تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معنی پیشوند "هم" در فارسی: fellow student: همکلاسی fellow traveler: همسفر fellow citizen: هموطن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

شیطنت یا شیطونی ( بچه )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

مذکور، مزبور ( چون کلمه رسمی هست بهتر است معادل های فارسی آن هم رسمی باشند )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

arbor day: روز درختکاری

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معنی دنبال کردن، دنباله گیری، تعقیب کردن، ادامه دادن و . . . هم هست: He seemed convinced that the U. S. would prosecute the war to its end.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

زد و خورد، کشمکش: درگیری نظامی جزئی و برنامه ریزی نشده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قاچاق کردن: "She was caught trying to smuggle 26 pounds of heroin out of/into the country. "

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

برچسب هایی که روی ماشین می چسبونن و عموما طنز هستند.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ضروری، یا ذاتی، مربوط به essence که به معنای جوهر یا ذات هست.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عالم، تحصیل کرده the learned: افراد تحصیل کرده یا عالم

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عصمت، حالتی که فردی یا چیزی عاری از هر گونه اشتباه باشد، بی اشتباه بودن، بی نقص بودن: His stubborn belief in his own infallibility kept him from list ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نکته جالب: خیلی از native ها، f دومی رو تلفظ نمی کنن، تلفظش رو در لینک پایین ببینید

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از شیر گرفتن بچه: ". She weaned her baby when he was 3 months old and started him on powdered milk"

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غلبه ناپذیر

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

علّی، مربوط به علت

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

distant relative: فامیل دور

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

فرمان دادن، دستور دادن: Religion is only performed as their leaders dictate.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٥

convert ( n. ) : نوکیش a Christian/Buddhist convert convert ( v. ) : تغییر دین یا تغییر عقیده، فکر، نظر، دیدگاه یا نگرش که لزوما هم مذهبی نیست: He co ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

جسمانی و جنسی: carnal desires carnal pleasure

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسلام گرایی یا همان اسلام سیاسی.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

طبقه و قشر اجتماعی معادلش class هست: "the lower strata of society have been hit especially hard by this economic downturn. " توجه داشته باشید که جمعش ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تربیت پدر و مادر

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بر پایه مغالطه. رجوع کنید به کلمه fallacy

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

فهرست منابع نکته جالب: این کلمه با کلمه bible به معنای کتاب مقدس از کلمه biblion در یونانی میان به معنای کتاب.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( مرحله ) نوزادی. همچنین رجوع کنید به کلمه infant به معنای نوزاد.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

1. رابطه جنسی با حیوانات 2. رفتار حیوانی و وحشی. مثلا: the bestiality of war ( وحشیگری جنگ ) رجوع کنید به کلمه beast به معنای حیوان وحشی.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تشدید کردن ( رجوع شود به پدیده تشدید در فیزیک )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد

کنده، هیزم

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

معنی because یا as هم میده البته در متون رسمی ( یا ادبی ) : She remained silent, for ( =because, as ) her heart was heavy and her spirits low.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

1. تنه درخت 2. تن آدم ( تمام بدن وی بجز سرش ) 3. خرطوم فیل 4. صندوقچه 5. صندوق ماشین ( انگلیسی آمریکایی )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٥

به احتمال زیاد. بر خلاف probably که صرفا یک احتمال و عدم اطمینان کافی رو نشون میده، presumably برای بیان یک احتمال قوی است: Presumably he just forgot ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

این دسری که توی فارسی بهش میگم ژله، در انگلیسی بریتیش بهش میگن jelly و در انگلیسی آمریکایی Jell - O که در واقع نام تجاریش هست. همچنین هم در انگلیسی آ ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دستکشی که چهار انگشت غیر شست برن توی یه قسمت.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سزارین. به صورت caesarean هم می نویسند.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ذی شعور

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخلص. نام مستعار شعرا و نویسندگان در آثار خود. هم معنی pen name

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چاپلوسی، تملق، مدح کردن، تعریف غیر صادقانه از کسی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ارث پدری، ارثی که از پدر فرد به او می رسد. به طور مجازی همعنای heritage هست به معنای میراث.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معنای sleep ( چه verb و چه noun ) که به صورت ادبی استفاده میشه. مثل خفتن و خسبیدن در فارسی.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تصدیق کردن ( بیان اینکه گزاره ای درست است ) ؛ متضادش میشه deny یا reject.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

مفهومی، انتزاعی، اسم هایی که شی قابل حس نباشند بلکه صرفا یک مفهوم یا یک ایده باشند مثل: love, heat, courage, hope, beauty, honesty, justice, freedom, ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مغالطه، باور اشتباه ( و رایج ) : It is a common fallacy that women are worse drivers than men.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

وقتی وارد یه خونه قدیمی میشید، اگر پاتون رو روی یکی از الوار های چوب بزارید و صداه بده به اون صدا میکن creak. یا مثلا صدای باز شدن یک در که خوب روغن ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اثاث منزل مثل کتابخانه، میز، مبل، لوستر، کابینت و. . .

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به صلیب کشیدن، مصلوب کردن: crucifixion of Jesus: مصلوب کردن عیسی می تونه صرفا به معنی مجازات سنگین باشه و به صورت استعاری استفاده بشه: He's going to ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخفف politician به معنی سیاست مدار.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

همان use هست منتهی رسمی تر. برای همین انتفاع، بهره بردن و. . . می توان ترجمه کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جعل اسناد، تحریف اسناد

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شاهکار ادبی یا هنری معادل masterpiece: The Wealth of Nations is considered Adam Smith's magnum opus.