پیشنهادهای مهدی عباس پور (٢١٦)
حالت ماده ( جامد . مایع . گاز . )
واقعا متوجه نمیشم بعضی کاربرا چطور این عبارت رو سلام معنی میکنند😐 و مسئول مربوطه هم نظراتشونو ثبت میکنه. واس اپ موفقی مثل آبادیس اصلا خوب نیس. ببین ...
مراقبت کردن رسیدگی کردن رفع و رجوع کردن
"آمپاس" هم میتونه معادل خوبی باشه
ضرب المثل کامل the last straw that breaks the camel's back به صورت تحت الفظی یعنی ( ( آخرین دانه کاه که باعث میشود کمر شتر بشکند ) ) و در اصطلاح ...
به عنوان فعل هم میتونه استفاده بشه: جریان داشتن _ سیال بودن _ منتشر کردن یا شدن _
معنی "به کاری پرداختن " هم میده .
dunk on : حرکتی در بسکتبال _ نوعی عمل جنسی _ مسخره کردن یا تحقیر کردن کسی _
غیر عمدی
سلام اگر با of استفاده بشه به معنی: متشکل بودن از ، شامل چیزی بودن، عبارات بودن از ، دارای چیزی بودن و. . . . . برعکس ، اگر با in استفاده بشه به مع ...
That's excellent; that's great news. A jubilant response to good news or a positive outcome _________________________________________ اصطلاحی که بیشت ...
calk یا caulk که در امریکن "کاک" و در بریتیش "کُک" تلفظ میشه. و معنیش به فارسی یعنی کوک زدن یا درز گیری کردن.
کاری را بدون اشتباه و به نحو احسن انجام دادن
the pot's door چیه دیگ؟ آخه مگه مجبورید؟ درِ قابلمه pot lid _درِ ماهیتابه pan lid
هم با take و هم با have استفاده میشه. به معنی : بر چیزی اولویت یا ارجحیت داشتن. مثال :_ A_ takes or has priority over _B_ معنی : ( A ) بر ( B ) اول ...
به معنی کامیون یا هر گونه ماشین سنگین بارکش. lorry بیشتر در بریتیش استفاده میشه و truck بیشتر در امریکن.
کالسکه یا درشکه
این کلمه غلطه. . homework حالت جمع نداره.
to have resonance with یا resonate with با کسی یا چیزی ( ( مطابقت، همخوانی، موافقت، قرابت، سازگاری ) ) داشتن
اصطلاحی برای بیان جوانی و بی تجربگی. ex: he was a greener than grass player
chancellor : صدراعظم همچنین در آلمانی : Kanzler
بی تعارف بددن تردید و دودلی رُک و بی پرده
آلت تناسلی مرد، در لهجه بریتیش.
قشر ضعیف ، قشر آسیب پذیر
تحکیم کردن
به عنوان فعل : نقش مهمی ایفا کردن
شنیده ، گزارش
عصیان کردن ، سرکشی کردن
دور از میادین، از کار افتاده، بدون فعالیت، خراب،
این غلطه دوستان. درستش fall asleep به معنی: به خواب رفتن
پرافتخار مثلا: the most decorated athletes پر افتخار ترین ورزشکاران
معادل فارسی "خوره" برای این کلمه مناسبه. . . یعنی کسی که موضوعی، کسی یا چیزی رو به شدت دنبال میکنه و ازش اطلاعات زیاد داره.
علاوه بر "درآوردن لباس"، معنی "فیت شدن در یک لباس" یا "اندازه شدن" هم میده. : how are you pulling this off یا i don't think you can pull the jeans ...
درخت خرما ( نخل ) یا درخت نارگیل
به معنی منتظر بودن هم هست. مثال: look out for me at 8 o'clock
مسئله مرگ و زندگی
حکاکی کردن ، حک کردن Example : a name was cut into the gravestone
خواه ناخواه ، ناگزیر ، به ناچار
گل یاس بنفش _ وام گرفته شده از فارسی
به راحتیِ پوست کندن نخود فرنگی معادلِ " به سادگیِ آب خوردن" در فارسی. همچنین : as easy as pie یا a piece of cake
در جریان ، جاری ، پیش رو ، در شرف وقوع ، محسوس و. . . . . .
با نیم نگاهی دیدن یا فهمیدن، به سادگی متوجه شدن
این دوتا رو اشتباه نگیرید ( تفاوتشون در حروف e و a هست ) confectionary : شیرینی confectionery : شیرینی فروشی ، قنادی
دنده عقب reverse gear دنده عقب زدن to put into reverse دنده عقب رفتن back up
سرزنده کردن
ترجمه ای قرضی از یک عبارت اسپانیایی است که وارد انگلیسی شده است. ولی کاربرد آن در انگلیسی فراتر از کاربرد اسپانیایی آن، ( ( یعنی زمان کشتن گاو توس ...
آقای جدیدی اطلاعات غلط ندید . . . . aubergine بادمجان در بریتیش هست، نه خیار!!!😐
دوباره مورد توجه قرار گرفتن ، دوباره پدیدار شدن ، دوباره بر سر زبان ها افتادن ،
جاذبه مهم ، منبع جذابیت بزرگ ، منبع جذب a big attraction _ a big source of attraction _
شربت ( به گفته برخی، ریشه این کلمه از فارسی است. )