انالیز
/~AnAliz/
برابر پارسی: ( آنالیز ) آناکاوی، واکافت، واکاوی
معنی انگلیسی:
فرهنگ معین
فرهنگستان زبان و ادب
{analysis} [ریاضی] شاخه ای از علم ریاضی که به مطالعۀ رفتار توابع ازنظر حد و پیوستگی و مشتق پذیری و غیره می پردازد
دانشنامه آزاد فارسی
آنالیز. آنالیز (analysis)
شاخۀ مهمی از ریاضیات، برای بررسی توابع۱ و تعمیم های آن ها، ازجمله عملگرها۲، تابعک ها۳، و غیره، و مباحث وابسته، با استفاده از روش های حدّی۴. مفهوم حد، ارتباط نزدیکی با مفهوم بی نهایت کوچک دارد و از یک دیدگاه می توان آنالیز را علم بی نهایت کوچک ها نیز نامید. حساب دیفرانسیل و انتگرال۵، حساب وردش ها۶ (تغییرات)، معادلات دیفرانسیل۷، و آنالیز تابعی۸ ازجمله مباحثی اند که در مقولۀ کلی آنالیز قرار می گیرند.
شاخۀ مهمی از ریاضیات، برای بررسی توابع۱ و تعمیم های آن ها، ازجمله عملگرها۲، تابعک ها۳، و غیره، و مباحث وابسته، با استفاده از روش های حدّی۴. مفهوم حد، ارتباط نزدیکی با مفهوم بی نهایت کوچک دارد و از یک دیدگاه می توان آنالیز را علم بی نهایت کوچک ها نیز نامید. حساب دیفرانسیل و انتگرال۵، حساب وردش ها۶ (تغییرات)، معادلات دیفرانسیل۷، و آنالیز تابعی۸ ازجمله مباحثی اند که در مقولۀ کلی آنالیز قرار می گیرند.
wikijoo: آنالیز
مترادف ها
تحلیل، تجزیه، آزمایش، انالیز، کاوش، جداگری، فرگشایی، استقراء، شی تجزیه شده، مشتق و تابع اولیه
پیشنهاد کاربران
بررسی، کاوش، واکاوی
واژه پایانی ( واکاوی ) ساختارش به شیوه وا - کاوی است و "وا" پیشوندی است که همانند پسوند بن واژه ( دن، تن، یدن، انیدن ) کار می کند و به پس از هر آن چیزی می رود که پس از آن آمده!شاید کمی بد شناسه اش را گفتم ولی بدین شیوه کار می کند:
... [مشاهده متن کامل]
وا - کاوی=کاوی دن=کاویدن
دیدید که "وا" به "دن" ترادیسید ( تبدیل شد ) و به پس از "کاوی" رفت و واژه کاویدن که برابر کاوش و بررسی است را ساخت.
واژه پایانی ( واکاوی ) ساختارش به شیوه وا - کاوی است و "وا" پیشوندی است که همانند پسوند بن واژه ( دن، تن، یدن، انیدن ) کار می کند و به پس از هر آن چیزی می رود که پس از آن آمده!شاید کمی بد شناسه اش را گفتم ولی بدین شیوه کار می کند:
... [مشاهده متن کامل]
وا - کاوی=کاوی دن=کاویدن
دیدید که "وا" به "دن" ترادیسید ( تبدیل شد ) و به پس از "کاوی" رفت و واژه کاویدن که برابر کاوش و بررسی است را ساخت.
جدا کردن داشته های کوچک هرچیزبزرگ
مثل تجزیه اندام ها ازیک بدن. . . دست. پا. . سر
مثل تجزیه اندام ها ازیک بدن. . . دست. پا. . سر
آنالیز: ۱. واکاوی، واکافت، فراکاوی، فراکافت، بازکاوی؛ بررسی، پژوهش ۲. ( روانشناسی ) روانکاوی
پایش
اسکن کردن یا چک کردن
افسانه
موشکافیدن.
واکاویدن. آکاویدن.
ینی دقیق برسی کردن یا مو به مو برسی کردن
برسی کردن، تجزیه کردن، جدا کردن، مشخص کردن
پارسی آن آنالَس است
آنا ( بالا، روی ) لَس ( از دست دادن )
آنا ( بالا، روی ) لَس ( از دست دادن )
کاوش کردن. تجزیه چیزی یا اشیاهٔ ای
آنالیز یعنی جز به جز بررسی کردن
سلام انالیز=عمق
آنالیز=جداسنجی
پویش
پایش!
فارسی آن می شود: واکاوی!، واپژوهیدن، مجدداً تفحص و جست و جو کردن، موشکافی ( دقیق ) بررسی کردن، کند و کاو، کاوش - تجزیه و تحلیل کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)