پیشنهاد‌های محسن نقدی (١,٥٠٠)

بازدید
١,٩٣٢
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ان در پارسی خیلی کابرد دارد! نخست اینکه این واژه آن عن نیست. ان می تواند برابر آن باشد که گونه ای از نام اشاره ( اسم اشاره ) است و نام اشاره دور د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پ سومین واج در الفبای پارسی است. پ بخشی از واج هایی است که در زبان عربی نیستند ( گچپژ ) فرهنگستان زبان و ادب پارسی برای واژه سازی برای واژگان بیگا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نوتیفیکیشن واژه ای انگلیسی می باشد. این واژه در انگلیسی به شیوه notification نوشته می شود و چیزی است که شما را "notify" یا آگاه کنه از یک چیزی مانند ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

دل که امروزه بیشتر برای شکم استفاده می شود، بیشتر برابر قلب است نه شکم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حمایت گویش:hemayat پارسی یا عربی یا انگلیسی:عربی برابر پارسی:پشتیبانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حساب می شود برابر پارسی:به شمار می آید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به خصوص برابر پارسی:به ویژه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

جالب با ریشه جلب و بر آهنگ فاعل است. فاعل کسی است که کننده فعل است. پس جالب چیزی است که جلب می کند. جلب کردن برابر کشیدن و ربودن است. پس جالب چیز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چرنده به جانداری گویند که می چرد. چریدن برابر علف خوردن است. علف واژه عربی است و بهترین برابرش در اینجا می شود چمن. پس علف خوار می چمن خوار. پس چ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

توجه کردن برابر نگاه داشتن و نگرش است. توجه کردن گویش:tavagohh kardan پارسی یا عربی یا انگلیسی:عربی و پارسی در هم آمیخته برابر همگی پارسی:نگرش، نگا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ارائه دادن در پارسی برابر نشان دادن است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خوشحال واژه ای پارسی نیست، بخشی از آن هست ولی نه همه آن. خوشحال=خوش حال خوشحال یعنی کسی که حالش خوب است. بهترین برابر خوشحال، شاد می باشد. شاد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چک به دو شیوه خوانده می شود: 1_چَک 2_چِک اگر چَک باشد، برابر سیلی می باشد. اگر چِک باشد، برابر بررسی کردن است یا یک کشور در اروپا است. چک برابر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تعریف کردن چیزی، برابر شناساندن و روشن و آشکارا ساختن آن است. تعریف چیزی ( نه تعریف کردن چیزی ) ، برابر شناسه چیزی است. همچنین تعریف، دل و روده ( ! ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فامیل واژه ای انگلیسی است. درست آن family است و در پارسی می شود خویشاوندان. فامیل گویش:famil پارسی یا عربی یا انگلیسی:انگلیسی برابر پارسی:خویشاوندان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

منقرض شدن برابر نابود و نیست شدن و از میان رفتن است. منقرض گویش:mongharez پارسی یا عربی یا انگلیسی:عربی برابر پارسی:نابود شدن، نیست شدن، از میان رف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شخص گویش:shakhs پارسی یا عربی یا انگلیسی:عربی برابر پارسی:تن، کَس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قاعده یک چیز، شیوه اش را نشان می دهد. قاعده گویش: ghaede پارسی یا عربی یا انگلیسی:عربی برابر پارسی:شیوه، شیوه نامه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

وحید واژه ای عربی است و در ایران به شیوه نام بکارگیری می شود. وحید بر آهنگ فعیل است و فعیل یعنی دارنده فعل. فعل در اینجا برابر وحد است و برابر تن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

لباس به چیزی می گویند که می پوشند، پس پوشاک یا پوشیدنی را می توان برابر آن گرفت. تاکنون شنیده اید "رخت و لباس"؟ این رخت برابر همین لباس است. لباس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اتفاق به چیزی گویند که رخ داده است. پس می توان رخداد را برابر اتفاق گرفت اتفاق گویش:ettefagh پارسی یا عربی یا انگلیسی:عربی برابر پارسی:رخداد، رخداده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلا گویش:kollan پارسی یا عربی یا انگلیسی:عربی برابر پارسی:همگی، روی هم رفته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

مخالف برابر پاد و برابر و ناهمراه می است. امروزه مخالف بیشتر کسی را می گویند که با ما هم رای و هم باور نیست. پس مخالف می تواند ناهمرای هم باشد. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نظر برابر نگاه و دیدگاه می باشد. نظر در برخی گزاره ها آرش آگاهی هم می دهد. ( نظر کسی را جلب کردن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در این صورت، گزاره ای می باشد که بیشتر برای پیامد یک چیزی بکارگیری می شود. از برای این، اگر اینگونه باشد، بدین روی برابر های در این صورت هستند ( بس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اسم برابر نام در پارسی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرمایشات واژه ای نادرست است. فرمایش واژه ای پارسی و ات نشانه چندگانه کردن ( جمع کردن ) واژگان عربی است و نمی توان این را برای واژه ای پارسی بکاربرد. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

لا ای که در پارسی است برابر میان است. ولی لا در عربی برابر "خیر" و "نه" است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عادل به کسی می گویند که عدل ( داد ) را بر پا می کند. پس برابر عادل می شود دادگر. عادل گویش:adel پارسی یا عربی یا انگلیسی:عربی برابر پارسی:دادگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بی گمان دوغ واژه ای پارسی است. کاربر اوزرا عشک آبادی چم نادرستی را آورده اید. از کجا می گویید هر واژه ای که گویش اوغ پایانش داشته باشد ترکی است؟ ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تکرار یا برای دوباره رخ دادن بکارگیری می شود یا دوباره گویی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فیزیک، به دانش شناخت ماده می گویند. شور بختانه ماده واژه ای عربی است و باید برابر آن را پیدا کنیم. از همین شناسه بالا می توان واژه ماده شناسی را سا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برابر یا می شود ای.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

معروف برابر پارسی:نامدار، شناخته شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ه سی و یکمین واج در الفبای پارسی است. همچنین ه گونه ای پسوند در پارسی است مانند ه در خنده یا در آفرینه. پسوند در خواننده ه نیست، در اینجا َنده پ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

کلاس واژه ای انگلیسی می باشد و جایی است که آموزش در آن رخ می دهد. آموزگاه که واژه پیشنهادی خود آبادیس است بهترین برابر است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

منتشر شدن برابر پخش شدن می باشد. یا به گونه ای منتشر برای پخش است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

شرط گویش:shart پارسی یا عربی:عربی برابر پارسی:پیش نیاز، گرو شرط چیزی است که برای انجام دادن کاری گذاشته می شود و به گونه ای برای اینکه آنکار رخ ده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اسیر به زندانی یا در بند و گرفتار می گویند: اسیر گویش:asir برابر پارسی:گرفتار، در بند، زندانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مریض، با بن و ریشه مَرَض و با آهنگ فعیل است. فعیل یعنی کسی که فعل را دارد، یا دارای فعل اکنون اینجا فعل=مرض، پس فعیل برابر کسی است که داری مرض است ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

راضی برابر خشنود می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به عنوان=به عنوان=به نام ولی به عنوان برابر "به شیوه، به گونه" هم می دهد. پس: به عنوان برابر پارسی:به نام، به شیوه، به گونه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بین المللی در پارسی برای اشاره به جهانی کاربرد دارد. ولی بین المللی=بین ال ملل ی این ی پایانی را ایرانی ها افزودند. بین=میان، ال که در پارسی برا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تشکر برابر پارسی:سپاسگزاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بهترین برابر رجوع، برگشت است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درون یا توی یک چیز را داخل آن می گویند. درون را می توان اندروح نیز نوشت. پس برابر های داخل می شوند: درون، اندرون، تو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اصیل واژه ای عربی بر آهنگ فعیل و با ریشه اصل است فعیل=دارنده فعل، چیزی که فعل را دارد پس اصیل آرش کسی که اصل دارد. اصل در پارسی برابر بن، ریشه م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بهترین برابر های پارسی برای جدید، نو و تازه هستند. نو:no تازه:taze

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برابر پارسی سحر می شود پگاه. برخی دوستان دلداده هستند😐

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حافظه چیزی مانند حافظ است که بر آهنگ فاعل می باشد و حافظ چیزی یا کسی است که به یاد می سپارد، یا به شیوه ساده تر، یادسپار. حافظه=یادسپار ولی حافطه ...