پیشنهادهای مهدی عباس پور (٢١٦)
تصویر شطرنجی
بودن، زیستن، زندگی
از ریشه فارسی یا هندی ( همچنین در آلمانی: schakal )
فقر ، بیچارگی ، ضعف و. . . .
paseo
ساده و بی نمک همچنین: plain
آبکی بودن، ساده و مبالغه آمیز بودن، کارتونی بودن، تک بعدی بودن و. . . . . صفتش میشه: cartoonish
sweep sth under the carpet/rug به معنای جارو کردنِ کثیفی ها و مخفی کردنشون زیر فرش یا قالیچه. معادل های فارسی : علاوه بر معادل هایی که دوستان ذکر ک ...
spare
درود از ریشه فارسی: بخشش انعام ، مزد اضافی، رایگان و. . . . . کاربرد به صورت اسم و صفت؛ در لهجه بریتیش. برای اصلاعات بیشتر baksheesh را بررسی کنی ...
غذا را تا آخر خوردن، ته کاسه را در آوردن
پخته شده با خرده های نان یا پودر سوخاری
بعنوان فعل : گنجایش غذایی را داشتن ، قادر به خوردن بودن، برای خوردنِ چیزی جا داشتن و. . . . .
subsequent
خون براه انداختن، خون بپا کردن
صفتdesperate قیدdesperately
حساس بودن راجع به چیزی he is really obsessed about his health اون روی سلامتیش خیلی حساسه.
مغرور ، از خود راضی، خودبین و. . . . . همچنین: smug, cocky
درود دوستان اگه اسم خاص باشه استرس ( تاکید ) روی بخش اوله و اگه صفت باشه استرس روی بخش دوم.
میدان دید _ همچنین : field of vision
( با کسی ) گشتن، وقت گذراندن، بیرون رفتن و. . .
مُلهِم : الهام کننده مُلهَم : الهام شده
to be on the line در خطر بودن پای کسی یا چیزی وسط بودن
otherwise
اصطلاحی تقریبا قدیمی به معنی: مردی که به زنان، همنشینی با زنان، جلب توجه زنان، صحبت کردن ( لاس زدن ) با زنان علاقه دارد و از این کار لذت میبرد. " خ ...
میل ( زورخانه ) همچنین: Persian Meels/Mils میل گرفتن :to swing clubs/Meels
کله خر
فعل :از کسی یاد کردن، دانستن، برشمردن =credit مثال : He is noted/credited as the best footballer of all time از او بعنوان بهترین فوتبالیست در تمام ...
چه تفاسیر جالبی😂👌 gang bang= رابطه جنسی چند مرد با یک زن
اکسیر حیات
شال_ از ریشه فارسی همچنین در آلمانی : schal
متاسفانه برخی از کلمه اشتباه "تحریک برانگیز"، بجای این کلمه استفاده میکنند. غافل از اینکه" برانگیختی" در واقع همان معادل پارسی برای واژه عربیِ "تحر ...
حالت ماده ( جامد . مایع . گاز . )
بیشتر در بریتیش استفاده میشه = garbage, trash, refuse
مطلقا
infer, imply , intimate
ناممکن ، نشدنی، دور از ذهن و. . . . . . it's not really out of question چندان دور از ذهن نیست.
پشت رُل
to attempt to vomit to try to vomit make an unsuccessful effort to heave بنظرم بیشتر " عُق زدن " هست. حتی اگه در عمل منجر به بالا آوردن نشه.
جِلف: kitschy مترادف دیگر انگلیسی: corny آلمانی: kitschig
همه کاره، همه جانبه، چند منظوره all purpose فراگیر، جامع، عمومی
حساسیت به خرج دادن ، موشکافی کردن، اهمیت دادن بیش از حد، مته به خشخاش گذاشتن و. . .
درود وام گرفته شده از واژه فارسیِ *بخشش*. در انگلیسی با کاربرد اسم و فعل و به معنای : انعام یا رشوه و یا هرگونه مبلغی که برای تسریع در انجام امری ...
آشنا پنداری _ حالت پیش دیده
پیمودن ، درنوردیدن
مهدکودک، کودکستان و. . . ماخوذ از آلمانی kinder :کودکان garten: باغ، بوستان
کسی یا چیزی که به خوبی از آن یاد شود.
۱_متصوِر: کسی که تصور می کند ( آینده خوبی را برایت متصوِر هستم ) ۲_متصوَر: چیزی که آن را تصور کنند و یا قابل تصور باشد. ( اتفاقی بدتر از این، بر ...
نور چشمی ، تحت الحمایه
دور از میادین، از کار افتاده، بدون فعالیت، خراب،