پیشنهاد‌های محسن نقدی (١,٤٧٤)

بازدید
١,١٩٢
تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دخیل به کسی می گویند که در چیزی یا کاری دست دارد و کاره ای هست. پس می توان دست اندر کار را برای این واژه به کار برد دخیل گویش:dakhil ریشه از:عربی بر ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرعت برابر شتاب و چالاکی و تندی و تیزی است. از پسوند" ا "نیز می توانیم برای ساخت واژه بهره ببریم، می توان واژه تندا را برای واژه سرعت بسازیم. پس: ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گودا از دو بخش گود ا ساخته شده است. همانگونه که ما در درازا، گرما، دما، بلندا. . . داریم: درازا=تراز ( =میزان ) درازی گرما=تراز درازی بلندا=تراز بلند ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عمق یک چیزی، تراز گودی آن را نشان می دهد. پس می توان واژه گودا را ساخت که خب می توان گودی هم گفت ( سری بزنید به دیدگاه در باره "ا". با جست و جوی آباد ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

می توان از پسوند "ا" بهره ببریم. پسوند ا همانگونه که در گرما، دما، درازا. . . دیده می شود، تراز آن چیز پیش از خودش را نشان می دهد. ما می خواهیم واژه ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چیزی را نادرست و دروغین شمردن را تکذیب گویند. برابر های پارسی تکذیب می شود دروغ شماردن، رد کردن، نادرست پنداشتن.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

به سه شیوه می توان خواندش: 1_جِرم 2_جُرم 3_جَرم سومین شیوه برابر ندارد! اگر به نخستین شیوه خوانده شود، یا برابر یک چیز دارای جرم است که برابرش می ش ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جریمه به چیزی می گویند که در ازای کاری که کردید باید بدهید. آشکار است که واژه "تاوان" بهترین برابر برای این واژه است.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهتر است به جای دکمه بگوییم دگمه، تا آشکارا شود این واژه عربی نیست و از برای پارسی است.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موقعیت، برابر جایگاه و چگونگی است. برای نمونه: موقعیت من در آن زمان با امروز خیلی ناهمسانی داشته است. می شود: جایگاه/چگونگی من در آن زمان با امروز خ ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نیرنگ و فریب برای این واژه برابر های خوبی هستند.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پوچ، بی ارزش، هیچ، بی بها برابر های صفر می باشند. صفر شماره ای است که ارزشش هیچ است و پوچ به شمار می آید. این واژه در ریاضی خیلی جا افتاده و شاید بت ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نگاه، رو، پهلو و چهره برابر های این واژه عربی هستند که خیلی به گویش مردم آمده اند.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیلی از گ ها در پارسی از سوی عرب ها به ج دگرش یافته است چون آنها گ در زبان خود نداشتند و برای این واژه هم همینگونه است ( به دیدگاه کاربر /ایرزاد ایرز ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

توضیح اگر برابر توضیح دادن باشد برابر باز کردن و گستره کردن و گسترش چیزی است. اگر توضیح برابر توضیحِ چیزی باشد برابر گسترده آن چیز است. پس: توضیح گ ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"یعنی چه" در گزاره ها برابر "به معنی چیست؟" می باشد. معنی در پارسی میانه برابر چیم بوده است پس می توان گفت "یعنی چه؟" برابر "به چیم چیست؟" می باشد.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فهمیدن چیزی دریافت کردن، دانستن آن چیز است. می توانیم بگوییم که فهمیدن برابر آگاه شدن از چیزی است.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

استدلال برابر دلیل آوردن است. دلیل برابر چرایی، فرنود، چیم، بُنِبَر و گواه است. پس استدلال چرایی آوری، فرنودآوری، چیم آوری، بُنِبَر آوری و گواه آوری ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اصالت برابر ریشه داشتن است.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسابقه برابر بازی و همتازی است.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شُکر در پارسی برای سپاس یا در پارسی میانه اِسپاس بوده است. شِکَر هم چیزی است سپید رنگ و شیرین.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

خطا واژه ای عربی برابر نادرستی، کژی ( کژ بودن ) ، یا هر آن چیزی است که کاستی و نادرستی دارد. خطا بیشتر کاری را می گویند که به درستی انجام نشده و کم ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

حکم واژه ای عربی برابر فرمان است. در آبادیس برای برابر پارسی واژه امر آمده که پارسی نیست.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ادیان چندگانی ( جمع ) شکسته دین می باشد و نگرربا اینجاست که دین واژه ای پارسی است! دین از پارسی به عربی رفته و عرب ها چندگانی ( جمع ) شکسته را درست ک ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علت یک چیز، چرایی رخداد یا بودن آن چیز را نشان می دهد و همان دلیل است. می توان واژه بن را برای علت به کار برد. در دیدگاه من درباره دلیل، واژه بُنبَر ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مهم به چیز ی می گویند که با ارزش و گرانبها باشد.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دلیل یک چیز، چرایی و پشتوانه و انگیزه چیزی را نشان می دهد. ولی دلیل چیزی مانند x، چیزی است که ما آفرینش x شده است. می توان آفریننده را برای دلیل به ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

چیزی که آشکار نیست را مبهم می نامیم. پس می توان واژه ناآشکار را به کار برد. چیزهایی که پیچیده و یا گیج کننده باشد را هم مبهم می نامیم پس می توان واژ ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

حتی در گزاره ها بیشتر برای پافشاری و یا بزرگ تر کردن ( نه از گونه مبالغه ) است. برای نمونه: چنان گشنه ام بود که حتی می توانستم پیل ( فیل ) ی را بخو ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

مسئله به هر گونه چالش می گویند. در دانش هایی مانند ریاضی، علوم تجربی. . . . مسئله برابر پرسش است.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غریبه به کسی می گویند که نا آشنا و یا ناشناس باشد. غریبه گویش:gharibeh ریشه از:عربی برابر پارسی:نا آشنا، نا شناس

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

در پارسی پهلوی به شیوه وَچه بوده است و یکی از واژگان پارسی است که در آن واجی به همراه تشدید خوانده می شود.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جسم در پارسی برابر تن و بدن است.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تابستان از تاب ستان می آید که تاب برابر سوزاندن و درخشیدن است و خب آشکار می شود، تابستان دوره ای است که سوزان و درخشان است.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

وضعیت برابر همان وضع و چگونگی است.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جمع کردن یکی چم مهیدن و افزودن را میدهد و دیگری چم گردهم آوردن.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تفریق برابر کاهیدن است.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تجزیه کردن برابر موشکافی است.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افزایش=زیاد شدن مِهِش در پارسی می تواند برابر افزایش باشد ( افزایش هم پارسی است ) مهش برابر زیاد شدن است از انجا که مه=زیاد پس مهش می شود زیاد شدن.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رقم خوردن برابر پارسی:رخ دادن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چاره اندیشی، راه گشایی برابر ها می باشند

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رقم می تواند برابر عدد یا همان شماره باشد. یا می تواند شمار های یگانه مانند 1 و 3 و 7 را نشان دهد که می توان واژه تک شماره را ساخت. رقم گویش:ragh ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تعویض کاری است که چیزی را به هر چیز دیگری دگرش دهیم. پس می توان دگرش، دگرگونی، دگراندن را برابر هایش گرفت.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انه پسوندی است ک برابر مانند و همانند است و این مانند و همانند به پشت واژه پیش از انه می روند. پس برای نمونه دیوانه می شود مانند دیو.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دیوانه از دیو می آید. پسوند انه برابر مانند و همانند است. پس دیوانه می شود کسی که مانند دیو است. ( !! )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

اصلاح کردن، برابر درستی سازی و یا دگرش و دگرسازی است.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تبدیل، برابر دگرگونش است. شاید واژه دگرسازی هم بتواند برابر تبدیل باشد. ولی بیایید از نگاه ساختاری بررسی کنیم: تبدیل با ریشه بدل و آهنگ تفعیل است. ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

مرغ در پهلوی به شیوه murw بوده است

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سبک اگر به شیوه سَبُک خوانده شود می شود چیزی که وزنش ( جرمش ) کم باشد. اگر سَبک خوانده شود میشود شیوه و روش و گونه.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

مدیر برابر رهبر و سردسته است و گرداننده ( واژه پیشنهادی فرهنگستان ) هم برابر این واژه است.