تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

روشن ( در مورد مو یا پوست ) . هم معنی pale: Kate had dark hair and fair skin.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

به صورت preposition ( حرف اضافه ) هم استفاده میشه. در این صورت به معنای در غیاب، بدون است. هم معنی without : Absent any objections, the plan will pro ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشمول، سرباز اجباری: کسی که از طریق سرباز گیری اجباری به عنوان سرباز وظیفه شناخته شده. هم معنی این کلمه: conscript ( n. )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

a way of speaking English in which the "r" sound is more noticeable than usual: صحبت کردن به زبان انگلیسی به طوری که صدای r با وضوح بیشتر تلفظ بشه.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

زناشویی. conjugal visit: ملاقات زناشویی. در زبان عامیانه ایران به آن "ملاقات شرعی" گفته میشود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در اسطوره شناسی یونانی، موجودی خیالی دارای سر یک زن و بدن یک پرنده. به شکل مجازی یک لغت اهانت آمیز به یک زن دوست نداشتنی: سلیطه ترجمه خوبیه.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

به معنی واگن قطار هم هست در انگلیسی آمریکایی. معادل carriage در انگلیسی بریتیش

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دختروار؛ برای پسری به کار میره که رفتاراش شبیه دختراست.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

به معنی پیشوند "هم" در فارسی: fellow student: همکلاسی fellow traveler: همسفر fellow citizen: هموطن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

شیطنت یا شیطونی ( بچه )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مذکور، مزبور ( چون کلمه رسمی هست بهتر است معادل های فارسی آن هم رسمی باشند )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

arbor day: روز درختکاری

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

به معنی دنبال کردن، دنباله گیری، تعقیب کردن، ادامه دادن و . . . هم هست: He seemed convinced that the U. S. would prosecute the war to its end.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

زد و خورد، کشمکش: درگیری نظامی جزئی و برنامه ریزی نشده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

قاچاق کردن: "She was caught trying to smuggle 26 pounds of heroin out of/into the country. "

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

برچسب هایی که روی ماشین می چسبونن و عموما طنز هستند.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ضروری، یا ذاتی، مربوط به essence که به معنای جوهر یا ذات هست.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عالم، تحصیل کرده the learned: افراد تحصیل کرده یا عالم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عصمت، حالتی که فردی یا چیزی عاری از هر گونه اشتباه باشد، بی اشتباه بودن، بی نقص بودن: His stubborn belief in his own infallibility kept him from list ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نکته جالب: خیلی از native ها، f دومی رو تلفظ نمی کنن، تلفظش رو در لینک پایین ببینید

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از شیر گرفتن بچه: ". She weaned her baby when he was 3 months old and started him on powdered milk"

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غلبه ناپذیر

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

علّی، مربوط به علت

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

distant relative: فامیل دور

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

فرمان دادن، دستور دادن: Religion is only performed as their leaders dictate.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٧

convert ( n. ) : نوکیش a Christian/Buddhist convert convert ( v. ) : تغییر دین یا تغییر عقیده، فکر، نظر، دیدگاه یا نگرش که لزوما هم مذهبی نیست: He co ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

جسمانی و جنسی: carnal desires carnal pleasure

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسلام گرایی یا همان اسلام سیاسی.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

طبقه و قشر اجتماعی معادلش class هست: "the lower strata of society have been hit especially hard by this economic downturn. " توجه داشته باشید که جمعش ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تربیت پدر و مادر

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بر پایه مغالطه. رجوع کنید به کلمه fallacy

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

فهرست منابع نکته جالب: این کلمه با کلمه bible به معنای کتاب مقدس از کلمه biblion در یونانی میان به معنای کتاب.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( مرحله ) نوزادی. همچنین رجوع کنید به کلمه infant به معنای نوزاد.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

1. رابطه جنسی با حیوانات 2. رفتار حیوانی و وحشی. مثلا: the bestiality of war ( وحشیگری جنگ ) رجوع کنید به کلمه beast به معنای حیوان وحشی.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تشدید کردن ( رجوع شود به پدیده تشدید در فیزیک )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

کنده، هیزم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

معنی because یا as هم میده البته در متون رسمی ( یا ادبی ) : She remained silent, for ( =because, as ) her heart was heavy and her spirits low.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

1. تنه درخت 2. تن آدم ( تمام بدن وی بجز سرش ) 3. خرطوم فیل 4. صندوقچه 5. صندوق ماشین ( انگلیسی آمریکایی )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٧

به احتمال زیاد. بر خلاف probably که صرفا یک احتمال و عدم اطمینان کافی رو نشون میده، presumably برای بیان یک احتمال قوی است: Presumably he just forgot ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

این دسری که توی فارسی بهش میگم ژله، در انگلیسی بریتیش بهش میگن jelly و در انگلیسی آمریکایی Jell - O که در واقع نام تجاریش هست. همچنین هم در انگلیسی آ ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دستکشی که چهار انگشت غیر شست برن توی یه قسمت.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سزارین. به صورت caesarean هم می نویسند.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ذی شعور

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخلص. نام مستعار شعرا و نویسندگان در آثار خود. هم معنی pen name

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

چاپلوسی، تملق، مدح کردن، تعریف غیر صادقانه از کسی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ارث پدری، ارثی که از پدر فرد به او می رسد. به طور مجازی همعنای heritage هست به معنای میراث.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

به معنای sleep ( چه verb و چه noun ) که به صورت ادبی استفاده میشه. مثل خفتن و خسبیدن در فارسی.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تصدیق کردن ( بیان اینکه گزاره ای درست است ) ؛ متضادش میشه deny یا reject.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٩

مفهومی، انتزاعی، اسم هایی که شی قابل حس نباشند بلکه صرفا یک مفهوم یا یک ایده باشند مثل: love, heat, courage, hope, beauty, honesty, justice, freedom, ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مغالطه، باور اشتباه ( و رایج ) : It is a common fallacy that women are worse drivers than men.