پیشنهادهای نصراله مرادیانی (١٨٩)
موعظه گر، اندرزگو، نصیحت کننده
حاکی از چیزی. . . خبر از چیزی دادن. . .
وضوح
شفافیت
متجسم کردن، متحقق کردن
وقتی با خط تیره پسوند اسمی می شه به معنای �محدود به اون چیز�ه. . . مثلاً: role - bound یعنی نقش مدار، محدود و وابسته به فلان نقشی که باید فردی ایفا ک ...
( از ترس ) به خود لرزیدن
در محاوره: اسید، کاغذ
بر چیزی فائق آمدن، بر چیزی غلبه کردن
تخصیص دادن، چیزی را برای کسی در نظر گرفتن
رنج دیده، رنج کشیده
نقطه ضعف
تمییزنیافته، نامشخص
مکانیسم دفاعی. فرایند یا عملیاتی ناخودآگاه و روانی که کارکردش محافظت از شخص در برابر افکارِ اضطراب زا و احساساتی است زاییدۀ کشمکش های درونی و نگرانی ...
شفافیت، روشنی
معلق و سرگردان شدن
چه عالی، تمام، والسلام
زیر سؤال بردن تصور دیگری از چیزی، با استفاده از مغلطه
آنکه معتقد است بشر از وضعیتی بهتر به این جهان هبوط کرده است.
سروکله زدن با چیزی
بی بروبرگرد، بی چون وچرا، قطعی
عاجز
روشنگر، سازنده
به عینه مشاهده کردن
گم گشتگی، سرگشتگی
بیهوده، تهی، واهی
خاستگاه
اس اساس
بِرتالان سِیکه
دل کسی آشوب شدن
بنیان، پایه و اساس
یادآور
دلشوره
آموزنده، الهام بخش
به رسمیت شناختن
تأکید کردن
تقدیس، تکریم
برایمان حرفی دارد
گریزان بودن از
در روان شناسی: اختلال، عارضه، مرض، بیماری
عبارتی لاتین به معنی �عشق به تقدیر� که از مفاهیم مهم در اندیشۀ نیچه است - �اینک انسان� و �دانش طربناک�
تاب آوردن
از شر چیزی خلاص شدن
آگاهی بخش
فس فس کردن
پای کار نشستن
بدیهی، انکارناپذیر
سرچشمه، منشأ
به همین شکل به همین منوال
بی پروا مواجه شدن با کسی یا چیزی