پیشنهادهای شیرین رضایی (٢٩٩)
Shirin بسازش
Shirin سفارش شما حاضر است
Shirin رییس ( خودمونی )
Shirin بعید به نظر می رسد
Shirin برعکس
Shirin توسط مرحوم ، به وسیله ی خدا بیامرز
Shirin اگر به عنوان فعل استفاده شود معنی متحدشدن و یکی شدن می دهد
Shirin برانگیخته ، خشمگین
Shirin به طرز دیوانه وار خوشحال . در اوج خوشحالی
Shirin چرخیدن و دور زدن برای همه کافی بودن و به همه رسیدن
Shirin این قدر باارزش که نمیشه براش قیمت تعیین کرد
Shirin حق دادن به کسی ، یک حقی به کسی دادن
Shirin چه چیز برای شما خوب است
Shirin حد و مرز گذاشتن
Shirin یک مقدار ، از توی چشم بودن فاصله گرفتن و عمدا عقب نشینی کردن به خاطر موقعیت های خاص دیگری.
Shirin به طور گسترده و زیاد، با اشاره صحبت کردن
Shirin محبوب
Shirin زودتر ، پیشاپیش ، از قبل
Shirin حقوق گمرکی را تسویه کردن
Shirin آدم فروتن و ساده
Shirin اهداکننده عضو بدن
Shirin جمع و جور کردن
Shirin نام خواننده آمریکایی
Shirin مواد معدنی و ریز مغذی ها
I went on to say من ادامه دادم به گفتن. . ادامه دادن ، گذشته ی go on
Shirin پاپوش
Shirin تا اینکه
Shirin تظاهر کردن به انجام عملی بدون اشتیاق شبیه سازی کردن عملی
Shirin همون اصطلاح که آدم باید با کفش یکی دیگه راه بره تا بفهمه چه اتفاقی توی زندگیش افتاده . خود را جای اون فرد گذاشتن
Shirin هم ذات پنداری کردن هم معنی میدهد
Shirin قبل از پایان By the end of the year he'd earned more merit cards than any pupil in the school's history قبل از پایان سال، او بیشتر از هر دانش ...
Shirin از قضا ، بر حسب سرنوشت ، دست بر قضا ، دست سرنوشت
Shirin مراقب و نگران ( صفت )
Shirin حمل شده
Shirin ذهن آسوده
Shirin گپ زدن دور همی
Shirin آزرده خاطر شدن
Shirin کلوپ شبانه ، کاباره
Shirin نام دخترانه است
Shirt آدم آویزون ، کسی که مسئولیت پذیر نیست و از بقیه تغذیه میکند
Shirin با انگیزه و با رغبت ( صفت )
Shirin There are enormous pressure pulling us away from people نیروی عظیمی وجود دارد که ما را از مردم دور می کند دور کردن معنی میدهد
Shirin خود را باختن
Shirin معنی رد کردن و نپذیرفتن هم می دهد You be prepared for the occasional knock back شما آماده باش برای مورد پذیرش قرار نگرفتن های گاه و بیگاه
Shirin محقق شده و رضایت بخش
Shirin ماهیت دلسوزانه
Shirin دست از تنبلی بردار
Shirin b از پس کاری برآمدن
Shirin احساس چیزی در کسی به وجود آوردن
Shirin Life got in the way یعنی مشغول و درگیر زندگی شدن