مدال‌های علی اکبر منصوری گندمانی

بازدید
١,٢٣٣
امتیاز کل
٣٧٦,٩٦٣
کل مدال ها
٢,٣١١
طلا
٢٢٤
نقره
١,١٤٠
برنز
٩٤٧
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
headshot: 1 - عکس گرفته شده از صورت ( مثلا عک ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hang in the air: نا تمام ماندن، نا معلوم ماندن، حل ن ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hang in the air: نا تمام ماندن، نا معلوم ماندن، حل ن ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what a piece of work is man: چه شاهکاریه انسان!
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
neckbeard: ریش تا گردن رشد کرده ) کنایه از عدم ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
neckbeard: ریش تا گردن رشد کرده ) کنایه از عدم ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
thinking outside the box: متفاوت فکر کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make heads or tails of something: اصطلاح ) فهمیدن یا سردرآوردن از چیز ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
make heads or tails of something: اصطلاح ) فهمیدن یا سردرآوردن از چیز ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
can not make heads or tails of something: قادر نبودن به فهمیدن چیزی! I could ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
can not make heads or tails of something: قادر نبودن به فهمیدن چیزی! I could ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
can't make heads or tails of something: قادر نبودن به فهمیدن چیزی! They ca ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
can't make heads or tails of something: قادر نبودن به فهمیدن چیزی! They ca ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
collision damage waiver: چشم پوشی از خسارت ناشی از برخورد، چ ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
collision damage waiver: چشم پوشی از خسارت ناشی از برخورد، چ ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
got stung: گذشته Get stung ( گزیده شدن )
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
got stung: گذشته Get stung ( گزیده شدن )
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fly into a rage: بسیار خشمگین شدن بطور ناگهانی، مثال ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fly into a rage: بسیار خشمگین شدن بطور ناگهانی، مثال ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fit of a rage: فوران خشم، جنون آنی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fit of a rage: فوران خشم، جنون آنی
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in a fit of a rage: در یک جنون آنی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in a fit of a rage: در یک جنون آنی
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fly into a fit of rage: بسیار خشمگین شدن بطور آنی ( ناگهانی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fly into a fit of rage: بسیار خشمگین شدن بطور آنی ( ناگهانی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
run a special: حراج ویژه راه انداختن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
run a special: حراج ویژه راه انداختن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
such a great deal: عجب معامله عالی، عجب توافق خوبی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
such a great deal: عجب معامله عالی، عجب توافق خوبی
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
inclusive of tax: با احتساب مالیات، مالیات حساب شده ب ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
inclusive of tax: با احتساب مالیات، مالیات حساب شده ب ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
here you go: شروع کنید! - بفرمائید، خدمت شما!
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
here you go: شروع کنید! - بفرمائید، خدمت شما!
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
read that over: آنرا از اول تا آخر بخوانید ( منظور ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
read that over: آنرا از اول تا آخر بخوانید ( منظور ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
read that through: آنرا از اول تا آخر بخوانید ( منظور، ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bang up: BrE به زندان انداختن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bang up: BrE به زندان انداختن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
highway robber: دزدی سرگردنه، مثال That's so expens ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
highway robber: دزدی سرگردنه، مثال That's so expens ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
catch up with someone: کسی را گیر انداختن یا دستگیر کردن،
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
catch you later: اصطلاح عامیانه موقع خداحافظی ) برای ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get back into shape: بازگشتن به فرم و تناسب بدنی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get back into shape: بازگشتن به فرم و تناسب بدنی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
take a break: استراحت کوتاه داشتن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
noway: امکان ندارد
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let's take a break: بیا یه کم استراحت کنیم، بیا تا استر ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
let's take a break: بیا یه کم استراحت کنیم، بیا تا استر ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are out of shape: بدنتان نا متناسب شده، بدن شما در شر ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
freaking: اصطلاحی برای تاکید بر آنچه که میگوی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
freaking: اصطلاحی برای تاکید بر آنچه که میگوی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fucking: معادل freaking و frigging که اصطلاح ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
fucking: معادل freaking و frigging که اصطلاح ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
frigging: معادل fucking و freaking در انگلیسی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
frigging: معادل fucking و freaking در انگلیسی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
as long as: به شرطی که ( عبارت قیدی ) مادامی که ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
as long as: به شرطی که ( عبارت قیدی ) مادامی که ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put something back: چیزی را جایگزین کردن، چیزی را سر جا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
put something back: چیزی را جایگزین کردن، چیزی را سر جا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
application: تقاضانامه رسمی و معمولا بصورت مکتوب ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
negotiate: راه حل پیدا کردن، گذر کردن ( از موا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
negotiate: راه حل پیدا کردن، گذر کردن ( از موا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
drop off: - کاهش یافتن، افت کردن! - پایین ان ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cut it close: درست لحظه آخر رسیدن، دقیقه نود رسید ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
cut it close: درست لحظه آخر رسیدن، دقیقه نود رسید ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cut it fine: دقیقا عین عبارت cut it close در انگ ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
cut it fine: دقیقا عین عبارت cut it close در انگ ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
doula: پرسنل بخش زایشگاه که وظیفه اش مراقب ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
doula: پرسنل بخش زایشگاه که وظیفه اش مراقب ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in someones shoes: منظور ) جای کسی بودن، با کفش کسی را ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be in someones shoes: منظور ) جای کسی بودن، با کفش کسی را ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
harangue: دکلمه کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
harangue: دکلمه کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
recite: دکلمه کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
recitation: بصورت دکلمه خواندن، دکلمه کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
recitation: بصورت دکلمه خواندن، دکلمه کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
sneering: تحقیرآمیز ، ریشخند کننده، استهزا کن ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sneering: تحقیرآمیز ، ریشخند کننده، استهزا کن ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
cynical: مسخره کننده، کسی که به شکل طعنه آمی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
come along: با من بیا ( پیش بیا، بیا جلو )
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
account executive: متصدی ( کارمند ) مسوول باز کردن حسا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bankbook: دفترچه بانکی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bankbook: دفترچه بانکی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
chequebook: دسته چک
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
chequebook: دسته چک
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
take a back seat: 1 - با میل خود از کاری عقب نشستن ( ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a seat: بفرمائید بنشینید ( این عبارت نسبت ب ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
have a seat: بفرمائید بنشینید ( این عبارت نسبت ب ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
take a seat: حالت رسمی تر از ( Have a seat )
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
take a seat: حالت رسمی تر از ( Have a seat )
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
one personal item: یک مورد شخصی ( در فرودگاه ها، منظور ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
carry on: اسم ) : بار، چمدان، توشه
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
carry on: اسم ) : بار، چمدان، توشه
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
one carry on item: یک مورداز چمدان یا بار و بنه مسافر. ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
one carry on item: یک مورداز چمدان یا بار و بنه مسافر. ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
down to earth approach: گرایش واقع بینانه
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
down to earth approach: گرایش واقع بینانه
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a down to earth approach: یک نگرش یا رویکرد واقع بینانه داشتن ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have a down to earth approach: یک نگرش یا رویکرد واقع بینانه داشتن ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wordsworthian: به شیوه ویلیام وردزورث ( شاعر معروف ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a lump in throat: یک بغض در گلو گیر کرده، بغض داشتن ( ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have a lump in throat: یک بغض در گلو گیر کرده، بغض داشتن ( ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
lump in throat: بغض گلو ( از شدت غم ) مثال ، I had ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
lump in throat: بغض گلو ( از شدت غم ) مثال ، I had ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in a fit of rage: در یک جنون آنی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
in a fit of rage: در یک جنون آنی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fall over: سرازیر شدن ( در مورد آبشار ) - لبری ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
fall over: سرازیر شدن ( در مورد آبشار ) - لبری ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fall over something: برخوردکردن پا ( بصورت اتفاقی ) به چ ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fall over yourself to do something: بسیار مشتاق بودن به انجام کاری ( بخ ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fall over yourself to do something: بسیار مشتاق بودن به انجام کاری ( بخ ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fall over oneself: بسیار مشتاق بودن ( برای انجام کاری ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fall over oneself: بسیار مشتاق بودن ( برای انجام کاری ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
گندمان: گندمان، شهری در استان چهارمحال و بخ ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
گندمان: گندمان، شهری در استان چهارمحال و بخ ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stir up: تکان دادن، بهم زدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
stir up: تکان دادن، بهم زدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to put forth leaves: برگ دادن، رشد کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
to put forth leaves: برگ دادن، رشد کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put forth leaves: برگ دادن، رشد کردن If a tree puts f ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put forth leaves: برگ دادن، رشد کردن If a tree puts f ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
put forth: ارائه دادن یا پیشنهاد کردن ( یک برن ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
put forward: به جلو انداختن زمان یا تاریخ یک روی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
put forward: به جلو انداختن زمان یا تاریخ یک روی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if i may say so my self: اگر من بتوانم با افتخار در موردخودم ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
if i may say so my self: اگر من بتوانم با افتخار در موردخودم ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
choked up: دستخوش احساسات شدن! بغض گرفتن!مثال ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
choked up: دستخوش احساسات شدن! بغض گرفتن!مثال ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
verklempt: صفت ) احساساتی، شخصی که مغلوب احساس ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
verklempt: صفت ) احساساتی، شخصی که مغلوب احساس ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
choked: صفت ) شوکه، عصبانی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
choked: صفت ) شوکه، عصبانی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
choke: ( پزشکی ) شوک: به مسدود شدن راه هوا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
choke: ( پزشکی ) شوک: به مسدود شدن راه هوا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
dress code: عرف پوشش ، منظور اینکه افراد در یک ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
unwritten dress code: قوانین نانوشته مربوط به نحوه پوشش ا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
unwritten dress code: قوانین نانوشته مربوط به نحوه پوشش ا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
dedicated: صفت ) متعهد
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
enchanted: طلسم شده، مسحور شده، افسون شده
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
enchanted: طلسم شده، مسحور شده، افسون شده
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
brick: آدم خوش قلب و مورد اعتماد، انسان خو ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
brick: آدم خوش قلب و مورد اعتماد، انسان خو ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't lose faith: اعتقادتان ( باورتان ، ایمانتان ) را ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
don't lose faith: اعتقادتان ( باورتان ، ایمانتان ) را ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hogwarts: نام یک مدرسه ای برای یادگیری جادوگر ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hogwarts: نام یک مدرسه ای برای یادگیری جادوگر ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take offence: رنجیده شدن، ناراحت شدن از ( کسی یا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
take offence: رنجیده شدن، ناراحت شدن از ( کسی یا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give offence: ناراحت کردن یا رنجاندن ( کسی )
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give offence: ناراحت کردن یا رنجاندن ( کسی )
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cause any offence: باعث آزرده خاطر شدن، باعث رنجش خاطر ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cause offence: باعث ناراحتی یا آزرده خاطر شدن ( کس ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cause offence: باعث ناراحتی یا آزرده خاطر شدن ( کس ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stone's throw away: مسافت نزدیک، فاصله کم، فاصله نزدیک ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stone's throw away: مسافت نزدیک، فاصله کم، فاصله نزدیک ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
miss out: فرصت از دست دادن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
on the way out: دموده شدن، رو به زوال رفتن، از مد ا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
lippy: حاضر جواب
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put things in perspective: با یک دید واقع بینانه به قضایا نگاه ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
put things in perspective: با یک دید واقع بینانه به قضایا نگاه ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put something into perspective: به چیزی واقع بینانه نگاه کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put something into perspective: به چیزی واقع بینانه نگاه کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you've gotten to know: Past participle از عبارت فعل have g ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
take up: پر کردن زمان یا مکان ) مثال برای هر ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bite back: به معنای تلافی کردن هم می باشد
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bite back: به معنای تلافی کردن هم می باشد
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bite the dust: شکست خوردن ، نابود شدن ، به فنا رفت ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bite the dust: شکست خوردن ، نابود شدن ، به فنا رفت ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
get used to: عادت کردن به
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
get used to: عادت کردن به
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
item: گویه، سوال ( در یک پرسشنامه آمار )
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
item: گویه، سوال ( در یک پرسشنامه آمار )
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
amend one's ways: رفتار یا خلق و خو خود را اصلاح کردن ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rip through something: بصورت سریع و خشن عبور کردن از چیزی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rip through something: بصورت سریع و خشن عبور کردن از چیزی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
گیاه پزشکی: Plant pathology or Phytopathology
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bank executive: شخصی که یکی از مدیران ارشد یک موسسه ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bank teller: کارمند تحویلدار بانک، کسیکه بطور مس ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
bank teller: کارمند تحویلدار بانک، کسیکه بطور مس ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bucket list: لیست یکسری تجارب و دستاوردهایی که ی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get bumped: کنار گذاشته شدن از پرواز، ( وقتی یک ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
get bumped: کنار گذاشته شدن از پرواز، ( وقتی یک ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
decubitus: وضعیت یا پوزیشنی که یک فرد هنگام در ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
decubitus: وضعیت یا پوزیشنی که یک فرد هنگام در ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
foot drop: پزشکی ) افتادگی پا را footdrop یا f ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
foot drop: پزشکی ) افتادگی پا را footdrop یا f ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
turn something inside out: 1 - چیزی را پشت و رو کردن ( طوری که ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
turn something inside out: 1 - چیزی را پشت و رو کردن ( طوری که ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
turn something upside down: 1 - بهم ریختن مکانی یا جایی برای پی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
turn something upside down: 1 - بهم ریختن مکانی یا جایی برای پی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to have someone at hello: یک اصطلاح معتبر در ایالات متحده ) ب ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
to have someone at hello: یک اصطلاح معتبر در ایالات متحده ) ب ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you had me at hello: اصطلاح عامیانه آمریکا ) تو همون نگا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
you had me at hello: اصطلاح عامیانه آمریکا ) تو همون نگا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
undercutting: نرخ شکنی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
undercutting: نرخ شکنی
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
predatory pricing: نرخ شکنی، مترادف undercutting
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
predatory pricing: نرخ شکنی، مترادف undercutting
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
dumping: نرخ شکنی
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sweep someone off their feet: 1 - کسی را عاشق کردن، مخ کسی را زدن ...
١١ ماه پیش