پیشنهاد‌های نصراله مرادیانی (٢٩٧)

بازدید
٢٨٠
تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جنون الکلی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

روستایی در ایلینوی ایالات متحده

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اشخاصی که در سال ۱۸۴۹ به سیل عظیم جستجوگران طلا پیوستندو به سمت کالیفرنیا هجوم بردند.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

عجالتاً، در حال حاضر، فعلاً

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جایگاه شامخ، مرتبۀ والا، مقام بلند، درجۀ رفیع، جایگاه رفیع

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اندک اندک، به تدریج، کم کم، تدریجاً، آهسته آهسته با گذر زمان

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اصطلاحی در نظریه هنر و نقاشی، که به نگاه شخصیتی در نقاشی گفته می شود که از دیوار چهارم عبور کرده توی چشم بیننده زل می زند.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

یاوه گو

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

بیزار و ملول از زندگی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اعتبار بخشیدن به، وجهه دادن به، مایۀ اعتبار. . . شدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

همچنین: لطافت، ظرافت، طراوت، نازکی، ملاحت، حلاوت

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رُس چیزی/کسی را کشیدن، شیرۀ جان کسی را کشیدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

فقید، درگذشته، منسوخ، برافتاده

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

عزلت، انزوا. . . self - imposed hermitage: انزوای خودخواسته، گوشۀ عزلت گزیدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اسکله ها، باراندازها

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

( درخت و غیره ) بلندبالا، بالابلند، ( طبع و غیره ) رفیع، منیع

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

با افسوس، با حسرت، با تأسف

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

بصیرت، مآل اندیشی، عاقبت بینی، بینش

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بیان یا بازتاب دادن ژورنالیتی و مبتنی بر واقعیتِ اتفاقی واقعی خصوصاً در قالب روایت

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

معمولی، ساده، پیش پاافتاده

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

چاپلینی، شبیه طنز و شکل و شمایل چارلی چاپلین

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پاره پوره، ژنده، مستعمل، مندرس

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی هدف اینجا و آنجا رفتن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناچیز، شندرغاز. . . مثلاً: meagre sum

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همچنین: بی دردسر، بدون مشکل

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

آکنده از، پر از، مشحون از، لبریز از، مملو از چیزی بودن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

یللی تللی کردن، پلکیدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دست و پا چلفتی، خنگ، خرفت

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گذر کردن، شتابان سپری شدن: life flitted before the window

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

همزمان، هم عصر، مقارن با

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

در ترکیب curry favor یعنی جلب توجه دیگران. . .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جلف و پرزرق و برق

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

تماشاچی یا ناظری که فقط بر و بر نگاه می کنه؛ در تقابل با fl�neur که تماشاچی نیست فقط، بلکه پرسه زنی ست که می خواد در محیط شهری دنیای مدرن جهان و خودش ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناظر بودن، زیر نظر گرفتن. . . Urban spectatorship. . . زندگی شهری رو زیر نظر گرفتن و مطالعه کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

در کمین چیزی بودن، مترصد چیزی بودن، بع انتظار چیزی نشستن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

خمودی، زوال، کاهلی، انحطاط، در جا زدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شبح، همزاد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قطع عضو، مثله کردن، قطعه قطعه کردن، تکه تکه کردن، شرحه شرحه کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

سهل انگار، سهل انگارانه، بی مبالات، ساده انگار، ولنگار، بی فکر ، سربه هوا

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همچنین: با وجودِ. . . به رغم. . . با علم به اینکه. . . با در نظر گرفتن. . . با آگاهی به. . .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

کریمانه، رادمنشانه، سخاوتمندانه، جوانمردانه، بزرگوارانه، به دور از تنگ نظری، به دور از کوته فکری

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حمایت مالی کردن، هزینۀ چیزی را تأمین کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مضیقه، تنگنا، شرایط سخت، وضعیت بغرنج

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هزارتو، تو در تو

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لقب ادگار الن پو وقتی در روزنامۀ �مسنجر� ریچموند آثار ادبی دیگران را نقد می کرد: tomahawk man

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

مثلاً در عبارت business savvy یعنی کسی که به عالم بازار وارده و میدونه چطور باید پول دربیاره و معامله کنه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

غدار، بدسگال، جفاکار، بی رحمانه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برّ و برّ نگاه کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تو متن ادبی میشه چنین چیزی ترجمه ش کرد: کباب گنجشک، گنجشک کبابی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شبه اسب، اسب گون