پیشنهادهای محسن نقدی (١,٤٧٤)
( این دیدگاه تنها برای فرستادن فرتور ِ پشتوانه دیدگاه پیشین است )
برابر پارسی "فرض، فرضیه" می باشد و می توان به جای آنها از این واژگان بهره برد. بدرود!
برابر پارسی "معنی" می باشد. با "مینوی، مینو" هم خانواده است. بدرود!
درود دوباره بر کاربر /فرتاش/ گرامی. گفته های شما بسیار درست است، ما بهتر است که از زبان های ریشه پارسی همانند پهلوی و اوستایی و. . . . برای یافتن ب ...
در واژگان "امروز، امسال" برابر "این" می باشد. بدرود!
بن کنونی "فَرزَفتن" می باشد. "فَرزَفتَن" برابر "کامل کردن، به پایان رساندن، تمام کردن" بوده است. به گمان من "فَرزفتن" دارای پیشوند "فر" می باشد و از ...
4 ساعت پیش رخداد های خوبی نیفتاده است. نترسید، همه همینگونه هستند، شما تنها نیستید، اگر دیگران به راستی باشند و راستین ( =واقعی ) باشند. آیا می توان ...
دیدگاه شماره 2: بن واژه ای داشتیم به نام"دروغتن" که برابر "دروغ گفتن" بوده است پس می توانیم کارواژه ( =فعل ) های تازه ای داشته باشیم که یک جوری هستند ...
واژه ای است پارسی که در زبان پهلوی برابر "dibir" بوده است و به عربی رفته و در آنجا "دبیر" شده است و چون بر آهنگ "فَعیل" عربی بوده است، آنان ریشه "دبر ...
دیدگاه شماره 3: می توان از واژه های "چیهریگی، چیهرینی" نیز بهره برد. "چیهر" برابر "طبیعت، طبع" می باشد و "چیهریگ" برابر "طبیعی" می باشد. اکنون "چیهر ...
در زبان پهلوی ما واژه ای داریم برابر "اَنوسپوریگ" که برابر "ناقص" می باشد. "اَن" برابر "نا" می باشد. پس این واژه برابر "نا اوسپوریگ" می باشد. می توا ...
ریخت دیگری از "نایستن" است. این بن واژه برگرفته از پیشوند "نا" می باشد و برابر "نا کردن، نفی کردن" می باشد. بدرود!
در زبان پهلوی واژه ای داشتیم برابر "اَدَهم" که برابر "نا محرم" بود. از آنجا که "اَ" پیشوندی است برابر "نا"، پس "دَهر" و "محرم" برابر هستند. می توان ...
پیشوندی در زبان پهلوی داشتیم به نام "اَ" که هم برابر "نا" بود و هم برابر "بی". به دلیل کوتاهی آن، می توانیم آن را به "گمان" بچسبانیم تا واژه "اَگمان ...
پوچ، بی درونمایه، اَدرونمایه
واژه های "ناشناخته، نادانسته، نا آشکار" از برابر های این واژه هستند. میتوان در "ریاضی" به جای این واژه از واژه های "دگرا، ناپایا" بهره برد. بدرود!
واژه ای پارسی است و در زبان های همریشه آن نیز می باشد همانند "no" در انگلیسی و "nein" در آلمانی. بدرود!
"دگریدن" از دو بخش "دگر" و "یدن" ساخته شده است و برابر "دگر شدن، تغییر یافتن، تحول" است. بدرود!
روی آوردن.
دیدگاه شماره 2: ما واژه "معنوی" را امروزه داریم که عربی شده واژه "مینوی" در اوستایی است. باور ندارید؟ نگاهی بیندازید به آیین زرتشت که در آن این جها ...
درود بر کاربر گرامی /مهدی کشاورز/. نمونه ای بسیار خوب آوردید. "پریدن" بن واژه ای است که از "پر" و "یدن" ساخته شده است. "پر" پیشوندی است که در زبان ...
دیدگاه 2: در دیدگاه پیشین از بن کنونی "نکوهیدن" و با افزودن پسوند "ا" که کننده همان بن واژه ( نکوهیدن=نقد کردن ) را می سازد، واژه "نکوها" را ساختیم. ...
پیشنهاد واژه های "همسانی، یکسانی، هَمرویی" دو واژه نخست که آشکار هستند. ولی واژه سوم از دو بخش "هَم" نشان دهنده "یکسان بودن، برابر بودن" می باشد و " ...
درود بر کاربر /مهدی کشاورز/ گرامی. پیشنهاد "پادش" می توان برابر بسیار خوبی برای "نقض کردن، رد کردن، ضد بودن، ضدیت" باشد، ولی شوربختانه ساختار نادرس ...
ضد=پادسو، پَدسو، پادزی، پَدزی یَت=بودن پس "ضدیت" می شود "پادسویی، پَدسویی، پَادزیی، پَدزیی"
پیشنهاد واژه "فرهنگستان زبان و ادب عربی" برای این گزاره. نام نهادی است که برخی ها به نادرستی آن را "فرهنگستان زبان و ادب فارسی" می خوانند، ولی درست ...
درود بر کاربر /فرتاش/ گرامی. اکنون چرایی دو دلی شما را دریافتم. آری، بن واژه "hangen" در زبان آلمانی بر پایه نگاره ای که فرستاده اید و همچنین دیگر ...
"ساعتی است که شما در کوشیدن هستید و کمی هم درباره زندگی خود گیچ هستید و کمی نیز دلهره و بیتابی دارید. " این گزاره در بالا از سوی کاربر 8. 1. 1 در نها ...
برابر پارسی "نقد" می شود "نکوهش" که از دو بخش "نکوه" و "ِش" ساخته شده است. "نکوه" بن کنونی "نکوهیدن" است. "نکوهیدن" برابر "نقد کردن، انتقاد" است. ول ...
دیدگاه 2: شاید هعی بدین شیوه ساخته شده است: هنگامی که شما از چیزی خسته و اندوهگین هستید، کاری که شاید بکنید دمش ( =نفس کشیدن ) است که این آوا را دارد ...
دیدگاه شماره 2: نخست بیایید کمی دیدگاه پیشین را پاکیزه تر بکنیم. "ا" می تواند پسوند باشد و به دو شیوه: 1 - می تواند اندازه و تراز ( =میزان ) چیزی را ...
سوبر برابر سوبر است! همان ایموجی دو تا چشم و دهن خطی بهترین نمونه است گاهی نیز برابر کسی که مست نیست می باشد. بدرود!
از بهترین زمان ها در شبانه روز است. این دوره را به بهترین روش زندگی کنید و خوش باشید، جهان و پدیده هایش نیز به شما یاری خواهند رساند. دُورُدبُ!
پَدسوی ( =مخالفِ ) درود در پارسی است. برای پایان دیدار به کار می رود همانگونه که "درود" برای آغاز آن به کار می رود. بدرود! ( این "بدرود!" هایی که ...
"گاه" واژه پارسی است و "ا" با گویش "اَن" ( تنوین ) را که عربی است نمی توان به آن افزود. به جای آن از "گاهی" بکار ببریم: نادرست:او گاها بسیار خشمگین ...
پوچ، توخالی، بی درونمایه از برابر های آن هستند. بدرود!
زمان بسیار بدی است. از زندگی کردن در این زمان خودداری کنید.
زمان خوبی نیست. زمان خوبی است.
یکی دیگر از واژه های نادرست است همانند "بنادر، دفاتر، خوبیت، خواهشا. . . " از دو بخش "خر" و "یت" ساخته شده است. "یت" در زبان عربی کاربرد دارد و نه پ ...
شعر برابر "سروده" می باشد و از "سرودن" می آید. می توان واژه "سرایا" را نیز به جای "شاعر" به کار برد. "سرایا" از دو بخش "سرای" که بن کنونی "سرودن" اس ...
در ریاضی، واژه "گزاره" بکار برده می شود.
به این شیوه است که گزاره p ( 1 ) برای p ( 2 ) برای p ( 3 ) و. . . . . . رخ داده است. یا به شیوه دیگری، برای هر p ( n ) , پشتوانه p ( n 1 ) هست. "تسل ...
زیبا از دو بخش "زیب" و "ا" ساخته شده است. "زیب" بن کنونی بن واژه "زیبیدن" است و با افزودن پسوند "ا" که پسوند کنشگر ( =فاعل ) ساز است، کننده همان بن ...
نادان برابر "کسی که نمی داند" است و پادسو ( =مخالف ) "دانا" می باشد. ولی نادان برابر "کم خرد، کم هوش" نیز هست. گفت و گو با نادان بر سر چیزی، تنها ...
برابر "اندیشیدن، مَنیتن" است. ولی در برخی گزاره ها برابر "پنداشتن" نیز هست. برای نمونه: او فکر می کرد که پاسخ پرسش، برابر 32 است. در اینجا "فکر کر ...
دیدگاه 2: می توان از واژه "پادسو، پدسو" به جای "مخالف" بکار برد. همانگونه که "همسو" برابر "موافق" است، پس "پادسو" برابر "نا موافق، مخالف" است. ( "پا ...
دیدگاه شماره 2: پس از نوشتن دیدگاه نخست، در برخی نوشته ها می دیدم که می نوشتند "حتا". با خودم می گفتم:"این واژه که عربی است. چه بنویسمش حتی چه حتا" ...
ساختار این واژه اینگونه است: پهن ا وَر "وَر" پسوندی است که برابر "دار، مَند" می باشد. پس پهناور می شود "پهنا دار". "ا" در "پهنا" همانند "درازا"، کار ...
بندر واژه ای پارسی است. به عربی راه یافته است و در آنجا به بندرها می گویند "بنادر". همین عرب ها این واژه بنادر را به ما داده اند و ما هم همان را می گ ...
واژه های "پشتوانه، بُن نامه" را می توان پیشنهاد داد. پشتوانه که برابر "پشتیبان، اعتبار" است و می توان برابر خوبی برای این واژه باشد. واژه "بن نامه" ...