پیشنهاد‌های پوریا برزعلی (٥٥٣)

بازدید
١,١٦٧
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

full of hope, happiness, and good feelings خوشحال و خوش بینن ( صفت )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

شدید ( especially of actions ) severe and sudden or having very noticeable effects

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

1 - مشتی از چیزی 2 - تعداد کم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

خلاف انتظار ( adjective ) Something that is counter - intuitive does not happen in the way you would expect it to

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

منتقدِ عیب جو ( اسم )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

درخواست رسمی کردن ( فعل )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

محیطی که در آن فرد فقط با عقاید یا عقایدی منطبق بر عقاید خود روبرو می شود ، بنابراین دیدگاه های موجود وی تقویت می شود و ایده های جایگزین در نظر گرفته ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

= filter bubble

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

( اسم ) کم گفتن ( در مقابل : اغراق =overstatement ) a statement that describes something in a way that makes it seem less important, serious, bad, e ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

1 - ( adjective ) تراجنس used to describe someone who feels that they are not the same gender ( = sex ) as the gender ( = sex ) they were said to hav ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

to pay part of the cost of something یارانه دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

سر دفتراسناد رسمی an official who has the legal authority to say that documents are correctly signed or true or to make an oath ( = promise ) official

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

1 - ( فعل ) آسان کردن - تسهیل کردن 2 - ( اسم ) سهولت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

متحمل شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

if you give someone an amount of money up front, you pay them before they do something for you پیش پرداخت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

جانبداریِ غرضمندانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

دست کم گرفتن - کم ارزش تلقی کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

نو هراسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

1 - راه انحرافی 2 - میانبُر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

خائن به نژاد ( خود ) Race traitor is a pejorative reference to a person who is perceived as supporting attitudes or positions thought to be against ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤١

1 - وضوح 2 - راه حل 3 - تصمیم برای تغییر عادت 4 - قطعنامه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

a combination of sounds or musical notes that are not pleasant when heard together: ناهمسازی - ناموزونی ( noun )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

a look that shows one does not understand what someone has said or does not know the answer to a question My question only drew/got a blank stare. ن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

ناهمخوانی، تفاوت ، عدم همخوانی ( noun )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

1 - حامی 2 - مشتری همیشگ

پیشنهاد
٧

معاون اجرایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

شمار خوانندگان، خوانندگان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

بازیچه یا ملعبه دست ( اسم )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

ضد استدلال

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

بیزار - بی میل ( adjective )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

یکدفعه غوغا به پا شد، ناگهان محشر شد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

چرب زبانی کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

مراقب چیزی بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

کنایه از : یک سر و گردن بالاتر بودن ( مزیت یا برتری داشتن )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

کنایه از آدم با تجربه ( با وجود داشتن حرف اس ، مفرد است )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

سمج

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

( اسم ) نکته یا بُعد مثبت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

the range of things that someone is good at, especially things that are useful in a particular job مجموعه مهارت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

کوته بین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

to eat a meal in a restaurant and then leave without paying: بخور و در رو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

to put something in a private, safe place در جای امن گذاشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

نامرتب to arrange parts of a machine or system so that they do not fit together correctly, with the result that they do not work well together

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

a time when you have to make a difficult decision about something.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

اولویت - برتری ( صفت )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

کنکاش - کاوش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

سرزمین بزرگ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

noun ) . an ordinary person or citizen; an average man. ) ( سم ) مرد یا آدم معمولی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

تزلزل ناپذیر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-١١

ورزش بشین و پاشو ( در مدارس میگفتن: برپایی ) تقریبا معادل squat

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

( صفت است و دو معنی تقریبا متضاد دارد که بسته به جمله معنا پیدا میکند ) 1 - جزئی ، نامحسوس 2 - کوچک اما مهم