، پیوند دادن، اتصال و ارتباط دادن، ربط دادن
شریان بند
کاراکتری ویژه ای که برای اتصال دو کاراکتر به هم استفاده میشود تا به عنوان یک کاراکتر دیده شود. مانند ™ یا œ
A special double character in a font representing two letters as one. In modern typography, the most common ligatures are: fi, fl, ffi, ffl, and sometimes ff. Others include the vowel pairs ae and oe, and more rarely, ct, st, and sp.
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس