پیشنهاد‌های مهدی عباس پور (٢١٦)

بازدید
٧٨
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨٧

درود. ببینید این کلمه دو تا کاربرد مهم داره. اولی به معنی "هنوز" ؛ که در آخر جمله میاد. تفاوتش با Still اینه که : still در جملات مثبت ( و پرسشیِ م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥٢

واقعا متوجه نمیشم بعضی کاربرا چطور این عبارت رو سلام معنی میکنند😐 و مسئول مربوطه هم نظراتشونو ثبت میکنه. واس اپ موفقی مثل آبادیس اصلا خوب نیس. ببین ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨٥

درود تفاوت migrate _ immigrate_emigrate migrate یه مقدار کلی تر هستش و معنی کوچ کردن یا مهاجرت کردن میده. بیشتر برای حیوانات استفاده میشه. اگر برای ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨٢

سلام اگر با of استفاده بشه به معنی: متشکل بودن از ، شامل چیزی بودن، عبارات بودن از ، دارای چیزی بودن و. . . . . برعکس ، اگر با in استفاده بشه به مع ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢٧

the pot's door چیه دیگ؟ آخه مگه مجبورید؟ درِ قابلمه pot lid _درِ ماهیتابه pan lid

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١٣

درود دوستان دو کلمه besides و beside باهم تفاوت دارند. Beside and besides are quite commonly confused with one another despite their different de ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧٥

hani عزیز ، اطلاعات غلط رو خودت میدی که فکر میکنی معانی کلمات، به همونایی که تو کلاس زبانتون میگن محدود میشه. از پرکاربرد ترین معانی skip : نادیده گ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧٣

این غلطه دوستان. درستش fall asleep به معنی: به خواب رفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦٣

درود اگر ما واقعاً پاسدارِ پارسی و خواستار کم شدن نفوذ عربی در پارسی هستیم، بیایید از همینجا شروع کنیم و به جای سلام، به یکدیگر "درود" بگوییم تا این ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧٢

ضرب المثل کامل the last straw that breaks the camel's back به صورت تحت الفظی یعنی ( ( آخرین دانه کاه که باعث میشود کمر شتر بشکند ) ) و در اصطلاح ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧٠

to ghost on someone قطعِ کامل و ناگهانیِ یک ارتباط ( معمولا عاطفی ) با یک شخص، بدون هیچگونه توضیح و توجیه و هشدار و دلیل و. . . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧٠

آقااا. . . چرا اصرار دارید اطلاعات غلط بدید؟! مجبورید مگه؟ همون درسای کلاس زبانتونو بخونید بَسِتونه. . . تِز نمی خواد بدید. کلمه ی quite وقتی قبل ا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦٤

⚠️دوستان حواستون به تلفظ باشه⚠️ تعظیم کردن :بَو کمان: بُو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦٣

معادل فارسی "خوره" برای این کلمه مناسبه. . . یعنی کسی که موضوعی، کسی یا چیزی رو به شدت دنبال میکنه و ازش اطلاعات زیاد داره.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦٢

آقای جدیدی اطلاعات غلط ندید . . . . aubergine بادمجان در بریتیش هست، نه خیار!!!😐

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦٢

این دوتا رو اشتباه نگیرید👇 فعل : envelop اسم :envelope

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦٠

کاری را بدون اشتباه و به نحو احسن انجام دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٦

"آمپاس" هم میتونه معادل خوبی باشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٦

پسوند : مانند، گونه ، طور و. . . مثلا : اشرافی مآب= اشرافی گونه ، اشرافی طور ، اشرافی مانند .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

درود اگه بخوایم معنیِ "شرایط سخت"، "هچل" ، "مخمصه" ( بدون علامت سوال ) رو بگذاریم کنار، در حالتی که این عبارت علامتِ سوال داشته باشه، یک نوع احوال پر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

تلقی شدن، بنظر رسیدن، تعبیر شدن = be construed , be received

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

ترجمه ای قرضی از یک عبارت اسپانیایی است که وارد انگلیسی شده است. ولی کاربرد آن در انگلیسی فراتر از کاربرد اسپانیایی آن، ( ( یعنی زمان کشتن گاو توس ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

حرص کسی را در آوردن کسی را مسخره کردن کسی را عصبانی کردن سر به سر کسی گذاشتن کسی را کفری کردن کسی را تحریک کردن روی اعصاب کسی رفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

درود. warmonger : جنگ طلب ( اسم ) مثال : Those people are warmongers آن افراد، جنگ طلب هستند warmongering : جنگ طلبی ( اسم ) مثال : A country's ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

دُگم : عقیده ای خشک، که هیچ شک و انتقاد و نقضی بر آن پذیرفته نشود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

به معنی کامیون یا هر گونه ماشین سنگین بارکش. lorry بیشتر در بریتیش استفاده میشه و truck بیشتر در امریکن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

این کلمه غلطه. . homework حالت جمع نداره.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

بمب انداختن ، خبر ناگهانی و غافلگیر کننده دادن ، آشوب و هرج و مرج ایجاد کردن . . . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٦

to have resonance with یا resonate with با کسی یا چیزی ( ( مطابقت، همخوانی، موافقت، قرابت، سازگاری ) ) داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

blink : پلک زدن، چشم بر هم زدن wink : چشمک زدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

همچنین در اصطلاح به معنی باعث تعجب شدن. مثال: the film raised some eysbrows فیلم، موجبِ تعجب برخی شد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

مراقبت کردن رسیدگی کردن رفع و رجوع کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

!!!!you've outdone yourself از همیشه بهتر بودی. 👍

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

در متن، در بافت، همچنین: "بکار برده شده" یا "بکار رفته" هم بنظر من، میتونه معادل خوبی باشه. ضمناً ممکنه، مقصود ما نه لزوماً متن یا نوشتار، بلکه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

هم با take و هم با have استفاده میشه. به معنی : بر چیزی اولویت یا ارجحیت داشتن. مثال :_ A_ takes or has priority over _B_ معنی : ( A ) بر ( B ) اول ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤١

مشغله ذهنی ، دل مشغولی ، دغدغه و. . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤١

آقای حسنلو؛ بنظرم ساحت را با واژه "صحت" اشتباه گرفته اید. ساحت در اینجا به معنی: حدِ/اندازه ی/میزانِ/درجه ی/سطحِ/مقیاسِ/کمیتِ/وسعتِ/درازای/طولِ/مدت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

بی برو برگرد، بی چون و چرا، قطعا، مسلما، اکیدا، مطلقا و. . . . همچنین : definitely , outright

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

گذشته از ، جدای از ، سوای از ، فارغ از و. . . . apart from = aside from

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

این فعل در حالات "simple past" و "past participle"، هم به صورت quit و هم به صورت quitted ( نادر ) بکاربرده میشود. در اصل استفاده از quit بجای quitt ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

به عنوان فعل هم میتونه استفاده بشه: جریان داشتن _ سیال بودن _ منتشر کردن یا شدن _

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

"ببین" و "میدونی" معادل های خوبی هستند. معمولا بعد از گفتن کلماتی از این دست، شخص شروع به توضیح درباره چیزی میکنه. همچنین : you know

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

قابل توجه دوستانی که میگن این کلمه ترکی هست. این کلمه "equipe"، در اصل فرانسوی و به معنی گروه، ( دار و ) دسته، تیم، تیم فوتبال، باند و. . . . هست. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

درود when things have stopped happening . and the results can be clearly seen وقتی اتفاقاتِ در حال وقوع، متوقف شوند و نتایج به وضوح قابل مشاهده باش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

بعنوان فعل : ( معمولا با with ) همنشینی کردن، همنشین شدن، معاشرت کردن، نشست و برخاست کردن و. . . . همچنین : ( assort ( with

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

هر چه پیش آید خوش آید، هر چه بادا باد ( ( همچنین:come what will ) )

پیشنهاد
٣٦

اصلاحی برای اشاره به : دروغ گفتن ، غیر صادقانه یا فریبنده صحبت کردن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

چرتکه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

پرافتخار مثلا: the most decorated athletes پر افتخار ترین ورزشکاران

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

chancellor : صدراعظم همچنین در آلمانی : Kanzler