پیشنهاد‌های حسین کتابدار (٢٣,٧٨٠)

بازدید
١٥,٤٧٩
تاریخ
١١ ساعت پیش
پیشنهاد
١

🔸 معادل فارسی: بی هدف رها شدن / سرگردان بودن / بی جهت حرکت کردن در زبان محاوره ای: ول بودن، بی برنامه چرخیدن، بی جهت وقت تلف کردن، بی سکان رفتن ...

تاریخ
١١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: وسواس داشتن نسبت به… / درگیر شدن افراطی با… / ذهن را درگیر چیزی کردن در زبان محاوره ای: گیر دادن به یه چیز، هی فکر کردن بهش، قفل ک ...

تاریخ
١٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: هدفمند / آگاهانه / با نیت روشن / از روی قصد در زبان محاوره ای: با فکر حرکت می کنه، بی هوا نیست، می دونه چی می خواد، بی خود انرژی نمی ...

تاریخ
١٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔸 تعریف ها: 1. ** ( فکری – هدف گذاری ) :** بهبود و شفاف سازی هدف یا مسیر زندگی از طریق تجربه، خودشناسی، و بازنگری مثال: > By midlife, many men h ...

تاریخ
١٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

سپایرِل اُوْوِر - - - 🔸 معادل فارسی: درگیر شدن افراطی با مشکل / از کنترل خارج شدن ذهنی یا احساسی / افتادن در دور باطل واکنش های شدید در زبان ...

تاریخ
١٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔸 تعریف ها: 1. ** ( روان شناختی – رفتاری ) :** وقتی فرد اجازه می دهد که غرور، خودبزرگ بینی، یا نیاز به برتری طلبی تصمیمات، واکنش ها، یا روابطش را ...

تاریخ
١٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: در خود فرو رفتن / قطع ارتباط کردن / خاموش شدن احساسی در زبان محاوره ای: قفل کرد، خودشو بست، دیگه حرف نزد، رفت تو لاک خودش، کلاً قط ...

تاریخ
١٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: از کوره در رفتن / منفجر شدن ( از نظر احساسی ) / عصبی شدن در زبان محاوره ای: ترکید، قاطی کرد، زد به سیم آخر، اعصابش خورد شد - - ...

تاریخ
١٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

اسم 🔸 تعریف دقیق: > **داشتن پایه ای محکم، ریشه دار و پایدار در احساسات، ارزش ها، یا واقعیت** > در روان شناسی و توصیف شخصیت، به معنای **ثبات درونی، ...

تاریخ
١٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

آرامش درونی / وقار بی تلاش / اعتماد به نفس بی ادعا 🔸 تعریف: عبارت ease of به کیفیتی درونی اشاره دارد که در رفتار دیده می شود—نوعی آرامش، وقار، و ا ...

تاریخ
١٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: ظاهر سازی کردن / نقاب زدن / وانمود کردن / ژست گرفتن در زبان محاوره ای: فیگور می گیره، ادا درمیاره، خودشو یه جور دیگه نشون می ده، ن ...

تاریخ
١٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

پاسچِر - - - 🔸 معادل فارسی در این جمله: ژست گرفتن / ادا درآوردن / تظاهر کردن برای جلب تأیید در زبان محاوره ای: فیگور نمی گیره، ادا درنمیاره، ...

تاریخ
١٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: در هر مرحله / در هر پیچ / در هر قدم / در هر موقعیت در زبان محاوره ای: هر جا رفت، یه مانع بود؛ هر قدم یه داستان بود؛ پشت هر پیچ یه ...

تاریخ
١٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: با عمق / با اصالت / با محتوای واقعی در زبان محاوره ای: واقعیه، توش چیز هست، حرف حسابه، فقط ظاهر نیست، ته داره - - - 🔸 تعریف ...

تاریخ
١٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: با عمق و احترام با کسی رفتار کردن / برخورد جدی و اصیل داشتن با فرد در زبان محاوره ای: طرفو جدی گرفت، با شخصیت باهاش رفتار کرد، سطح ...

تاریخ
١٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: با وقار راه رفتن / با تعادل و اعتماد به نفس حرکت کردن در زبان محاوره ای: با کلاس راه می ره، با اعتماد به نفس قدم برمی داره، رفتارش ...

تاریخ
١٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: با آرامش رفتار کردن / با اعتماد به نفس و راحتی حرکت کردن / با وقار و آسودگی ظاهر شدن در زبان محاوره ای: خودشو راحت می گیره، با اعت ...

تاریخ
١٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: جلب توجه کردن برای کسی / برجسته بودن در نظر کسی / به چشم آمدن برای کسی در زبان محاوره ای: تو چشم طرف بود، نظرشو جلب کرد، به دلش نش ...

تاریخ
١٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: جلا دادن / تقویت کردن / خوش هیکل شدن / بهتر کردن ظاهر یا مهارت در زبان محاوره ای: خودتو قوی کن، خوش هیکل شو، برق بنداز، خودتو ارتق ...

تاریخ
١٤ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

کلمه tatakae ( 戦え ) در زبان ژاپنی به صورت امری است و به معنی **�بجنگ!� یا �بجنگید!�** است. این واژه شکلی دستوری از فعل tatakau ( 戦う ) به معنای �جنگید ...

تاریخ
١٤ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: اول در میان برابرها / برتر در میان هم رتبه ها / برجسته ترین در جمع مساوی ها در زبان محاوره ای: از همه یه سروگردن بالاتره، رئیس غیر ...

تاریخ
١٤ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

Osteoperiostitis یا استئوپری اُستیتیس به التهاب استخوان و غشای پیرامون آن ( پریوست ) گفته می شود. این حالت می تواند ناشی از عفونت های باکتریایی یا ال ...

تاریخ
١٥ ساعت پیش
پیشنهاد
١

🔸 معادل فارسی: ویژگی پایدار / خصیصه ی ثابت / مؤلفه ی همیشگی در زبان محاوره ای: ویژگی همیشگی، خصوصیت دائمی، چیزی که همیشه هست، عنصر ثابت - - - ...

تاریخ
١٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: اما هیچ اضافه ای نیست / اما چیزی برای بخشیدن باقی نمونده / اما همه ش لازمه در زبان محاوره ای: ولی هیچی اضافه نداریم، ولی دیگه چیزی ...

تاریخ
١٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: زمین گیر / وابسته به زمین / محدود به دنیای مادی در زبان محاوره ای: چسبیده به زمین، گیر افتاده، از پرواز محروم، زمینی و غیرآسمانی ...

تاریخ
١٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

عبارت so near and yet so far یک اصطلاح یا ضرب المثل انگلیسی است که به معنای �خیلی نزدیک بودن اما با این حال دست نیافتنی بودن� یا �نزدیک اما دور� است ...

تاریخ
١٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: در را به روی چیزی بستن / پایان دادن به چیزی / قطع ارتباط با گذشته در زبان محاوره ای: درشو بست، پرونده شو بست، دیگه تمومش کرد، گذاش ...

تاریخ
١٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: دل کسی را تکان دادن / احساس کسی را برانگیختن در زبان محاوره ای: دلشو لرزوند، احساسشو قلقلک داد، دلشو گرفت، اشکشو درآورد - - - ...

تاریخ
١٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: برانگیختن احساسات / تحریک عاطفه / به وجد آوردن دل در زبان محاوره ای: احساساتشو قلقلک داد، دلشو تکون داد، احساسشو برانگیخت، دلشو لر ...

تاریخ
١٧ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: طعمه ی کمیاب / فرصت نادر / فرد خاص و ارزشمند در زبان محاوره ای: یه چیز نایابه، طرف خاصیه، همچین آدمی به زور پیدا می شه، شانسه دیگه � ...

تاریخ
١٨ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: نادر / کم تعداد و پراکنده / به ندرت اتفاق افتاده در زبان محاوره ای: خیلی کم پیش میاد، انگشت شمارن، به زور پیدا می شن، هر از گاهی ...

تاریخ
١٨ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

Second unit در فیلم سازی به تیم یا گروه جداگانه ای گفته می شود که به طور همزمان با تیم اصلی ( یا first unit ) مشغول فیلم برداری نماها یا سکانس هایی ا ...

تاریخ
١٨ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

Playback در صنعت فیلم سازی به معنای **بازپخش ویدئو یا صدای ضبط شده از صحنه های فیلمبرداری شده** است که به کارگردان، فیلمبردار و تیم تولید اجازه می ده ...

تاریخ
١٨ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

Rehearsal در صنعت فیلم سازی به معنای **تمرین و آماده سازی قبل از ضبط واقعی صحنه ها** است. این مرحله شامل تمرین بازیگران، مرور دیالوگ ها، تمرین حرکات ...

تاریخ
١٨ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

Shot list در صنعت فیلم سازی یک سند یا فهرست دقیق است که شامل تمام نماها و شات هایی است که باید در یک صحنه فیلم یا ویدئو ضبط شود. این فهرست به کارگردا ...

تاریخ
١٨ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

Craft services در صنعت فیلم سازی به دپارتمانی گفته می شود که مسئول ارائه میان وعده ها، نوشیدنی ها و خوراکی های سبک به اعضای گروه فیلم برداری و بازیگر ...

تاریخ
١٨ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

Boom operator در صنعت فیلم سازی، فردی است که مسئولیت کنترل و حرکت میله بلند یا �boom pole� را بر عهده دارد تا میکروفون را در نزدیکی صداهای گفته شده ی ...

تاریخ
١٨ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاح Production value در صنعت فیلم سازی به معنای **کیفیت کلی و سطح فنی و بصری یک فیلم یا تولید ویدئویی** است که معمولاً توسط عوامل مختلفی مانند طرا ...

تاریخ
١٨ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

Location scout در صنعت فیلم سازی شخصی است که مسئولیت پیدا کردن و تأمین مکان های مناسب برای فیلمبرداری صحنه های مختلف یک پروژه را بر عهده دارد. این فر ...

تاریخ
١٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

واژه Reel در صنعت فیلم سازی به چند معنی کاربردی دارد: 1. به طور سنتی، Reel به �قرقره� یا �مخزن� دایره ای فلزی یا پلاستیکی گفته می شود که نوار فیلم ( ...

تاریخ
١٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

کلمه Greenlight در صنعت فیلم سازی و تولید به معنای **دریافت تایید رسمی برای شروع به تولید یک پروژه فیلم یا سریال** است. وقتی گفته می شود یک پروژه �Gr ...

تاریخ
١٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

کلمه Reboot در دنیای فیلم و سرگرمی به معنای **شروعی مجدد و از نو ساختن یک مجموعه یا فرانچایز ( franchise ) ** است، به گونه ای که داستان ها و شخصیت ها ...

تاریخ
١٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

کلمه Remake در زمینه فیلم و هنر به معنای **تولید دوباره یا بازسازی یک اثر قبلی** است. یک Remake معمولاً فیلم، سریال، یا اثر هنری است که بر اساس یک نس ...

تاریخ
١٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

واژه sequel به معنای �دنباله� یا �ادامه� است و در عبارات مختلف به دو شکل کاربرد دارد: 1. در زمینه هنر و ادبیات، sequel به کتاب، فیلم، نمایش نامه یا ...

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

USP 🔸 معادل فارسی: پیشنهاد فروش منحصربه فرد / مزیت رقابتی خاص / ویژگی متمایز محصول در زبان محاوره ای: نقطه ی قوت خاص، برگ برنده ی فروش، ویژگی خ ...

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: مردی که همسرش به او خیانت کرده / شوهر فریب خورده / مرد بی خبر از خیانت در زبان محاوره ای: شوهر ساده لوح، مردی که زنش بهش خیانت کرد ...

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

عبارت �فرایند گزیر� در نظام بانکی ایران به معنی **سازوکار قانونی حل وفصل مؤسسات اعتباری دچار ناترازی یا بحران مالی** است. این مفهوم از واژه انگلیسی * ...

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: فهرست بررسی / لیست کنترل / لیست موارد ضروری در زبان محاوره ای: چک لیست، لیست کارها، لیست انجام دادنی ها، لیست بایدها - - - 🔸 ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

کاملاً طبق الگوی تعیین شده، اصطلاح چندلایه، احساسی، و واکنشی **bite back** را برایت تحلیل می کنم: - - - 🔹 واژه: **Bite Back** ( عبارت فعلی – مح ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: وارد حالت تعلیق شدن / متوقف شدن موقت / در انتظار قرار گرفتن در زبان محاوره ای: رفت تو حالت تعلیق، گیر کرد، موقتاً متوقف شد، رفت تو ...