bestiality


معنی: حیوانیت، جانور خویی
معانی دیگر: ددمنشی، وحشیگری، عمل وحشیانه، حیوان صفتی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: bestialities
(1) تعریف: beastlike or brutish conduct or character.

- the bestiality of war
[ترجمه گوگل] حیوانیت جنگ
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an act or practice of sexual relations between a person and an animal.

مترادف ها

حیوانیت (اسم)
beastliness, animal nature, animality, bestiality, flesh

جانور خویی (اسم)
beastliness, brutality, bestiality

انگلیسی به انگلیسی

• animalism, beastliness; sexual relations with an animal
bestiality is revolting or disgusting behaviour; a literary use.
sexual activity in which a person has sex with an animal is called bestiality.

پیشنهاد کاربران

1. رابطه جنسی با حیوانات
2. رفتار حیوانی و وحشی. مثلا: the bestiality of war ( وحشیگری جنگ )
رجوع کنید به کلمه beast به معنای حیوان وحشی.
وطی
sexual intercourse between a person and an animal.
لینک ویدیو نلک رو تو یوتوب نگاه کنید دقیقه 7. 30
منابع• https://www.youtube.com/watch?v=21MQH7tX0Ps
رابطه جنسی بین انسان و حیوان
مُساحقه
نوعی پارافیایا از دیدگاه روانپزشکی محسوب می شود که تعریف خاص خود را دارد.
روانپزشکی کاپلان_ سادوک .
مساحقه ( رابطه جنسی زن با زن که به ان لز نیز می گویند )

بپرس