پیشنهادهای حسین کتابدار (٢٤,٥٤٢)
🔸 معادل فارسی: سندرم لارون / کوتاه قدی ناشی از عدم حساسیت به هورمون رشد - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( پزشکی – ژنتیک ) :** اختلال نادر ارثی که د ...
🔸 معادل فارسی: زنده کردن موضوع قدیمی / بالا آوردن تاپیک مرده / احیای رشته ی قدیمی 🔸 تعریف ها: 1. ** ( دیجیتال – انجمن ها ) :** وقتی کاربری یک ...
Original Poster ( OP ) 🔸 معادل فارسی: نویسنده ی اصلی / آغازگر بحث / کسی که اولین پست را گذاشته - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( دیجیتال – انجمن ها ...
🔸 معادل فارسی: آغازگر رشته / شروع کننده ی بحث / کسی که موضوع را باز می کند - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( دیجیتال – انجمن ها ) :** کاربری که اولی ...
🔸 معادل فارسی: زیرانجمن / بخش فرعی انجمن / تالار فرعی - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( دیجیتال – ساختار انجمن ) :** بخشی از یک انجمن اینترنتی که به ...
🔸 معادل فارسی: ذهن جمعی / ذهن کندویی / تفکر گروهی یک دست - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( اجتماعی – گروهی ) :** وضعیتی که افراد یک گروه مثل یک ذهن ...
🔸 معادل فارسی: حمله ی انکار سرویس / حمله ی محروم سازی از سرویس در زبان محاوره ای: حمله سایبری که باعث میشه سایت یا سرویس از کار بیفته - - - ...
🔸 معادل فارسی: شرایط استفاده / قوانین استفاده / مقررات خدمات - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( دیجیتال – رسمی ) :** مخفف *Terms of Service*؛ مجموعه ...
🔸 معادل فارسی: انسجام درونی / همبستگی داخلی / وحدت درونی - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( اجتماعی – گروهی ) :** وضعیتی که اعضای یک گروه یا جامعه ...
"cloud - seeding" به عنوان یک تکنیک اصلاح آب و هوا است که شامل افزودن مواد خاص به ابرها برای تحریک و افزایش بارش می شود. ### تعریف کلی - بارور کردن ...
🔸 معادل فارسی: پرحرفِ بی محتوا / وراجِ بی وقفه / کسی که مدام حرف های بی معنی می زند - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( رفتاری – گفتاری ) :** فردی که ...
🔸 معادل فارسی: ورّاج / پرحرف / کسی که بی وقفه و بی محتوا حرف می زند - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( رفتاری – گفتاری ) :** فردی که مدام و بی وقفه ح ...
🔸 معادل فارسی: پایان دادن / خداحافظی کردن / تأیید نهایی / قطع ارتباط - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( رسانه ای – ارتباطی ) :** پایان دادن به یک برن ...
این اَب سِنشیا 🔸 تعریف ها: 1. ( حقوقی – رسمی ) : وقتی حکمی یا تصمیمی درباره ی فردی صادر می شود در حالی که او در جلسه یا دادگاه حضور ندارد. مثال: ...
به گونه ای از حیوانات وحشی گفته می شود که برای شکار، معمولاً به منظور استفاده از گوشت، پوست، پر یا به عنوان تفریح و ورزش شکارچیان، شکار می شوند. این ...
همه چیزخوار یا omnivore به موجوداتی گفته می شود که قادر به استفاده از منابع غذایی گیاهی و حیوانی هستند. این موجودات برخلاف گوشت خواران ( که تنها گ ...
کلمه "slinker" به معنای کسی است که به آرامی و به طور مخفیانه حرکت می کند یا می خزد. این واژه از فعل "slink" گرفته شده است که به معنی راه رفتن یا حرکت ...
pouncer یعنی فرد یا حیوانی که با سرعت و غافلگیری به چیزی حمله می کند یا غرش می زند. این واژه می تواند به معنی شکارچی یا کسی که خیلی سریع فرصتی را ...
🔸 معادل فارسی: پرسه زن مشکوک / مزاحم / دزد شبانه / کسی که بی اجازه پرسه می زند - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( امنیتی – پلیسی ) :** فردی که بی اجا ...
🔸 معادل فارسی: سرگردان / پرسه زن / آواره - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( رفتاری – حیوانات/انسان ها ) :** کسی یا موجودی که آزادانه و بدون مقصد مش ...
صفت 🔸 معادل فارسی: کند و سنگین / آهسته و خسته کننده / بی روح و یکنواخت - - - 🔸 تعریف ها: ( رفتاری – حرکت ) :** حرکت آهسته، سنگین و بدون ان ...
🔸 معادل فارسی: خیلی کُند / لاک پشتی / آهسته و بی حرکت - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( رفتاری – سرعت ) :** توصیف چیزی یا کسی که با سرعت بسیار پایین ...
🔸 معادل فارسی: آدم کُند / تنبل / کُندکار / بی حال - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( رفتاری – کاری ) :** لقبی برای کسی که کند، بی انرژی یا تنبل است و ...
### 🔸 معادل فارسی دریایی از احساسات / غرق در احساسات / موجی از عواطف - - - ### 🔸 تعریف ها 1. ** ( ادبی – استعاری ) :** اشاره به وضعیتی که ف ...
🔸 معادل فارسی: غیررسمی / راحت / ساده / بی تکلف - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( لباس – سبک پوشش ) :** اشاره به پوششی ساده، غیررسمی و راحت، در مقاب ...
تفاوت اصلی بین Banker و Bank teller در نقش و مسئولیت های آن ها است: - Banker معمولاً به افرادی اطلاق می شود که در بانک نقش کلی تر و مدیریتی یا مشاو ...
🔸 معادل فارسی: ای وای! / آخ! / اه! / لعنتی! ( اما با بار ملایم تر و غیر توهین آمیز ) - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( محاوره ای – جانشین ناسزا ) :* ...
صفت 🔸 معادل فارسی: داغون / ویران / خراب و فرسوده / از کار افتاده - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( محاوره ای – اشیاء ) :** چیزی که ظاهرش فرسوده، آس ...
🔸 معادل فارسی: تمرکز افراطی / غرق شدگی ذهنی / اشتغال ذهنی شدید - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( روان شناختی – عمومی ) :** وضعیتی که فرد به طور افر ...
🔸 معادل فارسی: حمله ی روان پریشی / رویداد روان پریشی - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( پزشکی – بالینی ) :** یک دوره ی مشخص و محدود از روان پریشی که ...
### 🔸 معادل فارسی هم تجربه / همیار بهبودی - - - ### 🔸 تعریف ها 1. ** ( اجتماعی – حمایتی ) :** فردی که تجربه ی شخصی از اعتیاد و بهبودی دارد ...
### 🔸 معادل فارسی بهبودی نسبی / فروکش کردن علائم / دوره ی خاموشی بیماری - - - ### 🔸 تعریف ها 1. ** ( درمانی – اعتیاد ) :** مرحله ای که فرد ...
دی لَپیدهِیت - - - 🔸 معادل فارسی: ویران کردن / خراب کردن / فرسوده ساختن / از بین بردن - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( ساختمانی – فیزیکی ) :** ...
🔸 معادل فارسی: مربی پرهیز / مربی هوشیاری / راهنمای پرهیز از مصرف ( حرفه ای – تمرکز بر پرهیز ) : فردی که به طور تخصصی افراد را در حفظ پرهیز از مصرف ...
🔸 معادل فارسی: مربی بهبودی / راهنمای بهبودی ( حرفه ای – راهنمایی ) : فردی که با استفاده از مهارت های مربی گری، افراد در حال بهبودی را برای تعیین اه ...
( حرفه ای – حمایتی ) : فردی که با استفاده از تجربه ی شخصی خود در مسیر بهبودی از اعتیاد، دیگران را در مسیر مشابه همراهی می کند. مثال: Peer recovery ...
🔸 معادل فارسی: زیاد حرف زدن / پرچانگی کردن / کسی را با حرف خسته کردن در زبان محاوره ای: مغزشو خورد، هی حرف زد - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( محا ...
🔸 معادل فارسی: فوری می رسم / الان میام / در یک لحظه حاضر می شم - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( زمانی – خیلی سریع ) :** قول دادن به حضور یا انجام ک ...
🔸 معادل فارسی: پرسه زدن / بی هدف گشتن / ول گشتن / این طرف و آن طرف رفتن - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( حرکتی – بی هدف ) :** وقتی کسی بدون مقصد مش ...
🔸 معادل فارسی: رقصیدن / خوش گذرانی کردن / با موسیقی تکان خوردن - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( موسیقایی – رقص/پایکوبی ) :** وقتی کسی با موسیقی ( ب ...
🔸 معادل فارسی: راهنمایی کردن / نشان دادن / دور و بر را معرفی کردن در زبان محاوره ای: چرخوندن، دور و بر رو نشون دادن، راه انداختن - - - 🔸 تع ...
🔸 معادل فارسی: ناگهان وارد شدن / سر زدن / سریع وارد شدن - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( حرکتی – ورود ) :** وقتی کسی یا چیزی ناگهان وارد مکانی می ...
به بازداشت و حبس فرد توسط دولت بدون رسیدگی قضایی، محاکمه یا اعلام اتهام گفته می شود. این نوع بازداشت معمولاً برای دلایل امنیتی، مبارزه با تروریسم، کن ...
🔸 معادل فارسی: مورد بازخواست قرار دادن / سرزنش کردن / مسئول دانستن / به حساب کشیدن - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( انتقادی – رسمی ) :** وقتی کسی ب ...
🔸 معادل فارسی: سرجایش نشاندن / ادب کردن / محدود کردن / نشان دادن حد و مرز - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( انتقادی – اجتماعی ) :** وقتی کسی با رفتا ...
🔸 معادل فارسی: به شدت سرزنش کردن / دعوا کردن / توبیخ شدید / حسابی پرخاش کردن - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( انتقادی – شدید ) :** وقتی کسی با کلما ...
🔸 معادل فارسی: سرزنش کردن / دعوا کردن / توبیخ کردن / حسابی گوشمالی دادن - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( انتقادی – رسمی ) :** وقتی کسی ( معمولاً مق ...
🔸 معادل فارسی: انتقاد کردن / صریح گفتن / اعتراض کردن / حرف دل را رک گفتن - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( انتقادی – منفی ) :** وقتی کسی با عصبانیت ...
🔸 معادل فارسی: کج و ناپایدار حرکت کردن / با سرعت و بی تعادل رفتن / واژگون شدن ( در مورد کشتی ) در زبان محاوره ای: لنگ لنگان رفت، کج ومعوج حرکت کر ...
🔸 معادل فارسی: یواشکی رفتن / خزیدن / دزدکی حرکت کردن / با خجالت یا ترس عقب کشیدن - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( حرکتی – پنهانی ) :** حرکت آرام و ...