پیشنهادهای پوریا برزعلی (٥٦٥)
هیئت اجرایی
کارشناس عمومی
تامین بودجه ناکافی
به همان ناگهانی
ساختار سازمانی مسطح یا درهم تنیده
ظاهر بامزه
خوش آمد قهرمانانه
۱. غذای سگ ۲. پیش مرگ ( [از پرسنل یک شرکت] از محصول یا خدمات توسعه یافته توسط آن شرکت استفاده می کنند تا قبل از اینکه در دسترس مشتریان قرار گیرد ، آن ...
حزب محافظه کار
به این معنی بود
در سالهای بعد
یا Show biz به معنی صنعت سرگرمی ( مثل سینما، تئاتر و. . . ) است.
بازی تمرینی
قسمت بزرگی از تقصیرات را به دوش کشیدن
مهارت، practical knowledge and ability
بیش اتکا
سخن چین
حول و حوش
پهنه , گستره
غیر قابل تجدید پذیر
معیار, شاخص, ملاک
دوری و دوستی
بیشتر اوقات
آدم بیخیالی که شانس می آورد
بلند پرواز
دنیای جداگانه
منقرض ( adjective )
دمپایی صندل لا انگشتی - صندل
پاپوش ( کفش - shoes, boots, or any other outer covering for the human foot )
متصدی فروش
لباس بیرونی ( لباسی که روی لباسهای دیگر در زمان بیرون رفتن از منزل می پوشیم )
پیام رسان فوری
1 - فرسخ شمار 2 - نقطه عطف
1 - تخته 2 - هیئت مدیره 3 - سوار هواچیما، کشتی و . . . شدن ( فعل )
1 - بازپخش ( برنامه رادیویی و تلویزیونی ) 2 - تکرار 3 - بازپخش کردن ( برنامه رادیویی و تلویزیونی ) ( فعل )
( فعل ) جلو زدن فیلم
1 - فروشگاه 2 - ذخیره ( کالا ) 3 - انبار ( محل ) 4 - ذخیره کردن، انبار کردن ( فعل )
1 - خدمت 2 - یک وعده یه یک پرس خوراک
کمی زیاد - a lot
1 - دستور دادن 2 - آموزش دادن
کار تکراری و ناخوشایندی که باید تکرار شود
دراور - میز ارایش
1 - بازی بیس بال 2 - توپ بازی بیس بال
1 - کاسه 2 - بولینگ چمنی ( که با گوی چوبی بازی می کنند ) ، بازی بولینگ روی چمن باتوپهای چوبی
( عبارت فعلی ) 1 - سفر رفتن برای تعطیلات 2 - ناپدید شدن
( عبارت فعل ) 1 - پوشاندن یا پیچیدن چیزی در مثلا کاغذ یا پارچه و. . . 2 - تمام کردن کاری با موفقیت
خوار و بار فروشی = grocery store = grocery shop
خوار و بار فروشی = grocery store
کارهایی که در حال استمراری انجام می شن و الان در حال انجام شدن هستن و اخبار تازه ای حساب می شن
مادر ، mom=mum