پیشنهادهای محسن نقدی (١,٥٠٠)
ان در پارسی خیلی کابرد دارد! نخست اینکه این واژه آن عن نیست. ان می تواند برابر آن باشد که گونه ای از نام اشاره ( اسم اشاره ) است و نام اشاره دور د ...
پ سومین واج در الفبای پارسی است. پ بخشی از واج هایی است که در زبان عربی نیستند ( گچپژ ) فرهنگستان زبان و ادب پارسی برای واژه سازی برای واژگان بیگا ...
نوتیفیکیشن واژه ای انگلیسی می باشد. این واژه در انگلیسی به شیوه notification نوشته می شود و چیزی است که شما را "notify" یا آگاه کنه از یک چیزی مانند ...
دل که امروزه بیشتر برای شکم استفاده می شود، بیشتر برابر قلب است نه شکم.
حمایت گویش:hemayat پارسی یا عربی یا انگلیسی:عربی برابر پارسی:پشتیبانی
حساب می شود برابر پارسی:به شمار می آید.
به خصوص برابر پارسی:به ویژه
جالب با ریشه جلب و بر آهنگ فاعل است. فاعل کسی است که کننده فعل است. پس جالب چیزی است که جلب می کند. جلب کردن برابر کشیدن و ربودن است. پس جالب چیز ...
چرنده به جانداری گویند که می چرد. چریدن برابر علف خوردن است. علف واژه عربی است و بهترین برابرش در اینجا می شود چمن. پس علف خوار می چمن خوار. پس چ ...
توجه کردن برابر نگاه داشتن و نگرش است. توجه کردن گویش:tavagohh kardan پارسی یا عربی یا انگلیسی:عربی و پارسی در هم آمیخته برابر همگی پارسی:نگرش، نگا ...
ارائه دادن در پارسی برابر نشان دادن است.
خوشحال واژه ای پارسی نیست، بخشی از آن هست ولی نه همه آن. خوشحال=خوش حال خوشحال یعنی کسی که حالش خوب است. بهترین برابر خوشحال، شاد می باشد. شاد ...
چک به دو شیوه خوانده می شود: 1_چَک 2_چِک اگر چَک باشد، برابر سیلی می باشد. اگر چِک باشد، برابر بررسی کردن است یا یک کشور در اروپا است. چک برابر ...
تعریف کردن چیزی، برابر شناساندن و روشن و آشکارا ساختن آن است. تعریف چیزی ( نه تعریف کردن چیزی ) ، برابر شناسه چیزی است. همچنین تعریف، دل و روده ( ! ...
فامیل واژه ای انگلیسی است. درست آن family است و در پارسی می شود خویشاوندان. فامیل گویش:famil پارسی یا عربی یا انگلیسی:انگلیسی برابر پارسی:خویشاوندان
منقرض شدن برابر نابود و نیست شدن و از میان رفتن است. منقرض گویش:mongharez پارسی یا عربی یا انگلیسی:عربی برابر پارسی:نابود شدن، نیست شدن، از میان رف ...
شخص گویش:shakhs پارسی یا عربی یا انگلیسی:عربی برابر پارسی:تن، کَس
قاعده یک چیز، شیوه اش را نشان می دهد. قاعده گویش: ghaede پارسی یا عربی یا انگلیسی:عربی برابر پارسی:شیوه، شیوه نامه
وحید واژه ای عربی است و در ایران به شیوه نام بکارگیری می شود. وحید بر آهنگ فعیل است و فعیل یعنی دارنده فعل. فعل در اینجا برابر وحد است و برابر تن ...
لباس به چیزی می گویند که می پوشند، پس پوشاک یا پوشیدنی را می توان برابر آن گرفت. تاکنون شنیده اید "رخت و لباس"؟ این رخت برابر همین لباس است. لباس ...
اتفاق به چیزی گویند که رخ داده است. پس می توان رخداد را برابر اتفاق گرفت اتفاق گویش:ettefagh پارسی یا عربی یا انگلیسی:عربی برابر پارسی:رخداد، رخداده
کلا گویش:kollan پارسی یا عربی یا انگلیسی:عربی برابر پارسی:همگی، روی هم رفته
مخالف برابر پاد و برابر و ناهمراه می است. امروزه مخالف بیشتر کسی را می گویند که با ما هم رای و هم باور نیست. پس مخالف می تواند ناهمرای هم باشد. ...
نظر برابر نگاه و دیدگاه می باشد. نظر در برخی گزاره ها آرش آگاهی هم می دهد. ( نظر کسی را جلب کردن )
در این صورت، گزاره ای می باشد که بیشتر برای پیامد یک چیزی بکارگیری می شود. از برای این، اگر اینگونه باشد، بدین روی برابر های در این صورت هستند ( بس ...
اسم برابر نام در پارسی است.
فرمایشات واژه ای نادرست است. فرمایش واژه ای پارسی و ات نشانه چندگانه کردن ( جمع کردن ) واژگان عربی است و نمی توان این را برای واژه ای پارسی بکاربرد. ...
لا ای که در پارسی است برابر میان است. ولی لا در عربی برابر "خیر" و "نه" است.
عادل به کسی می گویند که عدل ( داد ) را بر پا می کند. پس برابر عادل می شود دادگر. عادل گویش:adel پارسی یا عربی یا انگلیسی:عربی برابر پارسی:دادگر
بی گمان دوغ واژه ای پارسی است. کاربر اوزرا عشک آبادی چم نادرستی را آورده اید. از کجا می گویید هر واژه ای که گویش اوغ پایانش داشته باشد ترکی است؟ ه ...
تکرار یا برای دوباره رخ دادن بکارگیری می شود یا دوباره گویی
فیزیک، به دانش شناخت ماده می گویند. شور بختانه ماده واژه ای عربی است و باید برابر آن را پیدا کنیم. از همین شناسه بالا می توان واژه ماده شناسی را سا ...
برابر یا می شود ای.
معروف برابر پارسی:نامدار، شناخته شده
ه سی و یکمین واج در الفبای پارسی است. همچنین ه گونه ای پسوند در پارسی است مانند ه در خنده یا در آفرینه. پسوند در خواننده ه نیست، در اینجا َنده پ ...
کلاس واژه ای انگلیسی می باشد و جایی است که آموزش در آن رخ می دهد. آموزگاه که واژه پیشنهادی خود آبادیس است بهترین برابر است.
منتشر شدن برابر پخش شدن می باشد. یا به گونه ای منتشر برای پخش است.
شرط گویش:shart پارسی یا عربی:عربی برابر پارسی:پیش نیاز، گرو شرط چیزی است که برای انجام دادن کاری گذاشته می شود و به گونه ای برای اینکه آنکار رخ ده ...
اسیر به زندانی یا در بند و گرفتار می گویند: اسیر گویش:asir برابر پارسی:گرفتار، در بند، زندانی
مریض، با بن و ریشه مَرَض و با آهنگ فعیل است. فعیل یعنی کسی که فعل را دارد، یا دارای فعل اکنون اینجا فعل=مرض، پس فعیل برابر کسی است که داری مرض است ...
راضی برابر خشنود می باشد.
به عنوان=به عنوان=به نام ولی به عنوان برابر "به شیوه، به گونه" هم می دهد. پس: به عنوان برابر پارسی:به نام، به شیوه، به گونه
بین المللی در پارسی برای اشاره به جهانی کاربرد دارد. ولی بین المللی=بین ال ملل ی این ی پایانی را ایرانی ها افزودند. بین=میان، ال که در پارسی برا ...
تشکر برابر پارسی:سپاسگزاری
بهترین برابر رجوع، برگشت است.
درون یا توی یک چیز را داخل آن می گویند. درون را می توان اندروح نیز نوشت. پس برابر های داخل می شوند: درون، اندرون، تو
اصیل واژه ای عربی بر آهنگ فعیل و با ریشه اصل است فعیل=دارنده فعل، چیزی که فعل را دارد پس اصیل آرش کسی که اصل دارد. اصل در پارسی برابر بن، ریشه م ...
بهترین برابر های پارسی برای جدید، نو و تازه هستند. نو:no تازه:taze
برابر پارسی سحر می شود پگاه. برخی دوستان دلداده هستند😐
حافظه چیزی مانند حافظ است که بر آهنگ فاعل می باشد و حافظ چیزی یا کسی است که به یاد می سپارد، یا به شیوه ساده تر، یادسپار. حافظه=یادسپار ولی حافطه ...