پیشنهاد‌های محسن نقدی (١,٥٠٠)

بازدید
١,٩٢٤
تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

درود بر کاربر /مهدی کشاورز/ گرامی. پیشنهاد "پادش" می توان برابر بسیار خوبی برای "نقض کردن، رد کردن، ضد بودن، ضدیت" باشد، ولی شوربختانه ساختار نادرس ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

ضد=پادسو، پَدسو، پادزی، پَدزی یَت=بودن پس "ضدیت" می شود "پادسویی، پَدسویی، پَادزیی، پَدزیی"

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

درود بر کاربر /فرتاش/ گرامی. اکنون چرایی دو دلی شما را دریافتم. آری، بن واژه "hangen" در زبان آلمانی بر پایه نگاره ای که فرستاده اید و همچنین دیگر ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"ساعتی است که شما در کوشیدن هستید و کمی هم درباره زندگی خود گیچ هستید و کمی نیز دلهره و بیتابی دارید. " این گزاره در بالا از سوی کاربر 8. 1. 1 در نها ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برابر پارسی "نقد" می شود "نکوهش" که از دو بخش "نکوه" و "ِش" ساخته شده است. "نکوه" بن کنونی "نکوهیدن" است. "نکوهیدن" برابر "نقد کردن، انتقاد" است. ول ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیدگاه 2: شاید هعی بدین شیوه ساخته شده است: هنگامی که شما از چیزی خسته و اندوهگین هستید، کاری که شاید بکنید دمش ( =نفس کشیدن ) است که این آوا را دارد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دیدگاه شماره 2: نخست بیایید کمی دیدگاه پیشین را پاکیزه تر بکنیم. "ا" می تواند پسوند باشد و به دو شیوه: 1 - می تواند اندازه و تراز ( =میزان ) چیزی را ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سوبر برابر سوبر است! همان ایموجی دو تا چشم و دهن خطی بهترین نمونه است گاهی نیز برابر کسی که مست نیست می باشد. بدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از بهترین زمان ها در شبانه روز است. این دوره را به بهترین روش زندگی کنید و خوش باشید، جهان و پدیده هایش نیز به شما یاری خواهند رساند. دُورُدبُ!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پَدسوی ( =مخالفِ ) درود در پارسی است. برای پایان دیدار به کار می رود همانگونه که "درود" برای آغاز آن به کار می رود. بدرود! ( این "بدرود!" هایی که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

"گاه" واژه پارسی است و "ا" با گویش "اَن" ( تنوین ) را که عربی است نمی توان به آن افزود. به جای آن از "گاهی" بکار ببریم: نادرست:او گاها بسیار خشمگین ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پوچ، توخالی، بی درونمایه از برابر های آن هستند. بدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زمان بسیار بدی است. از زندگی کردن در این زمان خودداری کنید.

پیشنهاد
٠

زمان خوبی نیست. زمان خوبی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یکی دیگر از واژه های نادرست است همانند "بنادر، دفاتر، خوبیت، خواهشا. . . " از دو بخش "خر" و "یت" ساخته شده است. "یت" در زبان عربی کاربرد دارد و نه پ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شعر برابر "سروده" می باشد و از "سرودن" می آید. می توان واژه "سرایا" را نیز به جای "شاعر" به کار برد. "سرایا" از دو بخش "سرای" که بن کنونی "سرودن" اس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

در ریاضی، واژه "گزاره" بکار برده می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به این شیوه است که گزاره p ( 1 ) برای p ( 2 ) برای p ( 3 ) و. . . . . . رخ داده است. یا به شیوه دیگری، برای هر p ( n ) , پشتوانه p ( n 1 ) هست. "تسل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

زیبا از دو بخش "زیب" و "ا" ساخته شده است. "زیب" بن کنونی بن واژه "زیبیدن" است و با افزودن پسوند "ا" که پسوند کنشگر ( =فاعل ) ساز است، کننده همان بن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نادان برابر "کسی که نمی داند" است و پادسو ( =مخالف ) "دانا" می باشد. ولی نادان برابر "کم خرد، کم هوش" نیز هست. گفت و گو با نادان بر سر چیزی، تنها ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برابر "اندیشیدن، مَنیتن" است. ولی در برخی گزاره ها برابر "پنداشتن" نیز هست. برای نمونه: او فکر می کرد که پاسخ پرسش، برابر 32 است. در اینجا "فکر کر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دیدگاه 2: می توان از واژه "پادسو، پدسو" به جای "مخالف" بکار برد. همانگونه که "همسو" برابر "موافق" است، پس "پادسو" برابر "نا موافق، مخالف" است. ( "پا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دیدگاه شماره 2: پس از نوشتن دیدگاه نخست، در برخی نوشته ها می دیدم که می نوشتند "حتا". با خودم می گفتم:"این واژه که عربی است. چه بنویسمش حتی چه حتا" ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ساختار این واژه اینگونه است: پهن ا وَر "وَر" پسوندی است که برابر "دار، مَند" می باشد. پس پهناور می شود "پهنا دار". "ا" در "پهنا" همانند "درازا"، کار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بندر واژه ای پارسی است. به عربی راه یافته است و در آنجا به بندرها می گویند "بنادر". همین عرب ها این واژه بنادر را به ما داده اند و ما هم همان را می گ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

واژه های "پشتوانه، بُن نامه" را می توان پیشنهاد داد. پشتوانه که برابر "پشتیبان، اعتبار" است و می توان برابر خوبی برای این واژه باشد. واژه "بن نامه" ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

پیشوند "فر" در زبان پارسی برابر "به پیش، به جلو" می باشد. نمونه های آن را می توانید ببینید: فرسودن=به جلو ساییدن فرهیختن=به جلو کشیدن، به پیش کشیدن ف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کوتاه شده "frequently asked questions" می باشد که برابر "پرسش های رواگمند". می توان به همان شیوه در انگلیسی، واژه "پَهر" را ساخت. بدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از بن واژه "مودن" می آید: ما ( بن کنونی مودن ) ی ( میانجی، برای آسانی گویش ) ش ( همانند آموزش، خوانش، سازش. . . . ) در واژه "فرمایش" به همراه پیشون ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

این واژه برابر های واژه های بیگانه "شکل، طرح" است و از برابر های دیگر آن می توان "گونه، چهره، رخ" را نام برد. بدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه "گنگی" که از دو بخش گُنگ به چَمِ "نامعلوم، نا آشکار" و "ی" ساخته شده است که برابر "نا معلومی، نا آشکاری" می باشد. می توان از "یگ" زبان پهلوی - ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چشم، کوتاه شده "بر روی چشم، روی چشم" است که همین ها هم کوتاه شده ی "بر روی چشم ( من ) باشد، روی چشم ( من ) باشد" می باشند. خود واژه چَشم واژه ای پا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تاریک از دو بخش "تار" و "یک" ساخته شده است. "یک" در زبان پهلوی برابر "ی" بوده است پس تاریک می شود "تاری" که در اینجا با نگرش ( =توجه ) به کاربرد "ی" ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در این دیدگاه میخواهم توان واژه سازی زبان پارسی را به شما نشان دهم: ما از هر دو نام ساده ای که داریم، می توانیم روی کاغذ واژه ای نو بسازیم ( نام های ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برابر پارسی "انفجار، منفجر شدن" است. بدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"وَر" می تواند ساده "و اگر" باشد. "ور" در زبان پهلوی همانگونه که در داور یا همان دادور میبینیم، برابر "پناه" است. "وَر" به چَمِ "کنار، پیش، سو" نیز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه ای است که پس از یورش تازی ها ( عرب ها ) به ایران ساخته شده است. از دو بخش "غَم" و "ناک" ساخته شده است. "غم" واژه ای تازی ( =عربی ) است و "ناک" ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برابر پارسی "نا معلوم، مبهم" می باشد. بدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دارای کار نامه ( در اینجا مدرک ) دکترا، پزشک. بدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سرما خوردن، سرما خوردگی برای رفتن به جایی سرد بن واژه ای پارسی است و بن کنونی آن "چا" است: چا ی یدن "یدن" در اینجا پسوند بن واژه است، "ی" برای آسان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

دشمن واژه ای پارس است که از دو بخش "دش" و "من" ساخته شده است. "دش" پیشوندی است که ریخت دیگر آن "دژ" است و در واژه ای همچون "دشنام" هم به کار رفته اس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دشنام از دو بخش "دش" یا همان "دژ" به چم ( =معنی ) "بد، زشت" و "نام" است و برابر "نام بد، نام زشت" است و برابر واژه بیگانه "فحش" است. بدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کاربر /علی باقری/، اینکه بخواهیم هر واژه ای که به گویش مردم ایران آمده است را به همان گونه که در زبان پایه آن واژه بوده است بگوییم که نمی شود! در تار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

این واژه از بن واژه "پاییدن" به چم "مراقبت کردن، نگه داشتن، مواظبت کردن" می آید. به بن کنونی این واژه یا همان "پا"، پسوند "ه" را می افزاییم و یک "ی" ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شتابان، بد خو، خشن برابر های این واژه هستند. بدرود! ( ؟؟ )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پیشنهاد واژه "چَمه" برای واژگان "باعث، سبب، موجب". "چَمه" از دو بخش "چَم" و "ه" ساخته شده است. "چَم" از بن واژه "چمیدن، چَمدَن، چَمتَن" می آید و بن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

دیدگاه 2: می توان این واژه پهلوی "پورسیشن" را کمی دگرگون کرد تا برای پارسی امروزه آسان تر شود. برای نمونه، به جای "u" در "پورسیشن"، بگذاریم "o" تا ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نظم دادن، سامان دادن از بن واژه "رایینیدن" یا "راییدن" می آید همانگونه که "آرامیدن"از "رامیدن" و یا "آسودن" از "سودن" و یا "آشفتن" از "شفتن" می آی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بن واژه ای هست به نام "پایستن" به چم ( =معنی ) "استوار ماندن، با دوام ماندن". می توانیم بن واژه ای از همین بن واژه با پسوند بن واژه ( =پسوند مصدر ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نپذیرفتن، رد کردن، اَپَذیرش واژه پایانی دارای پیشوند "اَ" می باشد و برابر "پاد" می باشد و واژه ای پادسو ( =مخالف ) واژه پس از خودش می سازد.