پیشنهادهای بختیاری (٢٤٧)
آماده برخورد شدید به چیزی بودن. ( یه نوع هشدار مثلا از کاپیتان پروازی میتونه باشه که در حال سقوطه! )
( سفر ) طولانی و مشقت بار
گاهی معنای محرمانه می دهد. در این مواقع استرس روی بخش اول است. مثال: the inside information
keep in mind
clear up
اسم کسی به بدی یا خوبی در رفتن! مثال: the elderly have a terrible reputation for being miserable
for observation تحت نظر
صحبت از چیزی به میان آمدن. مثال: . . . . . . when it comes to movies
ظهور پیدا کردن
دری وری
در انگلیسی بریتانیایی گاهی معنای اتاق می دهد: operating theater.
روند بهبود یا پیشرفت در بیماری معکوس شدن.
تجربه داشتن در چیزی: You don't even know what I've been through حتی نمیدونی چیو تجربه کرده ام.
گذشته از اون ( موضوعی که الان بحث شد! )
association
Don't misunderstand me
rumor
اشکالی نداره/ناراحت نباش ( بقیه هم این اشتباه رو کردن )
استرس زا
چیزی را گران تر خریدن از قیمت واقعی آن ( مثلا در مزایده که اگر گران تر نخری آن را از دست می دهی )
دلیل محکمه پسند نداشتن
قائل شدن
دندونتو کشیدی؟ ( تو محاوره به کسی اطلاق میشه که خیلی حرف نمیزنه )
بودار بودن موضوعی
قضیه اش فرق میکنه.
تصمیم قطعی گرفتن. مصمم بودن در انجام کاری.
چرت و پرت
I felt shiver run down my spine ( از شدت ترس ) تنم لرزید.
( از شدت ترس ) تنم لرزید.
سختگیر
استعدادیاب
به هم ریختن
به هم ریختن
هیچ میدونی؟
( ریاضیات ) گزاره
خود را در موقعیت . . . . . دید.
( موضوع، نکته و غیره ) زیر ذره بین قرار دادن
سرباز زدن ( از انجام کاری )
I guess you could say that یه جوارایی میشه اونو گفت.
فکر می کنم ( اما مطمئن نیستم )
ناراحت نشو
( محاوره ) : سوالت را بپرس.
به محض اینکه
[در خطاب] خیلی بدبختی
واقع شدن
[ریاضیات] حذف حذف گرادیان :Suppress gradiant
تعبیر