پیشنهاد‌های نصراله مرادیانی (٢٩٥)

بازدید
٤٢٧
تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

ابراز احساسات از نوعی که دل آدم را می زند. . . احساساتی گری

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کوچه بازاری، زننده ) جرئت نکردن، شهامت چیزی را نداشتن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معادل نزدیک به معنی این اصطلاح �عزب عقده ای� است. نه تجرد خودخواسته و از این دست. معنی ش که روشنه و در فرهنگ های لغت اینترنتی میشه خواند و دید. اما م ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جمع نیت

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قارچ شناس، متخصص قارچ ها

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پروردن، پیراستن، آراستن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناخوانا، دیریاب، که نمی شود راحت فهمیدش، غیرقابل پیش بینی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همچنین: لعبت

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در عکاسی: عکس بدون روتوش، کات یا هر تغییری.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

زیرسؤال بردن نظر کسی با بازی روانی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به تردید واداشتن کسی درباره خودش و نظرش، با استفاده از روش های روانشناختی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دمغ، دل آزرده، آزرده خاطر، پریشان

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لهجۀ طبقۀ کارگر لندن، و طبقۀ پایین تر از متوسط همین شهر، که تفاوت زیادی داره با لهجۀ طبقات بالاتر

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

لهجۀ لیورپولی! نه لحجه : )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پوشش دادن، انجام دادن، پیش رفتن در ( موضوع، کار، پروژه )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

( مصرف مواد مخدر ) : ( فعل ) تو رگ زدن، ( اسم ) دوزی که معتاد بهش عادت کرده

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

در اصطلاح: دراگ، مواد مخدر

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی مجازی: گردن کلفت، قلچماق، یغور، زمخت

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همچنین ( غیررسمی ) : خریدن یا تهیۀ مواد مخدر

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

همچنین ( فعل؛ رکیک ) : دادن، خوابیدن با

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دل به دریا زدن، توی گود رفتن، خطر کردن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منطقۀ ناشناخته

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاباندن نوری به / از بالا

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقتی در ابتدای جملات متوالی تکرار بشه، به معنی: و بعد. . . و بعد. . .

پیشنهاد
٠

سفر اکتشافی یا سفر تحقیقاتی لوییس و کلارک: سفر تحقیقاتی گروهی آمریکایی به دستور دولت ایالات متحده برای شناخت بیشتر ناحیۀ لوییزیانا، که دولت آن را به ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همچنین: خصم، معاند، دشمن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جنگ های بربری، اوایل قرن نوزدهم

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشحون، آکنده

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سال های پایانی قرن نوزدهم، ملتقای دو قرن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

وقتی در ترکیب curse him یا curse them به کار بره معادلش میشه: تف به روش، لعنت بهش، مردک عوضی. . . درواقع به معنی نفرین و ناسزاست.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

همچنین: ابراز تأسف کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیار دیرین؛ لقب ایالت ویرجینیای ایالات متحد امریکا

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تکیدگی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تندوتیز، گزنده، نیشدار

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اقلیم، بوم، سرزمین، خطه، دیار

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غیراصیل، غیرذاتی، تصادفی، دلبخواهی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوعی سوسک

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

همچنین: بطن، درون، ژرفا

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

همت، اراده، عزم، کوشش، انگیزه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سفر دور و دراز، دربه دری، سفر بی هدف

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معطوف کردن توجه به جاها و مناطق کوچک؛ اهمیت دادن و توجه بیش از حد به منافع محلی یا تضادهای کوچک به بهای سعادت و بهروزی کلی یا عمومی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حزن انگیز، سوزناک، جگرسوز، غم افزا

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خواب و خیال، رؤیا، خیال متوهمانه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قاطی کردن، از کوره در رفتن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همچنین: سنجیده، حساب شده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

بجز معنی مالکیت، این معنی رو هم می ده: تسلط، چیرگی، احاطه، تبحر، خبرگی. . . مثلاً مسلط بودن به خود. . .

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حال به هم زن، مزخرف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

آسیب زدن، لطمه زدن، کاستن از کیفیت چیزی، خسارت وارد کردن، تباه کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

جنون الکلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

روستایی در ایلینوی ایالات متحده