پیشنهاد‌های آرمان بدیعی (٦,٠٥٧)

بازدید
٢,٥٦١
تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. ( مسابقه دو ) صحرایی ۲. از راه فرعی مثال: The amateur cross - country runner wanted to be in the Olympics. دونده ی آماتور مسابقات دو صحرایی، خوا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دفتردار مثال: The bookkeeper exaggerated her importance to the company. دفتردار در مورد اهمیت خودش برای شرکت غلو کرد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوشحال کردن. مشعوف کردن. شادمان کردن. به وجد آوردن مثال: By words the mind is excited and the spirit elated.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. علاج ناپذیر. بی درمان. خوب نشدنی ۲. بیمار علاج ناپذیر مثال: But suppose you are dying from an incurable illness now. اما فرض کنیم شما الان بخاطر ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. اذیت کردن. مزاحم شدن ۲. ایجاد مزاحمت جنسی کردن برای. دست درازی کردن به مثال: My neighbor was molested when walking home from the subway. همسایه ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. ازمایش نشده. امتحان نشده ۲. تمرین نکرده. کارزار ندیده. بی تجربه مثال: A new, untested medicine was detected in the capsule by the police scientist ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. کپسول ۲. کپسول فضایی ۳. ظرف ۴. ( گیاه شناسی ) پوشینه ۵. موجز. مختصر. فشرده مثال: The small capsule contained notes the spy had written after the ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. تیز. بسیار تیز ۲. تند. تند و تیز. گزنده مثال: razor - sharp teeth دندانهای بسیار تیز

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. ( میوه ) پادرختی ۲. ( پول و ثروت ) باد آورده مثال: Gather the windfalls from under the plum trees. پادرختی ها را از زیر درختهای آلو جمع کن.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. قولون ( خشی از روده بزرگ ) ۲. ( با تسامح ) روده بزرگ مثال: When reading the questions, keep in mind that the colon replaces the words “is to”. و ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

بدبختی. بداقبالی. بد بیاری مثال: never laugh at other people's misfortunes هرگز به بدبختی ها و بداقبالی های مردم دیگر نخند.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. شباهت. همانندی ۲. مقایسه. تشبیه ۳. قیاس ۴. تمثیل. قیاس تمثیلی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. لباس و جواهرات ۲. زر و زیور /لباس پرزرق و برق و فاخر مثال: The gallant, dressed in his finery approached the queen. مرد شجاع که لباس پر زرق و برق ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: Now, put this example next to a teenager who alters his age on his birth certificate so that he can go to the front lines, or he cries and beg ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خط مقدم مثال: Now, put this example next to a teenager who alters his age on his birth certificate so that he can go to the front lines, or he cries ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. گیر. گرفتگی. انسداد ۲. راه بندان ۳. وقفه مثال: cleaning of the machine should include clearance of blockages تمیز کردن ماشین باید شامل پاکسازی گرف ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: At first, I thought he wanted to ask for a leave of absence due to some problem back in his hometown for which he had not been given permission ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: He was a lieutenant colonel or a major, I don't remember exactly. او یک �سرهنگ دوم� بود یا سرگرد الان دقیقا یادم نیست.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: I witnessed the pleas of an army officer who wanted to join the nighttime operations of Martyr Chamran’s jihadi groups. من شاهد التماسهای یک ا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. ( محیط ) پاکسازی ۲. ( چک ) تهاتر. پایاپای ۳. ترخیص کالا ۴. ( ترافیک ) فاصله ایمن ۵. اجازه. جواز ۶. ( از لحاظ امنیتی ) مجوز. تاییدیه ۷. ( فوتبال و ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

امدادگر. نجاتگر مثال: all reached safety and thanked their rescuers همه سلامت رسیدند و از امدادگرانشان تشکر کردند. همه سلامت رسیدند و از نجاتگرانشان ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. کمیاب. نادر ۲. نا بسنده. کم ۳. به ندرت. به سختی. خیلی کم مثال: as raw materials became scarce, synthetics were developed از آنجایی که مواد خام کمی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. بی احساس. بی عاطفه ۲. فاقد حس همدردی ۳. حاکی از بی عاطفگی مثال: my mother is a cold, unfeeling woman مادرم یک زن سرد و بی احساس و بی عاطفه است.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاملا. به طور کامل مثال: they were comprehensively defeated آنها به طور کامل شکست خورده بودند.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معاینه ( پزشکی ) . بازدید. چک آپ مثال: The engineer gave our house a thorough, comprehensive check - up before my father bought it. قبل از آنکه پدرم ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. کامل ۲. دقیق مثال: The police made a thorough search of the house after the crime had been reported. پس از گزارش جرم، پلیس خانه را کامل و دقیق گ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اهل بحث. طرف بحث. مناظره کننده. سخنور مثال: Ray’s team undoubtedly had the best debaters in our country. تیم �ری� بدون شک بهترین مناظره کننده ها و س ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی شک. بی تردید مثال: Ray’s team undoubtedly had the best debaters in our country. تیم �ری� بدون شک بهترین مناظره کننده ها و سخنوران را در کشور ما د ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. به طور قابل ملاحظه ای. به طور قابل توجهی ۲. زیاد. خیلی زیاد مثال: The burden of taxation has risen considerably. فشار مالیات به طور قابل ملاحظه ا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. شکرگزاری ۲. روز شکرگزاری ( =در آمریکا چهارمین پنج شنبه ماه نوامبر ) مثال: The guests began to assemble for thanksgiving dinner. مهمانها شروع کرد ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

تادیبی. اصلاحی مثال: After the prison riot, the council decided to reform the correctional system. بعد از شورش در زندان، شورا تصمیم گرفت که نظام تاد ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. تحقیق. کاوش. کند و کاو ۲. معاینه ۳. ( در پزشکی ) سوند. میل ۴. فضاپیمای پژوهشی // ۱. معاینه کردن ۲. جستجو کردن. گشتن ۳. تحقیق کردن. کند و کاو کردن. ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. تور ماهی گیری ۲. دام. تله ۳. شبکه اقدامات پلیسی برای دستگیری مجرمان. تله. جستجوی گسترده مثال: In order to evade the police dragnet, Ernie grew a b ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. اداره ۲. دفتر ۳. میز تحریر ۴. قفسه لباس مثال: The Weather Bureau explored the effects of the rainy weather. اداره هواشناسی، تاثیرات آب و هوای بار ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: back then the IRGC had not yet been properly organized. آن زمانها �سپاه پاسداران� هنوز درست سازماندهی نشده بود.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

آشوبگر. شورشی مثال: The rioters assembled outside the White House. آشوبگران بیرون کاخ سفید جمع شدند.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

به طور متراکم. با تراکم زیاد. به طور فشرده مثال: Rural areas are not densely populated. مناطق روستایی، بطور متراکم جمعیت ندارند. مناطق روستایی، با ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. وحشتناک. فجیع. رقت انگیز ۲. افتضاح مثال: driving sleet and rain made conditions horrendous برف توام با باران تند وضعیت را وحشتناک و افتضاح کرد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

از لحاظ لجستیکی. از لحاظ پشتیبانی و تدارکات نظامی مثال: But logistically it should have had more than 50 tanks! اما از لحاظ لجستیکی آن باید بیش از ۵۰ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

برف توام با باران. برف و باران مثال: driving sleet and rain made conditions horrendous برف توام با باران تند وضعیت را وحشتناک کرد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( آدم ) توطئه گر. دسیسه چین مثال: Macbeth is a schemer. مکبث یک ( آدم ) توطئه گر و دسیسه چین است.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. فراموش نشدنی. بیاد ماندنی مثال: that unforgettable kiss after his martyrdom آن بوسه فراموش نشدنی و بیاد ماندنی بعد از شهادتش

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. عملا. در عمل ۲. تقریبا مثال: He could practically drop the ball through the hoop. او می توانست توپ را عملا توی حلقه پرتاب کند.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: This part of the Persian Gulf was a route through which trucks and trailers carrying weapons, equipment, and supplies were constantly moving to ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. تبخیر کردن. بخار کردن ۲. تبخیر شدن. بخار شدن ۳. نابود شدن. از بین رفتن. تباه شدن. نیست شدن مثال: Researchers believe that if warm dry air above th ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریز قطره. قطره. چکه مثال: Fog, tiny droplets of water vapor, is the villain of the airports. مه، قطرات ریز بخار اب، مایه دردسر برای فرودگاه هاست.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

۱. خاطرخواه. عاشق ۲. ژیگولو مثال: Knowing her beau was waiting at the bottom of the staircase, Eleanor descended at once. اِلِنور که فهمید عاشق و خا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: The one who had the intention to attack our borders had planned beforehand, unlike us who were attacked and caught off guard. آن کسی که قصد حم ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: On one side, there was the aggressor who was fully equipped and had a plan that they had prepared from before. در یک طرف یک مهاجم بود که کامل ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: But the descriptive report of the war is this that there was an invading army that attacked our borders. اما گزارش توصیفی جنگ {تحمیلی} این است ...