land mass


معنی: منطقه وسیعی از زمین
معانی دیگر: سرزمین بزرگ، اقلیم، قاره، کشخر، خشکسار، منطقه وسیعی از زمین

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a large body of land such as a continent or subcontinent.

جمله های نمونه

1. When this landmass begins to warm up that section of the mantle, the cycle begins anew.
[ترجمه گوگل]وقتی این خشکی شروع به گرم کردن آن بخش از گوشته می کند، چرخه از نو شروع می شود
[ترجمه ترگمان]وقتی این قسمت به گرمی بخشی از پوشش را گرم می کند، چرخه دوباره شروع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Then suddenly the landmass tears apart.
[ترجمه احسان عسکری] سپس به صورت ناگهانی زمین از هم جدا می شود
|
[ترجمه گوگل]سپس ناگهان خشکی پاره می شود
[ترجمه ترگمان]سپس ناگهان اشک ها از هم جدا شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The landmass of Torness, Skateraw and Barns Ness protects the harbour from the worst of the weather from the west.
[ترجمه گوگل]خشکی Torness، Skateraw و Barns Ness از بندر در برابر بدترین آب و هوای غرب محافظت می کند
[ترجمه ترگمان]دریاچه Torness، Skateraw و barns که از لنگرگاه به خاطر هوای غرب از لنگرگاه محافظت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The great Pangaean landmass was now riddled with miles and miles of coastline, and the world was slowly transformed.
[ترجمه گوگل]خشکی بزرگ پانگه اکنون با مایل ها و مایل ها خط ساحلی پر شده بود و جهان به آرامی دگرگون شده بود
[ترجمه ترگمان]قسمت اعظم این قسمت در حال حاضر با مایل ها و مایل ها ساحلی پر شده بود، و جهان به کندی تغییر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Initially, partly sheltered by the great landmass of North Uist, we made good progress southwards.
[ترجمه گوگل]در ابتدا، تا حدودی در پناه خشکی بزرگ شمال یویست، پیشرفت خوبی به سمت جنوب داشتیم
[ترجمه ترگمان]در ابتدا، تا حدی به وسیله خشکی بزرگ of شمالی، ما پیشرفت خوبی را به سمت جنوب درست کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. At this distance, the patterns of ocean and landmass were clear.
[ترجمه گوگل]در این فاصله، الگوهای اقیانوس و خشکی مشخص بود
[ترجمه ترگمان]در این فاصله، الگوهای اقیانوس و خشکی صاف بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The giant Pangaean landmass sowed the seeds of its own destruction.
[ترجمه گوگل]خشکی غول پیکر پانگه بذرهای نابودی خود را کاشت
[ترجمه ترگمان]The غول پیکر، بذر نابودی خود را کاشته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is a collision zone between Jiangnan landmass and Cathaysia landmass.
[ترجمه گوگل]این منطقه برخوردی بین خشکی جیانگ نان و خشکی کاتایزیا است
[ترجمه ترگمان]این منطقه برخوردی بین Jiangnan و and خشکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. No landmass slows the swell of the southern oceans. Sea birds nest on wind - lashed islands.
[ترجمه گوگل]هیچ خشکی از موج اقیانوس های جنوبی کند نمی کند پرندگان دریایی در جزایر بادی لانه می کنند
[ترجمه ترگمان]هیچ خشکی خشکی اقیانوس جنوبی را آرام نمی کند پرندگان دریایی در جزایر lashed به آشیانه خود باز می گردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Many geographers now call this landmass Eurasia.
[ترجمه گوگل]اکنون بسیاری از جغرافیدانان این خشکی را اوراسیا می نامند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردان امروزه این نام را با اروسیه می نامند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He also did not anticipate running into a landmass before he reached the East Indies.
[ترجمه گوگل]او همچنین پیش‌بینی نمی‌کرد که قبل از رسیدن به هند شرقی به یک خشکی برخورد کند
[ترجمه ترگمان]او همچنین پیش بینی نمی کرد که قبل از رسیدن به جزایر هند شرقی، در خشکی نفوذ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Asia is a very large landmass.
[ترجمه گوگل]آسیا یک خشکی بسیار بزرگ است
[ترجمه ترگمان]آسیا یک منطقه بسیار بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Asia and Europe form a huge landmass.
[ترجمه گوگل]آسیا و اروپا یک خشکی عظیم را تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]آسیا و اروپا خشکی بزرگی را تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Xinjiang occupies one - sixth of China's landmass, with Tibet the second - largest province.
[ترجمه گوگل]سین کیانگ یک ششم خشکی چین را اشغال می کند و تبت دومین استان بزرگ است
[ترجمه ترگمان]ژین جیانگ یک ششم منطقه خشکی چین را در اختیار دارد و تبت دومین استان بزرگ چین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Oceania is a separated ? landmass, but it is separated? from Asia by very shallow water.
[ترجمه گوگل]اقیانوسیه جدا شده است؟ خشکی، اما جدا شده است؟ از آسیا توسط آب بسیار کم عمق
[ترجمه ترگمان]اقیانوسه جدا است؟ در خشکی، اما از آن جدا است؟ از آسیا با آب سطحی بسیار کم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

منطقه وسیعی از زمین (اسم)
land mass

انگلیسی به انگلیسی

• a land mass is a very large area of land such as a continent.

پیشنهاد کاربران

سرزمین پهناور
زمین بزرگی که توسط دریا یا اقیانوس احاطه شده باشد مثل قاره ها یا جزیره ها
توده خاکی یا خُشکی روی سطح کره ی زمین ( مجموعه قاره ها )
سرزمین بزرگ
زمین توده

بپرس