تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی "آخیش" می تونه بده. زمانی استفاده میشه که از یک موقعیت ناراحت کننده خلاص شدید: Phew! What a relief! ( =آخیش! خیالم راحت شد ) Phew! I'm so glad ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به عنوان فعل معنی غرق شدن میده، به طوی مجازی به معنای ناموفق بودن، شکست خوردن و. . . : The ship foundered in a heavy storm. Plans for a new airport ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

click your tongue یعنی "نچ" گفتن.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دروغ شاخدار

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکی در میان adj: Private cars are banned from the city on alternate days. ( ماشین های شخصی یک روز در میان از تردد در شهر منع شده اند ) متناوب altern ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. گل گلی ( در تصویر ) . She went to the party in a little ditsy dress with colored tights and ankle boots. 2. یا ditzy احمق، خُل ( مخصوصا یک زن ) ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سکان کشتی. اصطلاح at the helm به معنی در کنترل داشتن یک شرکت است: With Steve Lewis at the helm, we are certain of success.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

نسیم، رایحه ای که در زمان کوتاهی حس می شود: He caught a whiff of her perfume.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

به عنوان اسم: 1. پستان های زن ( همچنین رک به busty ) 2. سردیس 3. دستگیری مظنونان به عنوان فعل: 1. دستگیر کردن مظنونان یا حمله به یک ساختمان به منظور ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قوی ماده: a female swan

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

به عنوان اسم، برای اشاره به یک زن استفاده میشه. این کلمه معمولا توهین آمیز محسوب میشه.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شیفته و دیوانه چیزی بودن، چشم و گوش بسته بودن در مورد کسی یا چیزی: He has always been a sucker for a thriller movie. She's a sucker for books about ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گلوله

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جای که خوک ها رو توش نگهداری می کنند ( رک pigsty ) . همچنین مجازا یک جای کثیف و بهم ریخته است.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تمام تلاشت رو بکن.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

عمومی، عامه پسند ( در تقابل با" تخصصی" )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی قهر بودن میده: Lizzie and Tyler are on the outs again. ( با هم قهر ن دوباره )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در چیزی دخیل بودن، مشارکت داشتن در امری، مطلع بودن و. . . : If you are in on something, you are involved in it or know about it.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

یال کوه. همان گونه که در تصویر زیر مشخص است، خط باریک نماینده که محل بر خورد دو شیب است.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روحانی، کشیش، عالم دینی و. . . به معنای clergyman: a Puritan divine ( روحانی پیوریتن )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دست کشیدن از انجام عملی، ترک کردن آن ( انجام ندادن آن ) : "forbearance is the intentional action of abstaining from doing something"

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خونگرمی، مهمان نوازی. با کلمه hostility اشتباه نگیرید که دقیقا مفهوم برعکس داره به معنای دشمنی، کینه و ستیز است.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

What are the odds یه اصطلاح هست و هنگام تعجب استفاده میشه. یه چیزی مثل "مگه داریم"، "امکان نداره" و. . . : 1. We both applied for the same job withou ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مصالحه و آشتی ( معمولا بین دو کشور که در گذشته روابط تیره و تار داشتند. )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

a person who stays at someone else's house for one or more nights مهمونی که یک یا چند شب توی خونه شما میخوابه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

تفکیک کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

an explanation of a text, especially from the Bible, after its careful study تفسیر کتاب های دینی ( اکثرا برای کتاب مقدس مسیحیان استفاده میشه )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

relating to experience، تجربی. میتونه "عملی" هم ترجمه بشه، متضاد theoretical ( تئوری ) .

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توطئه، دسیسه. هم معنی conspiracy.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پارچه شلوار جین. به عنوان مثال denim shirt پیراهنی که با این پارچه درست بشه.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وراجی کردن: She never stops yammering about that dog of hers.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مدال دادن، نشان به کسی دادن: The young soldier was decorated for bravery.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آرام، آهسته عکس loud مثلا در soft music

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( رسمی ) به دست آوردن چیزی پس از سعی و تلاش، به چنگ آوردن: He'd procured us seats in the front row. همچنین procuring اشاره به عمل قوادی ( دلال محبت ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

striking example: نمونه بارز، مصداق بارز: The library is a striking example of modern architecture.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی که در نظام ارباب - رعیتی، رعیت محسوب می شد.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

به عنوان فعل: وقت تلف کردن، هیچ کاری نکردن، to do nothing in particular: Stop loafing around/about and get on with cleaning the windows.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

چارچوب فلزی در پارک ها برای بازی کودکان که ازش بالا برن. تصویرش رو در زیر ببینید:

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

فاحش ( عمل یا چیز بدی که آشکار و واضح باشد ) : a glaring injustice

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

استعلام کردن، پرس و جو کردن، جویا شدن، مطلع شدن و. . . املای آن به صورت enquire هم هست.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی جنبه ( در مورد مسائل جنسی )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی که مقید به انجام دادن اعمال یک دین است: practicing Jew/Christian/Muslim

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٥

روشن ( در مورد مو یا پوست ) . هم معنی pale: Kate had dark hair and fair skin.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

به صورت preposition ( حرف اضافه ) هم استفاده میشه. در این صورت به معنای در غیاب، بدون است. هم معنی without : Absent any objections, the plan will pro ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشمول، سرباز اجباری: کسی که از طریق سرباز گیری اجباری به عنوان سرباز وظیفه شناخته شده. هم معنی این کلمه: conscript ( n. )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

a way of speaking English in which the "r" sound is more noticeable than usual: صحبت کردن به زبان انگلیسی به طوری که صدای r با وضوح بیشتر تلفظ بشه.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

زناشویی. conjugal visit: ملاقات زناشویی. در زبان عامیانه ایران به آن "ملاقات شرعی" گفته میشود.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در اسطوره شناسی یونانی، موجودی خیالی دارای سر یک زن و بدن یک پرنده. به شکل مجازی یک لغت اهانت آمیز به یک زن دوست نداشتنی: سلیطه ترجمه خوبیه.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

به معنی واگن قطار هم هست در انگلیسی آمریکایی. معادل carriage در انگلیسی بریتیش

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دختروار؛ برای پسری به کار میره که رفتاراش شبیه دختراست.