علی اکبر منصوری - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be too much for someone: برای کسی موقعیت یا تجربه دشواری بود ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fashionista: ) طراح درجه اول مد، طراح پیشگام در ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

push someone's buttons: اصطلاح ) Push or press one's button ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

push someone's buttons: اصطلاح ) Push or press one's button ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

push the right buttons: اصطلاح ) Push/press/hit the ( all ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

push the right buttons: اصطلاح ) Push/press/hit the ( all ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jump cut: اصطلاح سینمائی ) Jump cut, Jumpcut, ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jump cut: اصطلاح سینمائی ) Jump cut, Jumpcut, ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

roast: اصطلاح عامیانه ) انتقاد شدید، گله ک ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

roast: اصطلاح عامیانه ) انتقاد شدید، گله ک ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slow coach: اصطلاح انگلیسی بریتانیایی ) آدم تنب ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slow coach: اصطلاح انگلیسی بریتانیایی ) آدم تنب ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slowpoke: اصطلاح انگلیسی آمریکایی ) آدم تنبل، ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slowpoke: اصطلاح انگلیسی آمریکایی ) آدم تنبل، ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ACE: والیبال ) آس در والیبال به "امتیازی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ACE: والیبال ) آس در والیبال به "امتیازی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

at stake: 1 - در معرض خطر، در مخاطره 2 - موضو ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spring forth: - جهیدن، از جا پریدن، پیش آمدن، از ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spring forth: - جهیدن، از جا پریدن، پیش آمدن، از ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mood ring: مود رینگ ) انگشتر حال نما، انگشتر خ ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mood ring: مود رینگ ) انگشتر حال نما، انگشتر خ ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reconceive: تجدید نظر، دوباره بررسی کردن!

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reconceive: تجدید نظر، دوباره بررسی کردن!

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forage fish: Forage fish ) ماهی طعمه! ماهی طعمه ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forage fish: Forage fish ) ماهی طعمه! ماهی طعمه ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bowling pin: مهره بولینگ، مهره یا میله های بطری ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bowling pin: مهره بولینگ، مهره یا میله های بطری ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

knock over: 1 - به زمین زدن، کسی یا چیزی را به ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

knockout: علاوه بر معانی فوق: عامیانه ) شخص ی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

knockout: علاوه بر معانی فوق: از بین بردن، وی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knock down: - میزان کاهش ( قیمت یا نرخ ) - نز ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mushy faced: عامیانه ) قیافه پف کرده صبحگاهی! قی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mushy faced: عامیانه ) قیافه پف کرده صبحگاهی! قی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

break a leg: اصطلاح ) آرزوی موفقیت برای یک نفر ب ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

floating device: یک اصطلاح کلی برای تمام وسایلی که ب ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drift: اتومبیلرانی ) دریفت یک تکنیک در کا ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tract: پزشکی و کالبد شکافی ) دستگاه، سیستم ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

taking to court: اصطلاح ) take something or someone ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reovirus: رئوویروس نوعی ویروس از خانواده RNA ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

peer review: به دقت بازنگری کردن، کارشناسی کردن، ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

peer review: به دقت بازنگری کردن، کارشناسی کردن، ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trans: از راه، از طریق، از میان، through

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diss: دشنام دادن، توهین کردن، با گفتار یا ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

diss: دشنام دادن، توهین کردن، با گفتار یا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bonneville: یک اسم فرانسوی ) به معنای: دهکده خو ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bonneville: یک اسم فرانسوی ) به معنای: دهکده خو ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eurojust: یوروجاست، آژانس همکاری قضایی اتحاد ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eurojust: یوروجاست، آژانس همکاری قضایی اتحاد ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

powertrain: اتومبیل ) سامانه تولید و انتقال نیر ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

powertrain: اتومبیل ) سامانه تولید و انتقال نیر ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

power plant: اتومبیل ) مترادف با واژه های Power ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drive train: پیشرانه اتومبیل! مترادف با powertr ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drive train: پیشرانه اتومبیل! مترادف با powertr ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

set the bar: اصطلاح ) تعیین استاندارد، ایجاد سطح ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

set the bar: اصطلاح ) تعیین استاندارد، ایجاد سطح ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crank up: 1 - سر ذوق آوردن، ترغیب کردن، تهییج ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crank up: 1 - سر ذوق آوردن، ترغیب کردن، تهییج ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fund raiser: اسم ) 1 - اعانه جمع کن، شخصی که مس ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

entry level: صفت ) 1 - سطح پایه، مقدماتی، نسخه ا ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

entry level: صفت ) 1 - سطح پایه، مقدماتی، نسخه ا ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

entry level system: سیستم پایه، سیستم مقدماتی!

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

entry level system: سیستم پایه، سیستم مقدماتی!

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

damp: پزشکی ) DAMP مخفف Deficits in Atte ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rising damp: اسم ) رطوبت بالا رونده، رطوبت بالا ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rising damp: اسم ) رطوبت بالا رونده، رطوبت بالا ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

portfolio: سبد محصولات، سبد پروژه ها ( در یک ک ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

strap in: اصطلاح ) 1 - بستن کمربند ایمنی به ک ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

strap in: اصطلاح ) 1 - بستن کمربند ایمنی به ک ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ghost net: تور شبح! Ghost nets یا تور شبح به ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lose track of: بی خبر ماندن از ( کسی یا چیزی ) ، ح ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lose track: بی خبر ماندن، دنبال نکردن، رد چیزی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stay out: دور ماندن، بیرون ماندن! Please st ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

refugee: فرقش با immigrant اینست که refugee ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

FY: پسوند ) شدن، کردن Verb fy Verb if ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

FY: پسوند ) شدن، کردن Verb fy Verb if ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ify: پسوند فعل ساز یا اسم ساز ) به نوعی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ify: پسوند فعل ساز یا اسم ساز ) به نوعی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

millennia: هزاران سال! For millennia, salmon ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

millennia: هزاران سال! For millennia, salmon ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

creek: علاوه بر معانی فوق: 1 - کریک، نام ی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

creek: علاوه بر معانی فوق: 1 - کریک، نام ی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

turn one's back: اصطلاح ) To turn one's back on ( so ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turn one's back: اصطلاح ) To turn one's back on ( so ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reimage: باز تجسم، تجسم مجدد!

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reimage: باز تجسم، تجسم مجدد!

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

brimming: سرشار، مملو، لبالب، Brimming with ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

brimming: سرشار، مملو، لبالب، Brimming with ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make something a breeze: چیزی را به آسانی انجام دادن، چیزی ر ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make something a breeze: چیزی را به آسانی انجام دادن، چیزی ر ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

move heaven and earth: اصطلاح ) به معنای انجام هر کار ممکن ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

move heaven and earth: اصطلاح ) به معنای انجام هر کار ممکن ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

side chick: اصطلاح عامیانه ) معشوقه دوم، معشوقه ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

side chick: اصطلاح عامیانه ) معشوقه دوم، معشوقه ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sense datum: داده حسی!

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sense datum: داده حسی!

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

afterimage: پس تصویر! یا afterimage یکی از توه ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

afterimage: پس تصویر! یا afterimage یکی از توه ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hell to pay: اصطلاح ) تاوان سنگین پرداختن، عاقبت ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hell to pay: اصطلاح ) تاوان سنگین پرداختن، عاقبت ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

block capitals: Block letters, حروف بزرگ و جدا! ( د ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

block capitals: Block letters, حروف بزرگ و جدا! ( د ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fire breathing: 1 - آتش دمیدن از دهان، نفس آتشین! ( ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fire breathing: 1 - آتش دمیدن از دهان، نفس آتشین! ( ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go chase yourself: اصطلاح ) برو پی کارت! بزن به چاک! ب ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go chase yourself: اصطلاح ) برو پی کارت! بزن به چاک! ب ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

go fly a kite: اصطلاح ) این اصطلاح و اصطلاحات زیر ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go fly a kite: اصطلاح ) این اصطلاح و اصطلاحات زیر ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go jump in the lake: اصطلاح ) این اصطلاح و اصطلاحات زیر ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go jump in the lake: اصطلاح ) این اصطلاح و اصطلاحات زیر ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go climb a tree: این اصطلاح و اصطلاحات زیر همگی معاد ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go climb a tree: این اصطلاح و اصطلاحات زیر همگی معاد ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

maritime day: روز دریانوردی! World Maritime Day ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

glaciated: صفت ) از یخ پوشیده شده، یخ بسته، یخ ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glaciated: صفت ) از یخ پوشیده شده، یخ بسته، یخ ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pace: حرف ندا ) برای بیان مخالفت با کسی ی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

snap the fingers: اصطلاح ) بشکن زدن با انگشت! ( معمول ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snap the fingers: اصطلاح ) بشکن زدن با انگشت! ( معمول ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fling out: بیرون انداختن، به بیرون پرت کردن، د ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fling out: بیرون انداختن، به بیرون پرت کردن، د ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

halfway house: - مرکز بازپروری، مرکز توانبخشی ( مح ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leisure pursuits: فعالیتهای فراغتی! ( یک اصطلاحی در ح ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

leisure pursuits: فعالیتهای فراغتی! ( یک اصطلاحی در ح ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

curb appeal: جذابیت بصری، جذابیت ظاهری از نگاه م ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

curb appeal: جذابیت بصری، جذابیت ظاهری از نگاه م ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stir up trouble: آشوب به پا کردن، دردسر درست کردن، ش ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stir up trouble: آشوب به پا کردن، دردسر درست کردن، ش ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you go girl: اصطلاح زنانه غیررسمی ) این اصطلاح ب ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

you go girl: اصطلاح زنانه غیررسمی ) این اصطلاح ب ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pho: فو، یک سوپ ویتنامی شامل نودل، سبزیج ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feel inspired: القا حس، حس دادن یا گرفتن، الهام گر ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feel inspired: القا حس، حس دادن یا گرفتن، الهام گر ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uplifted: صفت ) 1 - روحیه گرفته، متعالی، سر ش ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cheery wave: با خوشحالی دست تکان دادن! ( وقتی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cheery wave: با خوشحالی دست تکان دادن! ( وقتی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

old growth: صفت و اسم ) ( در مورد جنگل و درخت ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

old growth: صفت و اسم ) ( در مورد جنگل و درخت ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mycelia: همان میسلیوم mycelium هست. بخش گی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mycelia: همان میسلیوم mycelium هست. بخش گی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

speak of the devil: اصطلاح ) Speak ( talk ) of the devi ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

provincial: صفت ) 1 - دهاتی، پشت کوهی، امل، کوت ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

provincial: صفت ) 1 - دهاتی، پشت کوهی، امل، کوت ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kalle pache: یک غذای سنتی ایرانی ) Sheep's Hea ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

port of call: بندرگاه، بندرگاه سر راهی، پاتوق، بن ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

port of call: بندرگاه، بندرگاه سر راهی، پاتوق، بن ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

reinvent: بازسازی، دوباره از نو ساختن! You n ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

buck: در مورد حرکت اتومبیل ) ریپ زدن، لگد ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hesitate: موتور خودرو ) دیر یا با تأخیر گاز خ ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a force to be reckoned with: اصطلاح ) قدرتی که میشود روی آن حساب ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a force to be reckoned with: اصطلاح ) قدرتی که میشود روی آن حساب ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reckon with: مد نظر داشتن، به حساب آوردن، در نظر ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reckon with: مد نظر داشتن، به حساب آوردن، در نظر ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on one's terms: طبق شرایط کسی، به راه و روش کسی! O ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on one's terms: طبق شرایط کسی، به راه و روش کسی! O ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

urge: تمایل، انگیزه، اشتیاق! مثال: The u ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

top tier: درجه یک، عالی رتبه، رده بالا، سرآمد ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

murican: عامیانه ) به معنی آمریکایی! America ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fight back: 1 - مقاومت کردن، استقامت ورزیدن، دف ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fight back: 1 - مقاومت کردن، استقامت ورزیدن، دف ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

duke it out: 1 - مبارزه کردن ( با مشت ) ، مشت زد ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

duke it out: 1 - مبارزه کردن ( با مشت ) ، مشت زد ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

duke: اینفرمال - فعل ) دعوا کردن، مشت زد ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

duke: اینفرمال - فعل ) دعوا کردن، مشت زد ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

churn: - مشک کره گیری، خیک کره گیری! Goat ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

point of view: نقطه نظر، دیدگاه، منظر، نگرش! The ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slimline: صفت ) 1 - مربوط به شکل و طرح: باریک ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

louvre: پره دار، کر کره ای، کرکره دار، تیغه ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

louvre: پره دار، کر کره ای، کرکره دار، تیغه ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

single louvre: تک پره ای، تک تیغه ای، تک کرکره ای، ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

louvre boards: 1 - مجموعه کرکره ها به همراه قاب یا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

comprecation: A praying together یک دعا خوانی با ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

just so: 1 - برای بیان موافقت یا تایید حالتی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

memory lane: اعماق خاطرات، پس کوچه خاطرات، نوستا ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

memory lane: اعماق خاطرات، پس کوچه خاطرات، نوستا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give someone the once over: اصطلاح غیر رسمی ) 1 - کسی را بصورت ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give someone a once over: اصطلاح غیر رسمی یا اینفرمال ) 1 - ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give someone a once over: اصطلاح غیر رسمی یا اینفرمال ) 1 - ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give something the once over: اصطلاح غیررسمی ) چیزی را به صورت س ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give something the once over: اصطلاح غیررسمی ) چیزی را به صورت س ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make eyes at someone: اصطلاح غیررسمی ) نگاه خریدارانه به ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make eyes at someone: اصطلاح غیررسمی ) نگاه خریدارانه به ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

run wild: از کنترل خارج شدن، آزاد شدن، رها شد ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

so long as: برابر با as long as مادامی که، به ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

so long as: برابر با as long as مادامی که، به ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shopping spree: - از این مغازه به اون مغازه رفتن و ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

shopping spree: - از این مغازه به اون مغازه رفتن و ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kid sister: اینفرمال ) خواهر کوچولو، خواهر کوچی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wedding tuxedo: کت و شلوار دامادی ( مخصوصا برای عرو ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pageboy: 1 - Page - boy یا pageboy در اصل به ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pageboy: 1 - Page - boy یا pageboy در اصل به ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

live up to its reputation: اصطلاح ) در حد شأن و مقام خود رفتا ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

live up to its reputation: اصطلاح ) در حد شأن و مقام خود رفتا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

holy moly: عامیانه ) حرف ندا ) برای بیان حس ت ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

holy moly: عامیانه ) حرف ندا ) برای بیان حس ت ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make landfall: پا به خشکی گذاشتن! فرود آمدن ( از ی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a case of mistaken identity: یک مورد اشتباه در تعیین هویت! کسی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a case of mistaken identity: یک مورد اشتباه در تعیین هویت! کسی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seizure: پزشکی ) تشنج، نوعی حمله مغزی که در ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

seizure: پزشکی ) تشنج، نوعی حمله مغزی که در ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cross out: فرق cross out با cross off اگر مثل ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

purebred: پاک نژاد، اصیل، از نژاد خالص! A pu ...

٥ ماه پیش

مدال‌های علی اکبر منصوری