پیشنهاد‌های حسین قربانی (مدرس سه زبان) (٣,١٦٧)

بازدید
٢,٤٦٩
تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کتابخانه مثال: She spent hours in the library studying for her exams. او ساعت ها در کتابخانه برای امتحاناتش مطالعه کرد. *آموزش زبانهای انگلیسی، تر ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

الگو، الگوسازی کردن مثال: She noticed a pattern in the behavior of the birds. او الگویی در رفتار پرندگان متوجه شد. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی اس ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

حرفه ای مثال: He's a professional photographer. او یک عکاس حرفه ای است. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

کلمه، واژه مثال: She couldn't find the right words to express her feelings. او نتوانست واژه های مناسبی برای بیان احساساتش پیدا کند. *آموزش زبانهای ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آن جا، اونجا مثال: The keys are over there, on the table. کلیدها اون جا هستند، روی میز. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موافقت کردن، موافق بودن مثال: They finally agreed on a plan. آن ها در نهایت برنامه ای را مورد توافق قرار دادند. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استان ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

پیوستن، پیوستن به مثال: He decided to join the army. او تصمیم گرفت به ارتش بپیوندد. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

گرما، گرم کردن مثال: She turned up the heat because it was cold outside. او حرارت را بیشتر کرد زیرا بیرون سرد بود. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی اس ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیوار، تاشو مثال: She hung a painting on the wall. او یک نقاشی را روی دیوار آویخت. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوره، مسیر مثال: The river followed its natural course. رودخانه مسیر طبیعی خود را دنبال کرد. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برنامه ریزی، برنامه ریزی کردن مثال: She spent the afternoon planning her vacation. او عصر را صرف برنامه ریزی تعطیلات خود کرد. *آموزش زبانهای انگلی ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معلم، استاد مثال: She's a math teacher at the local school. او معلم ریاضی در مدرسه محلی است. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زیرا، به خاطر اینکه مثال: She stayed inside because it was raining. او داخل ماند زیرا باران می بارید. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

ارزش، ارزشمند مثال: The painting is worth a lot of money. نقاشی ارزش زیادی دارد. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

متخصص، کارشناس مثال: He's an expert in computer programming. او یک متخصص در برنامه نویسی کامپیوتر است. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اس ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گسترده، پراکنده مثال: There was widespread support for the new policy. حمایت گسترده ای از سیاست جدید وجود داشت. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استان ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

قانونگذاری، قوانین مثال: New legislation has been proposed to address the issue. قانونگذاری جدیدی برای حل مسئله پیشنهاد شده است. *آموزش زبانهای ان ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توضیحات، توضیح دادن مثال: She gave a detailed explanation of the project. او توضیحات دقیقی از پروژه ارائه داد. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانب ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گندم مثال: The field was filled with golden wheat. مزرعه پر از گندم های طلایی بود. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قطعه، تکه مثال: She tore off a piece of bread and handed it to me. او یک تکه نان را پاره کرد و به من داد. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ورزش، ورزش کردن مثال: She enjoys playing sports in her free time. او لذت می برد از بازی ورزشی در وقت آزادش. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ثروت، دارایی مثال: The family's wealth came from their successful business. ثروت خانواده از کسب و کار موفق آن ها بدست آمد. *آموزش زبانهای انگلیسی، ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خرده فروشی مثال: She went to the grocery store to buy some food. او به فروشگاه خرده فروشی رفت تا مواد غذایی بخرد. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی است ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

شنا کردن مثال: She loves to swim in the ocean. او عاشق شنا کردن در اقیانوس است. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

دردآور، پر درد مثال: The injury was painful, but he managed to walk. صدمه دردآور بود، اما او توانست راه برود. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبو ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پشتیبانی کردن، پایدار کردن مثال: The organization works to sustain communities in need. سازمان به منظور پشتیبانی از جوامع در حال نیاز کار می کند. ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

آن، او مثال: It is raining outside. بیرون باران می بارد. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دائمی، پایدار مثال: He was offered a permanent position at the company. به او یک موقعیت دائمی در شرکت پیشنهاد شد. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی است ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

بین مثال: The house is located between the mountains and the sea. خانه بین کوه ها و دریا واقع شده است. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اس ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زیبا، دوست داشتنی مثال: She was known for her pulchritudinous appearance. او به خاطر ظاهر زیبای خود شناخته شده بود. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی ا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تأمین مالی، سرمایه گذاری مثال: The project received funding from multiple sources. پروژه از منابع مختلف تأمین مالی دریافت کرد. *آموزش زبانهای انگل ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

شاید مثال: Maybe we should go see a movie tonight. شاید باید امشب به سینما برویم. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روستا مثال: He grew up in a small village in the countryside. او در یک روستای کوچک در محیط روستایی بزرگ شد. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوء استفاده، تجاوز کردن مثال: There were reports of child abuse in the neighborhood. گزارش هایی از سوءاستفاده از کودکان در محله وجود داشت. *آموزش ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وکیل، وکالت مثال: She hired a lawyer to help with her case. او یک وکیل استخدام کرد تا در پرونده اش کمک کند. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اتهام کردن مثال: She accused him of stealing her purse. او او را از دزدیدن کیف پولش متهم کرد. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشاهده، نظر مثال: His observations about the economy were insightful. مشاهدات او در مورد اقتصاد بسیار مفید بودند. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی است ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عمل، بازی کردن مثال: She performed the act flawlessly. او عمل را بی نقص انجام داد. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوتا گفتن، معمولی حرف زدن مثال: He tends to equivocate when asked direct questions. او به عادت هنگام پرسیده شدن سوال های مستقیم معمولاً دوتا می گوید ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پله مثال: She walked up the stairs to her apartment. او پله ها را به آپارتمان خود رفت. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

متقاعد کردن، قانع کردن مثال: He tried to persuade her to come with him. او سعی کرد او را متقاعد کند که با او بیاید. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی ا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

رقیب مثال: The company faces tough competition from its competitors. شرکت با رقبای خود با رقابت شدیدی روبرو است. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی مثال: Someone left their umbrella in the hallway. کسی چترش را در راهرو رها کرده بود. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آشپز، پختن مثال: She learned to cook from her grandmother. او از مادربزرگش یاد گرفت پختن. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چینی مثال: She speaks fluent Chinese. او چینی را به طور روان صحبت می کند. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فشار، فشار آوردن مثال: There is a lot of pressure on students to succeed. به دانش آموزان فشار زیادی برای موفقیت وارد می شود. *آموزش زبانهای انگلیس ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تماس، تماس گرفتن مثال: She received a call from her friend. او یک تماس از دوستش دریافت کرد. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آن ها، اون ها مثال: I gave them the keys to the house. من کلیدهای خانه را به آن ها دادم. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استاندار، فرماندار مثال: The governor announced new policies to improve education. استاندار سیاست های جدیدی را برای بهبود آموزش اعلام کرد. *آموزش ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نسخه، چاپ مثال: This is the latest edition of the newspaper. این آخرین نسخه روزنامه است. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی