مدال‌های علی اکبر منصوری گندمانی

بازدید
١,٤٤٩
امتیاز کل
٣٧٨,٩٩٧
کل مدال ها
٢,٣١٦
طلا
٢٢٧
نقره
١,١٤٢
برنز
٩٤٧
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sum: مجموع پنج، ده و بیست، میشود سی و پن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
on second thought: حالا که فکرشو میکنم
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت اولین پیشنهاد

-
دیکشنری
-
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت اولین ترجمه

-
دیکشنری
-
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stark mad: دیوانه محض، کاملا دیوانه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pelade: طاسی پلاکی، طاسی منطقه ای نام دیگر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
don't take me for a sucker: منو احمق فرض نکن، مترادف با اصطلاح ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
serve as a role model: به مثابه یک الگو بودن /شدن بمنزله ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
light pollution: آلودگی نوری
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bag of tricks: اینفرمال ) ترفند ها، فوت فن و مهارت ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
smartarse: اصطلاح عامیانه کنایه آمیزBr ) مترا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
focus of attention: کانون توجه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
papier mache: پپیه مشه یا پاپیه ماشه، کاغذ جویده ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oil refining: پالایش نفت
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
soused: سرخوش، مست
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
put out feelers: زیر زبون ( کسی ) را کشیدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
puerpera: زائو، زنی که تازه زایمان کرده
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
give heed to: - توجه کردن به. . . ، - اهمیت داد ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
child prodigy: کودک نابغه، بچه با استعداد
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cry uncle: اصطلاح ) از آمریکای شمالی به معنای ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
picnicker: پیک نیک رونده، گردشگر، کسی که به پی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
plug away at a task: بدون وقفه و با جدیت تمام کار کردن و ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
tell it to the marines: اصطلاح ) عامیانه چه حرفها! کم دروغ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pander: دیوث، زن قحبه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
don't beat yourself up: خودت رو سرزنش نکن، به خودت سخت نگیر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't beat yourself up: خودت رو سرزنش نکن، به خودت سخت نگیر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the fur flies: اصطلاح ) اینفرمال used to say that ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cowed: صفت ) ترسانده شده، مرعوب شده، تسلی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pull yourself together: اصطلاح ) یه سر و سامانی به خودت بد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
agrope: قید ) حین نوازش، حین دستمالی کردن، ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take a dig: Take a dig at someone اصطلاح ) به ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take a jab: اصطلاح ) مترادف با اصطلاح Take a ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take for a walk: گرداندن، راه بردن، پیاده روی بردن، ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ciconia: لک لک ، لک لک سفید Ciconia Ciconia ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come to one's feet: برپا شدن، از جا بلند شدن، برخاستن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get to one's feet: برپا شدن، برخاستن، از جا بلند شدن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
size of fine: میزان غرامت، میزان جریمه، مقدار جری ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
would give one's right arm: اصطلاح ) معنای کلمه به کلمه ) دست ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in high dudgeon: بسیار عصبی، برزخی، دلخور و عصبانی، ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hover over someone: ( مثل اجل معلق ) بالای سر کسی ایستا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cost dearly: گران تمام شدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pay an arm and a leg for: اصطلاح ) بابت چیزی هزینه زیادی پرد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
kazandibi: کازان دیبی ) در ترکی استانبولی از ن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
swindle someone out of money: اصطلاح ) مال کسی را خوردن، پول کسی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ingratiate oneself with somebody: محبت و توجه کسی را بخود جلب کردن، خ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
kezban: اسم دخترانه ترکی قدیمی به معنای دخ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not on your nelly: عامیانه انگلیسی بریتانیایی ) - به ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a close brush with death: تا دم مرگ رفتن،
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you're a caution: اینفرمال ) اصطلاحی برای توصیف یک ش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you rascal you: عامیانه ) ای شیطون بلا! عجب بدجنس ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بادمجان بم افت نداره: سه تا معادل انگلیسی برای این ضرب ال ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
talk to the hand: اصطلاح ) مترادف با Tell it to the ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
clever boots: اصطلاح عامیانه بریتانیایی ) صفت یا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
piss artist: عامیانه بریتیش ) - همیشه مست، عیا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
one's goose is cooked: اصطلاح ) تو دردسر افتادن، به فاک ر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stand against someone: با کسی روبرو شدن، جلوی کسی سبز شدن، ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take aim at: - هدف گرفتن، ( به سوی چیزی ) نشانه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
to my great surprise: در کمال تعجب من، بر خلاف انتظار من ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blow one's brains out: عامیانه ) کشتن کسی با شلیک به سر، ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
the fur flies: اصطلاح ) اینفرمال used to say that ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
all pervading: صفت ) - کاملا فراگیر، همه فراگیر، ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
agrope: قید ) حین نوازش، حین دستمالی کردن، ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
would give one's right arm: اصطلاح ) معنای کلمه به کلمه ) دست ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
at ease: آزاد، آزاد باش! فرمان آزاد باش فرم ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
size of fine: میزان غرامت، میزان جریمه، مقدار جری ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get to one's feet: برپا شدن، برخاستن، از جا بلند شدن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take a jab: اصطلاح ) مترادف با اصطلاح Take a ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take a dig: Take a dig at someone اصطلاح ) به ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
no matter how you slice it: اصطلاح ) این اصطلاح برای مواقعی اس ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
out with it: حرفت را بزن، هر چی تو سرته بگو، هر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
out with it: یالا، حرفت را بزن! هر چی تو فکرت می ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tell it to the marines: اصطلاح ) عامیانه چه حرفها! کم دروغ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cost dearly: گران تمام شدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
plug away at a task: بدون وقفه و با جدیت تمام کار کردن و ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
picnicker: پیک نیک رونده، گردشگر، کسی که به پی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
water down: رقیق کردن، آبکی کردن، از غلظت کاستن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
loose cannon: آدم نا متعادل، غیر قابل پیش بینی، غ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have a close brush with death: تا دم مرگ رفتن،
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put out feelers: زیر زبون ( کسی ) را کشیدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
oil refining: پالایش نفت
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
you're a caution: اینفرمال ) اصطلاحی برای توصیف یک ش ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
papier mache: پپیه مشه یا پاپیه ماشه، کاغذ جویده ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
بادمجان بم افت نداره: سه تا معادل انگلیسی برای این ضرب ال ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
focus of attention: کانون توجه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
smartarse: اصطلاح عامیانه کنایه آمیزBr ) مترا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
funny business: دغلبازی، حیله گری، کلاهبرداری، فعال ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
clever boots: اصطلاح عامیانه بریتانیایی ) صفت یا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
light pollution: آلودگی نوری
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
serve as a role model: به مثابه یک الگو بودن /شدن بمنزله ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make a fool of oneself: کسی را احمق فرض کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
one's goose is cooked: اصطلاح ) تو دردسر افتادن، به فاک ر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cook one's goose: اینفرمال ) دخل کسی رو آوردن، برای ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
don't take me for a sucker: منو احمق فرض نکن، مترادف با اصطلاح ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
recovered: صفت پیدا شده، یافت شده، نجات یافته، ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
throw cold water: Throw/Pour cold water آب پاکی را ر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make an entrance: به صورت رسمی وارد جایی شدن، به صحنه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
greener pastures: اصطلاح ) معنی لغوی یعنی چراگاه سبزت ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make landfall: پا به خشکی گذاشتن! فرود آمدن ( از ی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
image macro: 1 - ماکرو تصویر، درشت تصویر، بزرگ ت ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
warn off: اخطار دادن برای ترک جایی، هشدار در ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
workweek: روزهای کاری در هفته!
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
set a course: تعیین یک مسیر، انتخاب یک راه، یک مس ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
here's looking at you kid: ( تکه ای از فیلم کاسابلانکا یا کازا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
افتاب همسایه گرمتر است: ضرب المثل ) معادل با ضرب المثل : مر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
the bare minimum: حداقل چیزهای ضروری، حداقل شرایط لاز ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
enamoured: مشتاق، دلباخته!
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put something or someone through their paces: توانایی کسی یا چیزی را تست کردن و س ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tachometer: Tach یا Tachometer وسیله ای است که ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
on the hunt: اصطلاح ) On the hunt بدنبال کسی یا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
too: علاوه بر معانی فوق: اینفرمال ) همچ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fire in belly: اصطلاح ) اشتیاق و اراده راسخ درونی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
unevenness: ناهمواری، تغییر پذیری!
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
scalpel: نام دیگر آن بیستوری یا تیغ بیستوری ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
double crossing: 1 - بعنوان صفت ) خیانتکار، دورو، ن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
coilover: Coilover, Coil - over کویل اور! ن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
full of himself: اصطلاح ) Full of oneself, Full of ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
apple of the eye: اصطلاح ) به شخصی یا چیزی گفته میشو ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
airs and graces: اصطلاح ) فیس و افاده، عشوه و ناز ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give oneself airs: اصطلاح ) معادل با اصطلاح های زیر P ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hand assembled: بصورت دستی مونتاژ شده، مونتاژ دست، ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cast a spell on someone: اصطلاح ) cast a spell on/ over some ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blindingly: قید ) بطور خیره کننده ای! بصورت خی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
upon the heels of: بلافاصله بعد از، اندکی پس از، پشت س ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
heart touching: دلنواز!
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
neuroscientist: عصب پژوه، عصب شناس، دانشمند علوم اع ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
FIN: علاوه بر معانی فوق باله تخته موج س ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
nabe: نبه، اسم یک غذای سنتی ژاپنی هم هست ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take a bow: تعظیم کردن، خم شدن، ( معمولا برای پ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
skip leg day: روز تمرین عضلات پا را از قلم انداخت ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
weird flex but ok: اصطلاح عامیانه مجازی جدید ) Weird ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
just happened to: کاملا اتفاقی، اتفاقا، بر حسب اتفاق، ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
reimagined: صفت ) تجدید نظر شده، دوباره تفسیر ش ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
someone can't shake the feeling: اصطلاح ) وقتی میگیم که Someone ca ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blow smoke: اصطلاح اینفرمال ) 1 - چاخان کردن، ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
first nation: بومیان کانادا! سرخپوستان یا هندی ها ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bullock: در واقع همان ox است یعنی گاو نر اخ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
whack: بعنوان صفت ) جایگزین wack به معنی: ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
let's ride: Let's ride بیا برونیم!
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
more than meets the eye: اصطلاح ) بیشتر از آنچه که به نظر می ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take a ride: To take a ride سواری کردن، سوار شد ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in advence: پیشاپیش!
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take in the scenery: Take in the scenery Taking in the ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
whaddaya: مخفف What do you است Whaddaya thi ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pellet: گندله Pelletizing گندله سازی! به ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
POS: POS عامیانه ) مخفف Piece Of Shit ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
coursebook: کتاب درسی، درس نامه، کتاب آموزشی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
nosebleed section: اصطلاح اینفرمال ) مربوط به صندلیها ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
feast your eyes: لذت ببرید، چشم چرانی کنید! Feast o ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
nail something down: اینفرمال ) 1 - چیزی را بدقت و بطور ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pin someone down: مترادف با اصطلاح Nail someone down ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
nail someone down: کسی را وادار به گفتن تصمیم نهایی اش ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
holidaymaker: - گردشگری که در زمان تعطیلات به مسا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
provocateur: شورشی، اخلالگر، تحریک کننده سایرین ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take a spin: اصطلاح اینفرمال ) بخصوص برای اتومبی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
time out of mind: از زمان قدیم، از عهد دقیانوس، زمانی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be in the soup: اصطلاح قدیمی اینفرمال ) تو دردسر ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
let be noticed: تابلو کردن، جلب نظر کردن!
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ضمیر اول شخص مفرد: First person singular pronoun
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ســوم شخص مفرد: Third person singular
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dead of winter: وسط زمستان، چله زمستان ( اینجا dead ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
somatosensation: حس لامسه، touch بطور کلی شامل حس گر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
قدم رنجه فرمودین: با توجه به رایج بودن این اصطلاح در ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
you took a lot of trouble to come here: اصطلاح " قدم رنجه فرمودین" یا "خیلی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
other things being equal: اگر اتفاق غیرمنتظره ای رخ ندهد، با ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
god almighty: خداوند قادر،
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
on fleek: شیرین، خوب، آرام، دلنواز، با مزه، ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fusion restaurant: رستوران تلفیقی یا ترکیبی، رستورانی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
max out: The car maxed out at 85 mph ماشین ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sign something over: سند ( مالکیت ) زدن به نام کسی ، انت ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
outlive oneself usefulness: کارایی و اثربخشی خود را از دست دادن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
taking a stand: موضع گیری
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put years on someone: اصطلاح ) اگر چیزی put years on some ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
inaugurate: منصوب کردن یا گماردن ( بعداز معارفه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
scheduling conflict: تداخل زمانبندی، تداخل برنامه ای، تع ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
whip ass: عامیانه ) 1 - داغون کردن، شکست دادن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get loose: خوش گذراندن، راحت بودن یا شدن، رهای ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
flop around: بدور خود چرخیدن، بدور خود غلتیدن، ت ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get something down: 1 - خوردن یا نوشیدن چیزی، مثال can ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rise to the occasion: از عهده چیزی برآمدن، To rise to the ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
i got distracted: حواسم نبود
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
the genie is out of bottle: ضرب المثل ) معادل فارسی آن میشود، م ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be under the impression that: تصور کردن اینکه چیزی درسته درحالیکه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be a match for someone: هماورد کسی بودن، I was not a match ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
juxta articular: اصطلاح پزشکی ) مجاور مفصلی، نزدیک ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
کلنگ زنی: ( مراسم ) کلنگ زنی: Ground - breaki ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
groundbreaking ceremony: مراسم کلنگ زنی ( برای پی ریزی ساختم ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
i am to tell you: موظفم بهتون بگم!
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
avaricious: زیاده خواه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
puckered: چروکیده، چروک شده،
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
one jump ahead: یک قدم جلو بودن، یک گام جلو بودن ( ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
it's not for nothing that: بی دلیل نیست که. . . ، مثال: It's n ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
outcomes of interest: نتایج موردنظر،
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
chip seal: آسفالت کردن، جاده آسفالت شده
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
little old me: یک اصطلاح برای شکسته نفسی و فروتنی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
smack bang: درست، دقیقا، صاف، I punched Mike sm ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
don't halloo till you are out of the wood: ضرب المثل ) تا زمانی که تمام خطرات ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rot in hell: پوسیده در جهنم ،
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tar seal: جاده آسفالته، سنگفرش شده با آسفالت، ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fender flare: فلاپ دور گلگیر ماشین، زه پلاستیکی ی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sportiness: غیررسمی ) اسپرت، در مورد ماشین یعنی ...
١ سال پیش