defunct

/dəˈfəŋkt//dɪˈfʌŋkt/

معنی: مرده، مرده، از بین رفته، درگذشته، تمام شده
معانی دیگر: متوفی، مرحوم، منسوخ، از رده خارج، ورافتاده، نیست، نیسته

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: no longer in existence or use; dead; extinct.
مترادف: dead, extinct, obsolete
متضاد: living, operational, surviving
مشابه: deceased, disused, expired, inoperative, lifeless, out-of-date, outmoded, pass�

- The tracks remain in this area although the railroad is defunct.
[ترجمه گوگل] ریل ها در این منطقه باقی می مانند اگرچه راه آهن از کار افتاده است
[ترجمه ترگمان] خطوط راه آهن در این منطقه باقی می مانند هر چند که راه آهن از بین رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Curtsying appears to be a defunct custom in the United States.
[ترجمه گوگل] به نظر می رسد که کرسیینگ یک رسم منسوخ در ایالات متحده است
[ترجمه ترگمان] به نظر می رسد که curtsying یک سنت از بین رفته در ایالات متحده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the defunct was rich
شخص متوفی پولدار بود.

2. that company is defunct
آن شرکت منحل شده است.

3. his theories are now completely defunct
نظریه های او اکنون کاملا منسوخ شده است.

4. The long-playing record was made defunct by the arrival of the CD.
[ترجمه گوگل]ضبط طولانی پخش با ورود سی دی از بین رفت
[ترجمه ترگمان]رکورد بازی با ورود سی دی از بین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These machines are now considered defunct.
[ترجمه Sza] این ماشین ها در حال حاضر، از رده خارج ( منسوخ ) در نظر گرفته می شود.
|
[ترجمه گوگل]این ماشین ها در حال حاضر از کار افتاده در نظر گرفته می شوند
[ترجمه ترگمان]این ماشین ها در حال حاضر از بین رفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He wrote many articles for the now sadly defunct newspaper, the Daily Correspondent.
[ترجمه گوگل]او مقالات زیادی برای روزنامه‌ای که اکنون متأسفانه منقرض شده است، روزنامه‌نگار دیلی نوشت
[ترجمه ترگمان]او مقالات زیادی برای روزنامه به تازگی از بین رفته را برای روزنامه پیام امروز نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You see, the Ping Tiao is now defunct.
[ترجمه گوگل]ببینید، Ping Tiao اکنون از بین رفته است
[ترجمه ترگمان] ببین، \"پینگ Tiao\" الان مرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Another worry is that nuclear material from defunct nuclear power plants and dismantled nuclear weapons might end up in the wrong hands.
[ترجمه گوگل]نگرانی دیگر این است که مواد هسته ای از نیروگاه های هسته ای منحل شده و سلاح های هسته ای برچیده شده ممکن است در دستان اشتباه قرار گیرند
[ترجمه ترگمان]یک نگرانی دیگر این است که مواد هسته ای از نیروگاه های هسته ای از بین رفته و سلاح های هسته ای آسیب دیده ممکن است به دست نادرست برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Portsmouth is yet another defunct municipal airport.
[ترجمه گوگل]پورتسموث یکی دیگر از فرودگاه های شهری منحل شده است
[ترجمه ترگمان]پورتزماوت همان فرودگاه شهری قدیمی دیگری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In a nearby bush a defunct oxyacetylene cutter attracted the attention of a passing stoat.
[ترجمه گوگل]در یک بوته نزدیک، یک برش اکسی استیلن از کار افتاده توجه یک قایق در حال عبور را به خود جلب کرد
[ترجمه ترگمان]در یک بوته مجاور، کوره cutter که از بین رفته بود، توجه بیننده را به stoat جلب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Pall Mall Shooting Gallery, now defunct.
[ترجمه گوگل]Pall Mall Shooting Gallery، اکنون منحل شده است
[ترجمه ترگمان]* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Tyrrell Society and all that pining after defunct Oxford cabals - it's irrelevant, Harry, don't you see?
[ترجمه گوگل]انجمن تایرل و تمام آن هجوم به دنبال کابالهای منحل شده آکسفورد - بی ربط است، هری، نمی بینی؟
[ترجمه ترگمان]انجمن اخوت و همه اون pining که بعد از defunct Oxford مرده بود - این ربطی به موضوع نداره، هری، نمی بینی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Part of the now defunct Ireland Colliery may just be discerned in the background.
[ترجمه گوگل]بخشی از کولی ایرلند که اکنون از بین رفته است را ممکن است فقط در پس زمینه تشخیص دهید
[ترجمه ترگمان]بخشی از این منطقه که اکنون از بین رفته است، ممکن است تنها در پس زمینه تشخیص داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Former director of the now defunct Arthur Ackermann and Sons.
[ترجمه گوگل]کارگردان سابق آرتور آکرمن و پسران که اکنون منقرض شده است
[ترجمه ترگمان]مدیر سابق این گروه، آرتور Ackermann و پسران بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The scheme for building an airport seems to be completely defunct now.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد طرح ساخت فرودگاه در حال حاضر کاملاً از بین رفته است
[ترجمه ترگمان]اکنون به نظر می رسد که طرح احداث یک فرودگاه در حال حاضر کاملا از بین رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Its extraordinary jurisdiction in civil matters was compared with the extraordinary jurisdiction of the now defunct Star Chamber in criminal matters.
[ترجمه گوگل]صلاحیت فوق‌العاده آن در امور مدنی با صلاحیت فوق‌العاده اتاق ستاره‌ای که اکنون منحل شده در امور جنایی مقایسه شده است
[ترجمه ترگمان]صلاحیت فوق العاده این شورا در امور مدنی با صلاحیت فوق العاده اتاق استار از بین رفته در امور کیفری مقایسه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مرده (اسم)
defunct

مرده (صفت)
defunct, extinct, dead, vapid, exanimate, deceased, lifeless

از بین رفته (صفت)
defunct, extinct

درگذشته (صفت)
defunct

تمام شده (صفت)
through, all-over, defunct, extinct, rounded, thru

تخصصی

[حقوق] (واحد) منحله یا برچیده شده

انگلیسی به انگلیسی

• dead person
no longer in use, out of fashion; dead, extinct
if something is defunct, it no longer exists or it is no longer functioning.

پیشنهاد کاربران

It's defunct
از کار افتاده اس
مرده
متوفی
مرحوم
The defunct was rich
شخص متوفی پولدار بود
The company is defunct
شرکت منحل شد
the now defunct news
اخباری که نادرستی آنها اکنون به اثبات رسیده است
رد شده
defunct rules
قوانین منسوخ
منحل شده
برچیده شده
مرده متوفی بدرد نخور
از کار افتاده
از رده خارج/بیرون

بپرس