پیشنهاد‌های نصراله مرادیانی (٢٩٧)

بازدید
٢٨٠
تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلاف درهم پیچ

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

به شکلی دوآتشه وطن پرستانه، به طرزی خشونت بار وطن پرستانه، همراه باخط مشی سیاسی جنگ طلبانه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

همچنین: تنگ نظر، تنگ نظرانه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثلاً وقتی درباره اثری هنری حرف می زنیم که بطور خیلی فشرده زندگی کسی رو به تصویر می کشه، می گیم اثری بیوپتیک از زندگی فلانی. . . در چنین بافت هایی در ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در بعضی جاها به معنی تأیید و تصدیق کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

هم اندیش، هم فکر

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شاعر ( یا ادیبی ) که قدر و ارزش کارش بقدر کافی شناخته نشده باشد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دلمشغولی، دغدغۀ اصلی، وسواس ذهنی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

مزخرف، هیچ، لاطائل. . . میشه تو جملۀ he knows bupkis about sth ترجمه ش کرد: هِر رو از بِر تشخیص نمی ده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شنیع، زننده، شرورانه، نابکارانه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

اشانتیون، هدیه، جایزه، مجانی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

برآوردن انتظارات یا آرزوهای دیگران. . . کسب شایستگی چیزی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

( فرانسه؛ بصورت صفت در انگلیسی ) پایان زندگی. . . آخرین اثری که قبل از مرگ نوشت. . .

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حدوحدود واقعی. . .

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تکان نخور، حرکت نکن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در نوشتار: جنب خوردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

مقاومت، نپذیرفتن، انکار

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I have yet to hear of. . . هنوز / تا امروز از کسی نشنیده ام که بگه. . .

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

( اسم ) تعریف، وضوح

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

حروفی که روی چیزی نوشته یا حک شده باشد

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ادعا، حجت، برهان، تأکید

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خنثی کردن تأثیر دارو، فعالیت و اقدام علیه استفاده از داروهای قاچاقی و ممنوعه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یله دادن، لم دادن، آسوده بودن، سخت نگرفتن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تالار کارنِگی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ابراز بیزاری کردن، طرد کردن، کنار گذاشتن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

به ( فرایند، شیوۀ ) درمان از طریق تجویز دارو هم گفته می شه، که در فارسی معادلِ یک کلمه ای نداره.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

دسته بندی، طبقه بندی، رده بندی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

نامعمول، خنده دار، عجیب، بازیگوشانه. . .

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عزم شخصی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رقص آرایی، طراحی رقص ( باله و غیره و رقص روی یخ ) ، به متن نوشته شده برای طرح رقص هم می گویند.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اینطور که پیداست، بنا به شواهد و قراین، بر اساس شواهد

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

اغفال کردن، اغوا کردن، به دام انداختن، فریفتن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

اغوا، اغفال، به دام انداختن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هنجارگریزانه، به دور از عرف اجتماعی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیان آشکار و واضح احساس یا حالتی در تمام مدت. . .

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حسابگرانه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متأثرشده، تحت تأثیر قرار گرفته. . . خیلی وقت ها در ادامۀ صفت و قید می آد، مثلاً ideologically inflected. . . و یعنی متأثر از فلان. . . تحت تأثیر/متأث ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

گزند، آفت، آسیب، لطمه، بلا، خسران

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فروپاشی محیط زیست، تباهی محیط زیست

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به میزان متفاوت، هر یک به میزانی متفاوت. . .

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مصرف دارو به منظور آرایش و بزک دوزک شما تا در نظم ازپیش ساختۀ عرفی جامعه بگنجید و ناسازگار نباشید.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استفاده از داروهای روان درمانی برای تغییر ویژگی ها و روحیات فرد، و نه از بین بردن بیماری روانی او

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کم اثر کردن، تخفیف دادن درد یا تأثیر چیزی، کاستن از شدت چیری

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مختل کردن، موجب اختلال. . . شدن، چوب لای چرخ. . . گذاشتن، سنگ پیش پای. . . انداختن، ایجاد مانع کردن؛ اخلال، خرابکاری، کارشکنی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

بلای جان. . . شدن، گریبان گیر شدن. . .

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به خاک سیاه نشاندن، به فلاکت انداختن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاح آلمانی در اندیشۀ هایدگر، که به the They یا the anyone ترجمه می شود: دلالت دارد بر هنجارها و انتظارات اجتماعی که به زندگی ما شکل می دهند و بر ا ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

محبوس، در بند، گرفتار، در زنجیر

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

در راستای، هم زمان با، به علاوۀ. . .

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بدون ملاحطه / بی حساب و کتاب به سمتی روانه کردن