پیشنهادهای مهدی عباس پور (٢١٦)
درود. ببینید این کلمه دو تا کاربرد مهم داره. اولی به معنی "هنوز" ؛ که در آخر جمله میاد. تفاوتش با Still اینه که : still در جملات مثبت ( و پرسشیِ م ...
واقعا متوجه نمیشم بعضی کاربرا چطور این عبارت رو سلام معنی میکنند😐 و مسئول مربوطه هم نظراتشونو ثبت میکنه. واس اپ موفقی مثل آبادیس اصلا خوب نیس. ببین ...
درود تفاوت migrate _ immigrate_emigrate migrate یه مقدار کلی تر هستش و معنی کوچ کردن یا مهاجرت کردن میده. بیشتر برای حیوانات استفاده میشه. اگر برای ...
سلام اگر با of استفاده بشه به معنی: متشکل بودن از ، شامل چیزی بودن، عبارات بودن از ، دارای چیزی بودن و. . . . . برعکس ، اگر با in استفاده بشه به مع ...
the pot's door چیه دیگ؟ آخه مگه مجبورید؟ درِ قابلمه pot lid _درِ ماهیتابه pan lid
درود دوستان دو کلمه besides و beside باهم تفاوت دارند. Beside and besides are quite commonly confused with one another despite their different de ...
hani عزیز ، اطلاعات غلط رو خودت میدی که فکر میکنی معانی کلمات، به همونایی که تو کلاس زبانتون میگن محدود میشه. از پرکاربرد ترین معانی skip : نادیده گ ...
این غلطه دوستان. درستش fall asleep به معنی: به خواب رفتن
درود اگر ما واقعاً پاسدارِ پارسی و خواستار کم شدن نفوذ عربی در پارسی هستیم، بیایید از همینجا شروع کنیم و به جای سلام، به یکدیگر "درود" بگوییم تا این ...
ضرب المثل کامل the last straw that breaks the camel's back به صورت تحت الفظی یعنی ( ( آخرین دانه کاه که باعث میشود کمر شتر بشکند ) ) و در اصطلاح ...
to ghost on someone قطعِ کامل و ناگهانیِ یک ارتباط ( معمولا عاطفی ) با یک شخص، بدون هیچگونه توضیح و توجیه و هشدار و دلیل و. . . .
آقااا. . . چرا اصرار دارید اطلاعات غلط بدید؟! مجبورید مگه؟ همون درسای کلاس زبانتونو بخونید بَسِتونه. . . تِز نمی خواد بدید. کلمه ی quite وقتی قبل ا ...
⚠️دوستان حواستون به تلفظ باشه⚠️ تعظیم کردن :بَو کمان: بُو
معادل فارسی "خوره" برای این کلمه مناسبه. . . یعنی کسی که موضوعی، کسی یا چیزی رو به شدت دنبال میکنه و ازش اطلاعات زیاد داره.
آقای جدیدی اطلاعات غلط ندید . . . . aubergine بادمجان در بریتیش هست، نه خیار!!!😐
این دوتا رو اشتباه نگیرید👇 فعل : envelop اسم :envelope
کاری را بدون اشتباه و به نحو احسن انجام دادن
"آمپاس" هم میتونه معادل خوبی باشه
پسوند : مانند، گونه ، طور و. . . مثلا : اشرافی مآب= اشرافی گونه ، اشرافی طور ، اشرافی مانند .
درود اگه بخوایم معنیِ "شرایط سخت"، "هچل" ، "مخمصه" ( بدون علامت سوال ) رو بگذاریم کنار، در حالتی که این عبارت علامتِ سوال داشته باشه، یک نوع احوال پر ...
تلقی شدن، بنظر رسیدن، تعبیر شدن = be construed , be received
ترجمه ای قرضی از یک عبارت اسپانیایی است که وارد انگلیسی شده است. ولی کاربرد آن در انگلیسی فراتر از کاربرد اسپانیایی آن، ( ( یعنی زمان کشتن گاو توس ...
حرص کسی را در آوردن کسی را مسخره کردن کسی را عصبانی کردن سر به سر کسی گذاشتن کسی را کفری کردن کسی را تحریک کردن روی اعصاب کسی رفتن
درود. warmonger : جنگ طلب ( اسم ) مثال : Those people are warmongers آن افراد، جنگ طلب هستند warmongering : جنگ طلبی ( اسم ) مثال : A country's ...
دُگم : عقیده ای خشک، که هیچ شک و انتقاد و نقضی بر آن پذیرفته نشود.
به معنی کامیون یا هر گونه ماشین سنگین بارکش. lorry بیشتر در بریتیش استفاده میشه و truck بیشتر در امریکن.
این کلمه غلطه. . homework حالت جمع نداره.
بمب انداختن ، خبر ناگهانی و غافلگیر کننده دادن ، آشوب و هرج و مرج ایجاد کردن . . . .
to have resonance with یا resonate with با کسی یا چیزی ( ( مطابقت، همخوانی، موافقت، قرابت، سازگاری ) ) داشتن
blink : پلک زدن، چشم بر هم زدن wink : چشمک زدن
همچنین در اصطلاح به معنی باعث تعجب شدن. مثال: the film raised some eysbrows فیلم، موجبِ تعجب برخی شد.
مراقبت کردن رسیدگی کردن رفع و رجوع کردن
!!!!you've outdone yourself از همیشه بهتر بودی. 👍
در متن، در بافت، همچنین: "بکار برده شده" یا "بکار رفته" هم بنظر من، میتونه معادل خوبی باشه. ضمناً ممکنه، مقصود ما نه لزوماً متن یا نوشتار، بلکه ...
هم با take و هم با have استفاده میشه. به معنی : بر چیزی اولویت یا ارجحیت داشتن. مثال :_ A_ takes or has priority over _B_ معنی : ( A ) بر ( B ) اول ...
مشغله ذهنی ، دل مشغولی ، دغدغه و. . .
آقای حسنلو؛ بنظرم ساحت را با واژه "صحت" اشتباه گرفته اید. ساحت در اینجا به معنی: حدِ/اندازه ی/میزانِ/درجه ی/سطحِ/مقیاسِ/کمیتِ/وسعتِ/درازای/طولِ/مدت ...
بی برو برگرد، بی چون و چرا، قطعا، مسلما، اکیدا، مطلقا و. . . . همچنین : definitely , outright
گذشته از ، جدای از ، سوای از ، فارغ از و. . . . apart from = aside from
این فعل در حالات "simple past" و "past participle"، هم به صورت quit و هم به صورت quitted ( نادر ) بکاربرده میشود. در اصل استفاده از quit بجای quitt ...
به عنوان فعل هم میتونه استفاده بشه: جریان داشتن _ سیال بودن _ منتشر کردن یا شدن _
"ببین" و "میدونی" معادل های خوبی هستند. معمولا بعد از گفتن کلماتی از این دست، شخص شروع به توضیح درباره چیزی میکنه. همچنین : you know
قابل توجه دوستانی که میگن این کلمه ترکی هست. این کلمه "equipe"، در اصل فرانسوی و به معنی گروه، ( دار و ) دسته، تیم، تیم فوتبال، باند و. . . . هست. ...
درود when things have stopped happening . and the results can be clearly seen وقتی اتفاقاتِ در حال وقوع، متوقف شوند و نتایج به وضوح قابل مشاهده باش ...
بعنوان فعل : ( معمولا با with ) همنشینی کردن، همنشین شدن، معاشرت کردن، نشست و برخاست کردن و. . . . همچنین : ( assort ( with
هر چه پیش آید خوش آید، هر چه بادا باد ( ( همچنین:come what will ) )
اصلاحی برای اشاره به : دروغ گفتن ، غیر صادقانه یا فریبنده صحبت کردن.
چرتکه
پرافتخار مثلا: the most decorated athletes پر افتخار ترین ورزشکاران
chancellor : صدراعظم همچنین در آلمانی : Kanzler