پیشنهادهای محسن نقدی (١,٤٧٤)
دیدگاه شماره2: خب دیدگاه پیشین من خیلی "چِرت" بود و من هم آنرا می پذیرم و خب دو تا "اَپَسَند" ( =دیسلایک ) داشته است که خب خیلی بد است! بنده نیز در ک ...
دیدگاه شماره 2: برابر "شرط" در پارسی برابر "اگر" گرفته شده است. پس شاید بتوان "دلیل" را "چونه" گرفت. خب هنگامی که از ما پرسشی پرسیده می شود که "چرا" ...
با "hey" در انگلیسی همریشه است. واژه "های" را نیز در پارسی داریم که برابر همین "آهای" است. بدرود!
می توان از واژه "چرخه" بهره برد. "چرخه" از دو بخش "چرخ" و"ه" ساخته شده است. "چرخ" بن کنونی "چرخیدن" است و اگر پسوند "ه" به هر واژه ای بچسبد، یکی از ...
درود بر همگی. کاربر /آرش محمدی/ نگاه خودش را درباره واژگان پارسی گفت و کاربر گرامی /مهدی کشاورز/ پاسخی هایی بسیار شایسته دادند و نیازی نیست که من دو ...
درودبر همگی. همانگونه که کاربر گرامی /مهدی کشاورز/ فرمودند، "مجازی" برابر "پنداری، پندار" گرفته شود بهتر است. به جای "فضا" بنده پیشنهاد میکنم از پی ...
پاسخ شماره 4 به کاربر /آرش پارسی/ با نام پیشین /آرش پارسیک/: خب، گفته این کاربر این بود که :"کار واژه ترکی است" و خب در چندین دیدگاه این گفته را ارزی ...
دیدگاه شماره 2: اگر کسی می داند، می توان راهنمایی کند که: آیا "افزودن" دارای پیشوند "اَف" است؟"اَف" پیشوندی است برابر "بالا" که با "افزودن" بی پیوند ...
یشنهاد واژه "پِیشُده" به جای "تحت، تحت تاثیر، در تاثیر". این واژه از دو بخش "پی" و "شده" ساخته شده است. "پی" در اینجا "دنبال بودن، پیامد چیزی بودن، ...
یشنهاد واژه "پِیشُده" به جای "تحت، تحت تاثیر، در تاثیر". این واژه از دو بخش "پی" و "شده" ساخته شده است. "پی" در اینجا "دنبال بودن، پیامد چیزی بودن، ...
دیدگاه شماره 2: یشنهاد واژه "پِیشُده" به جای "تحت، تحت تاثیر، در تاثیر". این واژه از دو بخش "پی" و "شده" ساخته شده است. "پی" در اینجا "دنبال بودن، پ ...
دیدگاه شماره 2: گاهی بهتر است به دیسه ( =شکل ) کهن تر یک واژه نگاه کنیم. پیشوند "فر" در گذشته برابر "فرا" بوده است که مینه ( =معنی ) آن را می دانید و ...
درود بر همه. "فراموش" از دو بخش "فرا" و "موش" ساخته شده است. "موش" برگرفته شده است از "مَرش" می باشد که خود برابر "فراموش کردن" است. پیشوند "فرا" ...
"پیمودن" در زبان پهلوی به شیوه "پَیمودن" بوده است و از پیشوند "پی" به همراه "مودن" که در "آزمودن، فرمودن، نمودن، آمودن ( آماده شدن ) " نیز آن را می ب ...
پیشنهاد واژه "پِیشُده" به جای "تحت، تحت تاثیر، در تاثیر". این واژه از دو بخش "پی" و "شده" ساخته شده است. "پی" در اینجا "دنبال بودن، پیامد چیزی بودن، ...
به کاربر /Salar/: شما پشتوانه ات برای گفته هایت چیست؟چون گفته ی تو، نو و تازه هست و هیچ کسی تاکنون آن را نگفته است و چیزهایی که پنداشته می شود چیز دی ...
از دو بخش "آز" که پیشوند است و "مودن" که برابر "سنجش" است ساخته شده است. اینکه پیشوند "آز" چه مینه ( =معنی ) ای دارد هنوز آشکار نیست، ولی پیوند ( =ر ...
کاربر /Salar/، گویا شما میخاری؟همچنین، انگار کم بینایی دارید. "فرهنگ کوچک زبان پهلوی" یکی از شناخته شده ترین کتاب ها در زمینه زبان پهلوی است و در "آ ...
همانگونه که کاربر /جمشید احمدی/ فرمودند، واژه پارسی "گوهر" برابر "اصل" میباشد و می توان به جای "اصل" از "گوهر" بکار ببریم که خیلی خیلی زیبا تر از "اص ...
به جای "جواب دادن" می توان "از کار کردن" نیز بهره برد. برای نمونه: نادرست:"این روش جواب نمیده" درست:"این روش کار نمیکنه" بدرود!
به جای واژه بیگانه و عربی "ایام"، بگوییم "دوره، زمان" که بسیار زیباتر از این "ایام" هستند! بدرود!
می توان به جای واژه "بَعد" از "پس" بهره برد. برای نمونه: نادرست:او پیآمد کارهایش را 5 سال بعد دید. درست تر:او پیآمد کارهایش را 5 سال پس دید. "بُعد" ...
می توان واژه "اَنیروگ" را پیشنهاد داد. "اَ" پیشوندی است برابر "بی" و "نیروگ" همان "نیرو" امروزه می باشد. پس "اَنیروگ" برابر "بی نیرو، بی توان" است ...
دیدگاه شماره 2: پیشنهاد میکنم به جای پسوند "مند" از پسوند "دار" بکار ببریم که برابر هستند. خب اگر برابر هستند چرا باید از "دار" بکار گرفت؟ چون که در ...
در زبان پارسی باستان و اوستایی، مودن برابر "اندازه گیری کردن" بوده است که در "پیمودن" نیز این چیز آشکار است. واژه "فرمودن" از "فر" و "مودن" ساخته شد ...
بنده نیز در این باره با کاربر بسیار گرامی /مهدی کشاورز/ همسو هستم که "نکوهش، خرده گیری" واژگان شایسته ای برای "نقد" نیستند و از برای همین، ببخشید! "ن ...
پیشنهاد واژه "نِشُد" به جای واژه "عمیق شدن در چیزی" و چیزهای همسان با آن و همچنین دانش و واژه "فلسفه" واژه "نِشد" از دو بخش "نِ" برابر "پایین، به پا ...
پیشنهاد واژه "نِشُد" به جای واژه "عمیق شدن در چیزی" و چیزهای همسان با آن و همچنین دانش و واژه "فلسفه" واژه "نِشد" از دو بخش "نِ" برابر "پایین، به پا ...
دیدگاه شماره 2: پیشنهاد واژه "نِشُد" به جای واژه "عمیق شدن در چیزی" و چیزهای همسان با آن و همچنین دانش و واژه "فلسفه" واژه "نِشد" از دو بخش "نِ" برا ...
پیشنهاد واژه "نِشُد" به جای واژه "عمیق شدن در چیزی" و چیزهای همسان با آن و همچنین دانش و واژه "فلسفه" واژه "نِشد" از دو بخش "نِ" برابر "پایین، به پا ...
پیشنهاد واژه "نِشُد" به جای واژه "عمیق شدن در چیزی" و چیزهای همسان با آن و همچنین دانش و واژه "فلسفه" واژه "نِشد" از دو بخش "نِ" برابر "پایین، به پا ...
واژه ای بسیار شایسته برای واژگان بیگانه و عربی "دلیل، علت، سبب" شاید بتوان بن واژه ای نو از این واژه ساخته به نام "آوندیدن" که از آن نام ستاک ( =اسم ...
دیدگاه شماره 2: به جای "مناسب" بگوییم "شایان، شایسته، شایا" واژگان دیگری که با "مناسب" در پیوند هستند، از بن واژه "شایستن" ساخته می شوند: تناسب=هَمشا ...
همچنین، افزون بر این، فراموش نشود این واژه برابر های بسیار زیادی دارد که زیبا تر از "در ضمن" هستند و بهتر است به جای این واژه "در ضمن" از اینها بهره ...
گاهی می توان از "چرایی، آوند" به جای "فلسفه" بهره برد: نادرست:فلسفه این چیز چیست ( فلسفه این چیه؟ ) درست تر:چرایی/آوند این چیز چیست؟ ( چرایی/آوند ای ...
برابر پارسی واژه بیگانه "ریاضی" می باشد. به جای "ریاضی" باید این واژه بکارگرفته شود. گرچه شوربختانه واژه تازی ( =عربی ) "ریاضی" بسیار جا افتاده است. ...
یشنهاد واژه "برگفت" برای واژه "نتیجه گیری، نتیجه گرفتن" و "برگفته" برای"نتیجه" می توانیم واژه "برگفتن" را برابر "بر پایه چیز دیگری گفتن" می باشد که ب ...
یشنهاد واژه "برگفت" برای واژه "نتیجه گیری، نتیجه گرفتن" و "برگفته" برای"نتیجه" می توانیم واژه "برگفتن" را برابر "بر پایه چیز دیگری گفتن" می باشد که ب ...
پیشنهاد واژه "برگفت" برای واژه "نتیجه گیری، نتیجه گرفتن" و "برگفته" برای"نتیجه" می توانیم واژه "برگفتن" را برابر "بر پایه چیز دیگری گفتن" می باشد که ...
دیدگاه شماره 2: شاید بپرسید که "یوکرد" باید "یوکردن" باشد که برابر "تقسیم کردن" باشد و اگر روی واژه هم بنگرید، درست است، ولی یک ویژگی ای که زبان پارس ...
وا داشتن، راه باز کردن، راندن از برابر های این واژه هستند. بدرود!
درود بر همه. در اوستایی پیشوندی به نام "یو" بوده است برابر "تقسیم، بخش کردن" پس شاید بتوان واژه "یوکرد" ( از دو بخش "یو" و "کَرد" ساخته شده است ) را ...
برابر های "پاییدن، نگاه داشتن، نگهبانی" برابر های خوبی برای این واژه هستند. ولی شاید بهتر باشد واژه ای کوتاه تر داشته باشیم: در اوستایی واژه ای به ن ...
درود برای چندمین بار به کاربر گرامی /فرتاش/. در فرتوری که در دیدگاه پیشین فرستاده شد، میبنیم که در گستره ( =توضیح ) های آن، در بخش "avestan" ، واژه ...
در پاسخ به کاربر /آرش پارسی/: شما هنگامی که دو واژه "فرهنگ" و "فرنگ" را می شنوید، به نگاه کدامشان "محاوره " ای است؟ "فرنگ دیده" همان "فرهنگ دیده" است ...
می توان از برابر های "سنجه، پایه، پیمانه" بهره برد که همگی می توانند درخور باشند. بدرود!
در پاسخ به کاربران /جلال سبوحی/ و /Salar/: در زبان اوستایی ما واژه ای داشتیم به نام "دوچ" که برابر "دوشیدن" بوده است. این واژه به زبان پهلوی یا پارس ...
دیدگاه شماره 2: چاییدن از "چیاه" در زبان اوستایی می آید که برابر "یخ زدن" می باشد می آید. در گذشته "چاییدن" به شیوه "چاهیدن" و از همین "چیاه" آمده اس ...
دیدگاه شماره 2: در اوستایی و زبان پهلوی ما واژه ای داشتیم به نام "چَش" یا "چاش" که برابر "درس دادن، نشان دادن" بوده است و برابر درخور این واژه است. ...
با دیدگاه کاربر گرامی /مهدی کشاورز/ همسو هستم. "داشتن" برابر "صاحب چیزی بودن" می باشد و می تواند مینه ( =معنی ) "نگه داشتن، توجه زیاد به چیزی" را نیز ...