پیشنهادهای شیرین رضایی (٧٣٢)
نماینده ی چیزی بودن، نمایش دهنده و نشان دهنده چیزی
سپس ، بعدش ، پس از آن
با همه ی ظواهر
مکتب پیشرو
تشخیص روانی
گوناگونی
نشانگرها ، شاخص ها
مسلک ، آیین ، پیشه
به نفعِ، به سود ِ
صفحه نمایش ، غربالگری کردن
از روی تعصب، از روی کوته فکری و کوته بینی ، متعصبانه ، از روی خشکه اندیشی ، به دور از روشن فکری
نگران کننده ( صفت ) نگران
درخواست کننده ، داوطلب برای ورود به مکان مذهبی ، قائم مقام
پیشاپیش ، از همان ابتدا ، از همان نگاه اول ، با احتمال اولیه It's not justified a priori to exclude people مستثنی کردن مردم در همان نگاه اول، قابل ...
با گذشت زمان
موجب شدن ، عامل چیزی بودن
زیان آور
انسانی ، بشری It's a document humain یک سند انسانی است. . .
بی حرکت ماندن ، آرام و ساکت ماندن
در شُرفِ انجام کاری ، در آستانه ی انجام دادن کاری یا روی دادن اتفاقی In my soul God is about to dig out the basis در روح من، خداوند در شُرفِ کندن اس ...
روزگاری ، زمانی ، یک روزی
همیشگی ، دائمی
خیلی وقت پیش
وضعیت اسف بار
نام دارویی که در کنترل کردن بیماری اسکیزوفرنی کاربرد دارد و تجویز می شود
خیلی، به احتمال زیاد
به روش ، در مسیر . . In the proper way به روش مناسب ، در مسیر مناسب
یونس نبی Jonah , the prophet who was swallowed by the Whale 🐋🐋
بلعیده شده ( صفت )
درستش تبدیل کردن تبدیل کرده اند تبدیل کرده است و. . .
پدر خوانده ، پدر غیر بیولوژیکی که از نظر قانونی دارای صلاحیت نگهداری از کودک می باشد
قابل بازگشت ، برگشت پذیر Nothing we have done in the past can be undone هیچ چیزی که ما در گذشته انجام داده ایم قابل بازگشت نیست
درست مانند ، بعنوان مثال ، درست مثل
برایش ، برای آن فرد . .
حل مشکل کردن
محقق شده ( صفت )
تسکین دادن ، بی حس کردن
disguise
به ماهیت یک فیبر ، در عضلات گفته میشود ( در زیست شناسی )
موّاج ، موج دار
مشخص شده ، آشکار شده ، برجسته ، نشان دار شده
از طرفی ، متقابلاً
اینجا فعل محسوب میشود جای داده است، مستقرشدن، جا دادن Which even today houses most of the university clinics که حتی امروزه، بیشتر کلینیک های دانشگاه ...
جزء به جزء توضیح دادن موضوعی
Pastoral ministry خدمات مشاوره ای
به اشتباه گرفتن چیزی ، چیزی را با یک چیز دیگر به اشتباه قاطی کردن ، سردر گم شدن
به هیچ وجه ، اصلأ ، به هیچ وجه من الوجود
با with می آید مثال: but wasn't this meaningfulness done away ?with at the moment at which his life was finished از بین رفتن ، از بین بردن ، حذف شد ...
احترام زیادی قائل شدن