تاریخ
٢٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

عاری از روابط جنسی غیرجنسی not of, relating to, or associated with sex or the sexes : not sexual. unsexual relationships.

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

وقتی ed به آخر فعل چسبیده میشه یه جورایی نقش مفعولی پیدا می کنه پس اینجا seduced به معنی تحریک شده، اغوا شده، فریفته شده هستش

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

being or feeling different in appearance or character from what is familiar, expected, or generally accepted: In the film, he is able to depict the s ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

دیگری بودن یک جورایی معنی outsider میده کسی که شبیه یک جماعتی نیست، و بینشون نخودیه غریبه اس، دیگریه و نمی تونه خودشو تو دل اونا جا کنه و وارد جمعسو ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

theatre a play or show which is performed on stage

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دارای نیروی مردی viril, from Latin virilis, from vir 'man'] having or showing traditionally male qualities such as strength, courage etc – use this ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

1. پییشرفت کردن، ارتفاع یافتن به مرحله ای بالاتر You can use it to describe making something better than it has been before: "She has taken her ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تغییر کاربری دادن یک وسیله if something such as equipment, a building, or a document is repurposed, it is used in a new way that is different from ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

انتقاد شدید از شخصی، اغلب به گونه ای که دیگران آن را طنز می دانند to criticize someone very strongly, often in a way that other people find humoro ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شور و عشق ( یا تعصب/حمیت ) به انجام دادن تکلیف و مسئولیت انجام کار با اشتیاق فراوان انجام می دهید، زیرا به شدت معتقدید که انجام آن کار خوبی است. م ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کسی که به میرایی و فناپذیری بشر معتقد هست

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

1. بی کیفیت cheap and not of good quality: a cheesy soap opera 2. ریاکارانه not sincere: a cheesy grin

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دوباره جمع شدن، باز همگذاردن، دوباره سوار کردن، در علوم نظامی: بستن قطعات سوار کردن قطعات bring together the different parts of something to make a ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

احساساتی کردن، با احساسات امیختن to speak, write, or think about only the good or happy things about something, not the bad things: novels that s ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

این کلمه دو تا معنی داره ۱. چیزی که ویژگی سادگی و معمولی بودن داشته باشه، و باعث بشه به تو حس صمیمیت و راحتی رو منتقل کنه the quality of being si ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مراسمی هستش که در اون دانشجوهای سابق یک کالج یا دبیرستان به محصل تحصیلشون سر میزنند و جشن میگیرند چون اونجا در واقع یک جورایی براشون حکم خونه رو داش ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

غم افزا، دلگیر، موحش ( درباره توصیف یک فیلم، یک عکس، یک چیز، یک موسیقی. . . ) moody places, films, pictures, and music make you feel slightly sad, ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آشفته

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اهانت امیز :feeling or showing scorn a scornful look . He was scornful of the women’s movement

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

با خشم زمزمه کردن و زیر لب گفتن to say something in a quiet angry way: "Shut up, Tom!" she hissed.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در متون سینمایی بخش اقتباس قابل تصاحب تصاحب پذیر تصاحب کننده یعنی مثلاً این

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حزن انگیز - اندوهناک

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

موسمی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

خودمانی و صمیمی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

معنی دیگر این کلمه� برهه� است مثلاً: The film provides a distinctive and provocative look at an otherwise obscure moment of American history. این ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آنقدر معنی ضد و نقیض نوشته بودند مجبور شدم دیکشنری کمبریج رو یه نگاه بندازم این کلمه قطعا معنی با دقت بررسی کردن و مطالعه کردن رو میده to read some ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در متون سینمایی Detached realism رئابیسم بی طرفانه رئالیسم خالی از تعصب

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در متون سینمایی Detached realism رئابیسم بی طرفانه رئالیسم خالی از تعصب

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بازآفرینی نسخه ( یا تفسیر ) جدیدی از یک نمایشنامه to produce or perform a new version of a play: The brilliant, award - winning farce "Noises Off" i ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بصری Vidual

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هزارتوی ۱۰۰۰توی لابیرنت مانند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

عجمنده فکر کنم به زبان فارسی پشتو لغتای انگلیسی رو ترجمه می کنه اینم خودش مهارتیه😁

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

تابو شکنی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

استبداد، چیزی که آزادیتون رو برای انجام کاری که میخواهید انجام بدین محدود کنه something in your life that limits your freedom to do things the way y ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در واقع اینا کسایی بودن که عروسکی رو با دستهاشون روی صحنه جلوی چشم حضار عروسک گردانی میکنند و بدون اینکه لب هاشون تکون بخوره جای عروسک حرف میزنند و ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به چالش کشیدن This film interrogate and unsettle the books canonical status این فیلم جایگاه پذیرفته شده کتاب را به چالش می کشد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نفس پرستی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سرشار از قوا، نیرو و انرژی - شور و نشاط :the quality of being full of energy and force مثال . Durante dances with an impassioned physicality دور ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نشان دادن، ایفای نقش ( بیشتر به معنای تقلید از یک واقعه و آدمهایی که در اون واقعه نقش داشتند هستش تا ایفای نقش بصورت خلاقانه ) if a group of peopl ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

involving a seemingly magical process of transformation, creation, or combination "writing a novel is an alchemical task"

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان معنی که نوشتید یاد بود یادمان برای واژه memorial و این معانی که نوشتید برای واژه memorialization اشتباه است

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به یاد آوردن مثلاً تواناییذهن انسان در به خاطر آوردن یا به یادآوردن خاطرات گذشته

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

این phrase به این معنی هست که اتفاق یا موضوعی که داریم راجبش حرف میزنی حتی شدیدتر یا جدی تر از اون چیزی هست که حتی بشه بیانش کرد His performance ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. فوق العاده و لذت بخش :very good or enjoyable !That was one radical party last night 2. ( ایده، اعتقاد، رویکرد ) ساختارشکن، بدیع بسیار نو و مت ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

می تونه معنی جو ( یک مکان ) یا حس و حال یک مکان را هم داشته باشه Environment of the story جو داستان حس و حال داستان

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Run away with. . . l تاثیر داشتن بر چیزی کنترل چیزی را به دست گرفتن l ( run away with you ) if your feelings, ideas etc run away with you, they ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

تاثیر داشتن بر چیزی کنترل چیزی را به دست گرفتن l ( run away with you ) if your feelings, ideas etc run away with you, they start to control how ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاثیر داشتن بر چیزی کنترل چیزی را به دست گرفتن l ( run away with you ) if your feelings, ideas etc run away with you, they start to control how ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گیج سازی، مشکل وپیچیده سازی :The act or an instance of mystifying . Tom uses animation for mystification

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برانگیختن مردم یا حیوانات به منظور حمله کردن به کسی ( بیشتر حالت فعل معلوم ) set somebody/something on somebody to make people or animals attack ...