forbear

/fɔːrˈbeər//fɔːˈbeə/

معنی: نیا، جد اعلی، احتراز کردن، صرف نظر کردن، خود داری کردن، اجتناب کردن از، خودداری کردن از، امساک کردن، گذشت کردن، گذشتن از
معانی دیگر: اغماض کردن، دست کشیدن از، احتراز کردن از، چشم پوشی کردن، بردباری کردن، پرهیز کردن، رجوع شود به: forebear

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: forbears, forbearing, forbore, forborne
• : تعریف: to keep or abstain from (an action or utterance); forgo.
متضاد: persist

- I will forbear replying to that insult.
[ترجمه گوگل] من از پاسخ دادن به آن توهین خودداری می کنم
[ترجمه ترگمان] از جواب دادن به این توهین خودداری خواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: forbearing (adj.), forbearingly (adv.), forbearer (n.)
(1) تعریف: to hold oneself back.
مشابه: abstain, keep

- Where others would indulge, he forbore.
[ترجمه گوگل] جایی که دیگران زیاده‌روی می‌کردند، او نادیده گرفت
[ترجمه ترگمان] هر جا که دیگران حاضر می شدند، از این کار خودداری می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to show patience or tolerance in spite of provocation.

جمله های نمونه

1. we must forbear our friend's faults
بایستی از عیوب دوستان خود چشم پوشی کنیم.

2. he could not forbear from protesting
او نمی توانست از اعتراض کردن خودداری کند.

3. He decided to forbear from interfering.
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت از مداخله خودداری کند
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفت که از دخالت او خودداری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He could not forbear from expressing his disagreement.
[ترجمه گوگل]او نمی توانست از ابراز مخالفت خودداری کند
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست از ابراز مخالفت خود خودداری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is often difficult to forbear from expressing one's opinion.
[ترجمه گوگل]اغلب دشوار است که از بیان عقیده خود چشم پوشی کنیم
[ترجمه ترگمان]اغلب خودداری از بیان عقیده خود دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The fans could not forbear crying out at the wonderful goal.
[ترجمه گوگل]هواداران طاقت فریاد زدن روی گل فوق العاده را نداشتند
[ترجمه ترگمان]تماشاچیان نمی توانستند از این هدف شگفت انگیز گریه و زاری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He forbear from take any further action.
[ترجمه گوگل]او از انجام هر گونه اقدام دیگری خودداری می کند
[ترجمه ترگمان]او از هرگونه فعالیت دیگر خودداری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I forbear to go into details.
[ترجمه گوگل]من از ورود به جزئیات خودداری می کنم
[ترجمه ترگمان]از ذکر جزئیات خودداری می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His doctor advised him to forbear from alcohol.
[ترجمه گوگل]پزشک به او توصیه کرد که از الکل خودداری کند
[ترجمه ترگمان]دکتر به او توصیه کرد که از الکل خودداری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I cannot forbear from expressing my opinion about your recent mistakes.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم نظر خود را در مورد اشتباهات اخیر شما بیان کنم
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم از اظهار عقیده خود درباره اشتباه ات اخیر شما خودداری کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Forbear to judge, for we are sinners all. William Shakespeare
[ترجمه گوگل]از قضاوت خودداری کنید، زیرا همه ما گناهکار هستیم ویلیام شکسپیر
[ترجمه ترگمان]زیرا که ما گناهکار هستیم، زیرا همه ما گناهکار هستیم ویلیام شکسپیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. True to their forbear, the Renoirs make colour and the moods it can convey almost the leading character in the film.
[ترجمه گوگل]رنوارها وفادار به پیشوایان خود، رنگ و حالتی را ایجاد می کنند که می تواند تقریباً شخصیت اصلی فیلم را منتقل کند
[ترجمه ترگمان]با توجه به خودداری آن ها، Renoirs رنگ و حالت روحی خود را می سازند که می تواند تقریبا شخصیت برجسته فیلم را منتقل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We begged him to forbear.
[ترجمه گوگل]ما از او التماس کردیم که صبر کند
[ترجمه ترگمان]از او خواهش کردیم که از سخن گفتن خودداری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Being old and sly, I forbear to call out.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که پیر و حیله گر هستم، از صدا زدن خودداری می کنم
[ترجمه ترگمان]از اینکه پیر و موذی هستم به بیرون زدن خودداری می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I cannot forbear to go into details.
[ترجمه گوگل]طاقت ندارم وارد جزئیات شوم
[ترجمه ترگمان]نمی توانم از ذکر جزئیات خودداری کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نیا (اسم)
stock, ancestor, forefather, granddad, grandpapa, gaffer, forbear, forebear, grandfather, grandpa

جد اعلی (اسم)
forbear, forebear

احتراز کردن (فعل)
avoid, forbear

صرف نظر کردن (فعل)
call off, forbear, betake, pass up, withdraw, forget

خودداری کردن (فعل)
eschew, forbear, withhold, desist, refrain

اجتناب کردن از (فعل)
elude, forbear, shun

خودداری کردن از (فعل)
resist, forbear, forgo, keep from

امساک کردن (فعل)
scrimp, forbear

گذشت کردن (فعل)
remise, forbear

گذشتن از (فعل)
forbear, traverse, overpass

تخصصی

[حقوق] جد، نیا

انگلیسی به انگلیسی

• ancestor, forefather
refrain from, desist from, hold back
if you forbear from doing something, you do not do it although you have the opportunity or the right to do it; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : forbear ( forebear )
✅️ اسم ( noun ) : forbearance / forebear
✅️ صفت ( adjective ) : forbearing
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس