تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
١

با این همه، با در نظر گرفتن [این مطلب]

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

نظیر به نظیر

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

In the early 20th century, clouds were categorized into ten types, with "cloud nine" referring to the cumulonimbus cloud, which is one of the tallest ...

پیشنهاد
٠

اون زیاد به کار نمیاد. ( به کارمون نمیاد نه به این معنی که کالای پستی خریدیم و یا هرگز ازش استفاده نمیکنیم چون بد هستش. یعنی یه گوشه ای افتاده و به ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با وجودِ

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از همان ابتدا

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤

به عنوان پسوند شاید بهترین ترجمه "بر" باشد. مثال: time intensive زمان بر memory intensive حافظه بر

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

[علوم رایانه و فناوری اطلاعات] وارد کردن اطلاعات در دیتابیس

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

[کامپیوتر و فناوری اطلاعات] ( کد یا برنامه ) آماده = از قبل نوشته شده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

( به موضوعی یا مطلبی ) پرداختن، بررسی کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گذشته از اون به هر حال by the way

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تلفظ صحیح : /s�m. sʌŋˈ/

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مواجه شدن، برخورد کردن، رو به رو شدن مثال: we want to get to the meet of the problem

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[علوم رایانه و فناوری اطلاعات] ارسال کننده = sender

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

double underscore

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤

اصراف نکن تا محتاج نباشی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

این کلمه نسبت به regret پشیمانی بیشتر و عمیق تری رو نشون میده و شاید "مثل سگ پشیمان شدن از انجام کاری" معنای اون رو بهتر برسونه.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آشغال، به درد نخور، کلک پول، ظاهرفریب

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[علوم رایانه و فناوری اطلاعات] همراه با چیزی دانلود شدن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پروژه عملی ( در مقابل تئوری )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیچیده، در هم و بر هم، به هم ریخته، نامنظم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

درست برداشت کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متخصص ( در زمینه خاص )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

در برنامه نویسی همان معنای signal را دارد.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در یک کلام

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان برنامه نویسی SQL به توابعی گفته میشه که لیستی از داده ها را می تواند برگرداند. برخلاف function یا همون تابع که فقط یک مقدار را می تواند برگ ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تابع ( =function )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اغوا کننده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این عبارت بار معنایی منفی داره و شاید بهتر باشه" پول خود را دور ریختن" و یا " پول خود را تو چاه ریختن" ترجمه بشه. مثال: I won't shell out that much ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با یک حرکت

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

حذف کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

فیلم آموزشی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٥

balance = موجودی ( حساب بانکی ) deposit = واریز به ( حساب بانکی ) withdraw = برداشت از ( حساب بانکی )

پیشنهاد
٠

به جیب کسی نخوردن ( عدم توانایی در پرداخت چیزی )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

until

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

[برنامه نویسی] تعریف کردن ( متغیر، کلاس، تابع و غیره )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

? isn't it

پیشنهاد
٠

نه سیخ بسوزه نه کباب

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

معنای دوم این واژه مترادف leave behind یعنی ( ارث، فرزند و غیره ) باقی گذاشتن، بر جای گذاشتن هست. مثال: he is survived by 12 children او ( در زما ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اذعان کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

سالمند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گردهمایی، محفل

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

اسم کسی بد در رفتن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غریب و تازه وارد مثال : I am brand new to New York

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

eexactly

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

orthogonal

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[ریاضیات] زیر فضای تولید شده توسط چند بردار. به طور مثال span دو بردار x و y در فضای سه بعدی برابر با صفحه ax by ( برای تمام اعداد حقیقی a و b ) است.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به نظرم = In my opinion مثال: This music is too fast for my taste

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

خوراک خودته