پیشنهاد‌های پوریا برزعلی (٥٤٥)

بازدید
٨٣٥
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

( اسم ) همدلی ( یکدلی، پیوند فکری و احساسی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

ارتباط متقابل داشتن ( فعل )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

خطاناپذیر ( صفت )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

( اسم ) بیدار وجود در اندیشه های بودایی به موجوداتی که به همه موجودات هوشمند دیگر کمک می کنند تا به مرحله بیدار شدن روحانی ( بوداگی ) برسند بوداسَف ( ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

( صفت ) متین peaceful and calm, or ( of a person ) not worried or excited:

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

( فعل ) 1 - ستم کردن ( به گروه ) 2 - پریشان کردن ( فرد )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

( در فرهنگ هندی و بودایی ) اشراق ( در اروپای قرن 18 به همراه حرف the در ابتدا و با حرف بزرگ ) [عصر ] روشنگری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

هیچی - عدم ( اسم )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خطای زندگی ( وقتی یک الگوی رفتاری خطا را از بچگی یاد گرفتیم و مدام آن را در زندگی تکرار میکنیم بدون اینکه از آن مطلع باشیم - Lifetrap is a negative l ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

محرومیت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

1 - شمردن ( فعل ) 2 - به حساب آمدن 3 - مهم بودن ( matter ) 4 - ( اسم ) کُنت ( لقب اروپایی برای مردان اشرافی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

دوباره گفتن = repeat = restate

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

( صفت ) مشارکتی engaging or ready to engage in physically energetic pursuits.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

سبک پنداشتن ( بی ارزش یا کم اهمیت در نظر گرفتن چیزی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

درون نگری - خود اندیشی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مطمئن بنفس خود ( صفت ) having confidence in yourself:

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

لذت بیکران ( اسم )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

to make someone look more attractive than usual: ( فعل ) That new hairstyle really flatters her.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

( اسم ) جاده رو گذر ( برای عبور ماشین یا قطار )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

the number 0 or zero ( اسم ) عدد صفر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

provide people with everything they want or need. ( صفت ) همه چیز فراهم/موجود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

قایقرانی در رودخانه ( اسم )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

( فعل ) به ناز و متنعم پروردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

extremely unpleasant or bad/بسیار بد ( صفت )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اسم ) شلوغ ترین یا محبوب ترین زمان/the busiest or most popular time. The peak period for holidays is July.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

نیاز به کسب موقعیت و احترام

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

( صفت ) فردی که ابزار وجود میکند = confident

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

If you get at someone, you keep criticizing or teasing them in an unkind way.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

شیوه عمل ( شیوه های عملی اجرای یک برنامة سیاسی که ممکن است در ظاهر با اصل طرح هماهنگ نباشد. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

( صفت ) خائن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

( فعل ) 1 - تدارک دیدن، فراهم آوردن 2 - پذیرایی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

( اسم ) تحول ( معمولا مثبت )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

1 - ( اسم ) دوشیزه 2 - ( صفت ) اولین ( به معنی اولین و جدید )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

1 - ( اسم ) مزاح 2 - ( فعل ) مزاح کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

( فعل ) قبل از دوره یا موقع خاص واقع شدن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به زبان آوردن، بیان کردن ( فعل )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

یکایک گفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

مرجع آموزش و پرورش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بهترین نمونه بهترین الگو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

شفقت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

a high school دبیرستان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

a school in the UK for children who are seven to eleven years old دبستان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

( فعل ) 1 - بازبینی کردن، تجدید نظر کردن 2 - برای امتحان خواندن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

( صفت ) 1 - لوس، ناز پرورده 2 - بد بار آمده ( بد بزرگ یا رشد یافته از نظر اینکه لوس شده )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

( صفت ) 1 - لوس، ناز پرورده 2 - بد بار آمده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

شلنگ تخته انداختن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

خود شکوفایی - خودکامبخشی =self fulfillment

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

پیش زمینه بیماری ( اسم )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ناتوانی disability = عجز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

1 - دهان ( اسم ) 2 - لب زدن ( بی صدا حرف زدن یعنی بدون اینکه صدایی از حنجره خارج شود با حالت لب و دهان چیزی را به کسی فهماندن ) ( فعل )