پیشنهاد‌های پوریا برزعلی (٥٤٥)

بازدید
٨٣٥
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

( اسم ) کم گفتن ( در مقابل : اغراق =overstatement ) a statement that describes something in a way that makes it seem less important, serious, bad, e ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

1 - ( adjective ) تراجنس used to describe someone who feels that they are not the same gender ( = sex ) as the gender ( = sex ) they were said to hav ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

to pay part of the cost of something یارانه دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

سر دفتراسناد رسمی an official who has the legal authority to say that documents are correctly signed or true or to make an oath ( = promise ) official

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

1 - ( فعل ) آسان کردن - تسهیل کردن 2 - ( اسم ) سهولت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

متحمل شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

if you give someone an amount of money up front, you pay them before they do something for you پیش پرداخت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

جانبداریِ غرضمندانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

دست کم گرفتن - کم ارزش تلقی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

نو هراسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

1 - راه انحرافی 2 - میانبُر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

خائن به نژاد ( خود ) Race traitor is a pejorative reference to a person who is perceived as supporting attitudes or positions thought to be against ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤١

1 - وضوح 2 - راه حل 3 - تصمیم برای تغییر عادت 4 - قطعنامه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

a combination of sounds or musical notes that are not pleasant when heard together: ناهمسازی - ناموزونی ( noun )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

a look that shows one does not understand what someone has said or does not know the answer to a question My question only drew/got a blank stare. ن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

ناهمخوانی، تفاوت ، عدم همخوانی ( noun )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

1 - حامی 2 - مشتری همیشگ

پیشنهاد
٧

معاون اجرایی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

شمار خوانندگان، خوانندگان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

بازیچه یا ملعبه دست ( اسم )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

ضد استدلال

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

بیزار - بی میل ( adjective )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

یکدفعه غوغا به پا شد، ناگهان محشر شد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

چرب زبانی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

مراقب چیزی بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

کنایه از : یک سر و گردن بالاتر بودن ( مزیت یا برتری داشتن )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کنایه از آدم با تجربه ( با وجود داشتن حرف اس ، مفرد است )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

سمج

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

( اسم ) نکته یا بُعد مثبت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

the range of things that someone is good at, especially things that are useful in a particular job مجموعه مهارت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

کوته بین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

to eat a meal in a restaurant and then leave without paying: بخور و در رو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

to put something in a private, safe place در جای امن گذاشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نامرتب to arrange parts of a machine or system so that they do not fit together correctly, with the result that they do not work well together

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

a time when you have to make a difficult decision about something.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

اولویت - برتری ( صفت )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

کنکاش - کاوش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

سرزمین بزرگ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

noun ) . an ordinary person or citizen; an average man. ) ( سم ) مرد یا آدم معمولی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تزلزل ناپذیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

ورزش بشین و پاشو ( در مدارس میگفتن: برپایی ) تقریبا معادل squat

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

( صفت است و دو معنی تقریبا متضاد دارد که بسته به جمله معنا پیدا میکند ) 1 - جزئی ، نامحسوس 2 - کوچک اما مهم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

مانع

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

1 - ( اسم ) لانه کبوتر 2 - ( اسم ) قفسه نامه های پستی 3 - ( فعل ) طبقه بندی کردن ، دسته بندی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تکامل خرد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

If someone falls by the wayside, they fail to finish an activity, and if something falls by the wayside, people stop doing it, making it, or using it ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

خشم شدید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

someone with a very great ability that usually shows itself when that person is a young child جوان یا کودک با استعداد ( اسم )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

( صفت ) پر کالا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

( صفت ) غذای مفصل در رستوران