baksheesh

/ˈbækʃiːʃ//ˈbækʃiːʃ/

معنی: انعام، بخشش، رشوه
معانی دیگر: (فارسی - در هند و پاکستان) بخشش، فارسی است بخشش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: baksheesh
• : تعریف: in several Near Eastern countries, a gift of money; tip.

جمله های نمونه

1. She baksheeshed the porter.
[ترجمه احمد قربانی] او حمل کننده را بخشید
|
[ترجمه غزاله] او به دربان انعام داد.
|
[ترجمه گوگل]او باربر را باکش کرد
[ترجمه ترگمان]دربان را صدا زد و گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. However, the company's far greater resources of baksheesh soon restored them to liberty.
[ترجمه گوگل]با این حال، منابع بسیار بزرگتر شرکت بکشیش به زودی آنها را به آزادی بازگرداند
[ترجمه ترگمان]با این حال، منابع بسیار بزرگتری از baksheesh به زودی آن ها را به آزادی مبدل کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They baksheeshed the game warden.
[ترجمه گوگل]نگهبان بازی را باکشی کردند
[ترجمه ترگمان]اونا رئیس زندان رو استخدام کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He baksheeshed the homeless.
[ترجمه گوگل]بی خانمان ها را باکشی کرد
[ترجمه ترگمان] اون بی خانمان رو فرستاده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The porter expects baksheesh from you.
[ترجمه گوگل]باربر از تو انتظار بكشيش دارد
[ترجمه ترگمان]دربان از تو انتظار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. All the paperwork seemed correct, except that most important paperwork of all - the baksheesh.
[ترجمه گوگل]تمام کاغذبازی‌ها درست به نظر می‌رسیدند، به جز آن کاغذبازی مهم‌تر از همه - بکشیش
[ترجمه ترگمان]تمام کاغذهای اداری صحیح و سالم به نظر می رسیدند، به جز آن کاغذهای اداری مهم همه -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If this makes you uneasy, think about distributing a little preemptive baksheesh as a goodwill gesture.
[ترجمه گوگل]اگر این باعث ناراحتی شما می شود، به توزیع کمی باکشیش پیشگیرانه به عنوان یک حرکت حسن نیت فکر کنید
[ترجمه ترگمان]اگر این موضوع باعث ناراحتی شما می شود، به این فکر کنید که به عنوان حسن نیت و حسن نیت به این کار ادامه بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انعام (اسم)
bounty, gratuity, tip, award, prize, bonus, reward, premium, baksheesh, largess, service charge, pourboire

بخشش (اسم)
release, present, profusion, forgiveness, remission, remittal, bounty, tip, grant, grace, boon, pardon, gift, generosity, mercy, baksheesh, bakshish, benefaction, beneficence, bestowal, munificence, largess, pity

رشوه (اسم)
bribe, bribery, baksheesh, payola, palm greasing, subornation

انگلیسی به انگلیسی

• tip, gratuity (persian)

پیشنهاد کاربران

درود
وام گرفته شده از واژه فارسیِ *بخشش*.
در انگلیسی با کاربرد اسم و فعل و به معنای : انعام یا رشوه و یا هرگونه مبلغی که برای تسریع در انجام امری خاص، به فردی بخشیده شود. معادل فارسی امروزیِ این کلمه در فارسی را شاید بتوان
...
[مشاهده متن کامل]

*پولِ کار راه انداز* ، *پول چای* ، *شیرینی* ،
*زیر میزی* و. . . . در نظر گرفت.
به زعم دیکشنری 'مریم وبستر' این کلمه احتمالا در قرن هفدهم ، توسط اطباع بریتانیایی که به آسیا
( ایران یا کشور های دیگری که فارسی در آنها مورد استفاده بوده یا نقش داشته است. مانند پاکستان و هندوستان ) سفر میکردند، وارد زبان انگلیسی شده است.
واژه مشابه و هم ریشه وتقریبا هم معنی آن buckshee است که هرگز به ایالات متحده راه پیدا نکرد و بطور محدود تر ، صرفا در لهجه بریتیش کاربرد دارد.
( همچنین در آلمانی: bakschisch )
توضیحات دیکشنری 'وبستر'👇
British subjects traveling abroad in the 17th century likely picked up baksheesh in Asia, where they would have heard the term used to mean "gratuity, a present of money, tip"—a meaning they directly adopted. Etymologically speaking, baksheesh is from Persian bakhshīsh, which is also the source of the word buckshee, meaning "something extra obtained free, " "extra rations, " or "windfall, gratuity. " Buckshee never made it across the pond to the
U. S. , and is strictly used in British English
امیدوارم مفید بوده باشد. 😊

بپرس