sap

/ˈsæp//sæp/

معنی: خون، عصاره، شیره، شیره گیاهی، شیره کشیدن از
معانی دیگر: شیره ی گیاهی، گیاشیر، نیرو، توان، شیره ی جان، انرژی، شورواشتیاق، رمق، نا، شیره ی چیزی (یا کسی) را کشیدن، از رمق انداختن، از توان انداختن، شیرابه، زنجاب، (خودمانی) آدم احمق، بی شعور، (ارتش) نقب زدن، (برای منفجر کردن یا دستیابی) از زیر کندن، آهون کندن، بی رمق کردن، تضعیف کردن، (آمریکا - خودمانی)، چماق، چنبه، گواز، شیره کشیده از، ضعیف کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the fluid that carries nutrients throughout the circulatory systems of plants, esp. trees.

(2) تعریف: strength, vitality, or energy.
مترادف: blood, energy, juice, liveliness, vigor, vitality

(3) تعریف: a stupid or foolish person.
مترادف: blockhead, chump, dolt, fool, imbecile, jerk, moron, nincompoop, ninny, numskull
مشابه: ass
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: saps, sapping, sapped
• : تعریف: to drain of sap.
مترادف: bleed, drain, draw, tap
مشابه: extract, milk
اسم ( noun )
• : تعریف: a deep, covered trench that leads to an enemy position or fortification, used for surprise attacks and ambushes.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: saps, sapping, sapped
(1) تعریف: to approach (an enemy fortification) by means of a sap or a system of saps.
مترادف: tunnel
مشابه: ambush, trench

(2) تعریف: to gradually undermine or weaken.
مترادف: undermine, weaken
مشابه: debilitate, devitalize, enervate, enfeeble, erode
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to dig saps.
مشابه: ambuscade, burrow, trench, tunnel

جمله های نمونه

1. sap to a plant is like blood to animals
گیاشیر برای گیاهان مانند خون است برای جانوران.

2. the sap of youth and the sapience of age
شور و حرارت جوانی و عقل و درایت پیری

3. some scratched trees bleed sap
برخی درختان زخمی شیره ی گیاهی می تراوند.

4. Didn't you know I was joking, you sap?
[ترجمه گوگل]مگه نمیدونستی دارم شوخی میکنم
[ترجمه ترگمان]نمی دانستی که شوخی کردم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The sap rises in trees in springtime.
[ترجمه گوگل]شیره درختان در فصل بهار رشد می کند
[ترجمه ترگمان]شیره درخت در بهار رشد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sap passes right through the aphides' bodies, only getting a little thicker and sweeter.
[ترجمه گوگل]شیره درست از بدن شته ها عبور می کند و فقط کمی غلیظ تر و شیرین تر می شود
[ترجمه ترگمان]Sap از میان اجساد aphides عبور می کند، فقط کمی تیره تر و شیرین تر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The poor sap never knew what was going on behind his back.
[ترجمه گوگل]شیره بیچاره هرگز نمی دانست پشت سرش چه خبر است
[ترجمه ترگمان]اون sap بیچاره هیچ وقت نمی دونست که پشت سرش چه خبره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was spring, and the sap was rising.
[ترجمه گوگل]بهار بود و شیره در حال افزایش بود
[ترجمه ترگمان]بهار بود و شیره بالا می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Maple syrup is obtained from the sap of the sugar maple tree.
[ترجمه گوگل]شربت افرا از شیره درخت افرا قند به دست می آید
[ترجمه ترگمان]شیره درخت افرا از شیره درخت افرا به دست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The sap of this plant blisters the skin.
[ترجمه گوگل]شیره این گیاه پوست را تاول می زند
[ترجمه ترگمان]شیره این گیاه پوستش را چروک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He's full of sap and ready to start.
[ترجمه Zahra] او پر از نیرو ( توان ) است و اماده شروع است
|
[ترجمه گوگل]او پر از شیره است و آماده شروع است
[ترجمه ترگمان]او پر از شیره است و برای شروع آماده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Whatever the cause, toxic work situations sap your energy and lull you into a stupor.
[ترجمه گوگل]علت هرچه که باشد، موقعیت‌های کاری سمی انرژی شما را کاهش می‌دهد و شما را دچار بی‌حالی می‌کند
[ترجمه ترگمان]هر دلیلی که این کار و مواد سمی انرژی تو رو شیره می ده و تو رو توی یک حالت خلسه فرو می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Freezing is further inhibited when the cell sap is divided into several vacuoles rather than a single large one.
[ترجمه گوگل]هنگامی که شیره سلولی به جای یک واکوئل بزرگ به چندین واکوئل تقسیم شود، انجماد بیشتر مهار می شود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که شیره سلول به چند لایه تقسیم می شود به جای یک یخ بزرگ، یخ زده به چند لایه تقسیم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. An innocent bystander kneeled over. Poor sap.
[ترجمه گوگل]یکی از تماشاچیان بی گناه زانو زد شیره ضعیف
[ترجمه ترگمان]یک تماشاچی بی گناه بر روی زمین زانو زده بود شیره بیچاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خون (اسم)
blood, gore, sap

عصاره (اسم)
extract, juice, distillate, sap, extractive, squeezed juice

شیره (اسم)
ooze, extract, molasses, juice, syrup, sirup, sap

شیره گیاهی (اسم)
sap, latex, milk

شیره کشیدن از (فعل)
sap, milk

کلمات اختصاری

عبارت کامل: System Analysis and Program Development
موضوع: شرکت
یک شرکت نرم افزاری آلمانی است که عمده شهرتش را مدیون تولید نرم افزارهای سازمانی در زمینه مدیریت عملیات تجاری و روابط با مشتریان است. دفتر مرکزی این شرکت در والدورف در ایالت بادن-وورتمبرگ آلمان واقع شده و دفا تر و شعب دیگری نیز در نقاط مختلف جهان دارد. شرکت SAP AG در ژوئن ۱۹۷۲ توسط پنج تن از مهندسان سابق IBM کار خود را در شهر مانهایم آلمان تحت عنوان «تحلیل سیستم ها و توسعه برنامه ها» شروع کرد. پس از مدتی این عنوان را به «سیستم ها، محصولات و برنامه های پردازش داده» تغییر داد و اولین محصول خود را در ۱۹۷۳ تولید کرد. از همان زمان محصولات این شرکت به «راهکارهای SAP» مشهور شد.

انگلیسی به انگلیسی

• juice of a plant, fluid which circulates through a plant; essential body fluid (such as blood); vigor, health, vitality; fool, gullible person (slang); deep tunnel or trench leading to an enemy's fort (military)
remove sap, drain sap; tire, weaken, exhaust; subvert, undermine; dig a deep trench leading to an enemy's fort (military)
if something saps your strength or confidence, it gradually weakens or destroys it over a period of time.
sap is the watery liquid in plants and trees.

پیشنهاد کاربران

چماق
رُسِ کسی یا چیزی را کشیدن
a stupid person who can easily be tricked or persuaded to do something
آدم احمق و ساده لوح
He'll lie around and let some other poor sap do all the work
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/sap
بی عرضه
نخاله
شیره ی چیزی ( یا کسی ) را کشیدن، از رمق انداختن، از توان انداختن
تحلیل بردن
تضعیف کردن
weaken =
 Her long illness was gradually sapping his strength.
بیماری طولانی مدت او به تدریج توان او را از بین برد.
به صفررساندن
صمغ درخت
sap one's energy
کسی را خسته و مستأصل کردن،
شیره وجود کسی را کشیدن،
و. . . . .
1 - شیره درخت یا گیاه
2 - شیره درخت یا گیاه را کشیدن
3 - شیره کسی را کشیدن، از رمق انداختن، تضعیف کردن
to sap his energy = to sap him of his energy

آدم احمق و ساده
از پا افتاده

تضعیف کردن، از رمق انداختن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس