پیشنهادهای شیرین رضایی (٨٢٠)
شیرین رضایی ناپدید شدن و به تدریج رنگ باختن
شیرین رضایی گم کردن هدف ، از دست دادن هدف ، غافل شدن از هدف ، دور شدن از میدان دید
شیرین رضایی در مرتبه ودر درجه ی دوم
شیرین رضایی اصلاحات
شیرین رضایی اعلام شده
نام روانشناس آلمانی در زمینه پاتولوژی
شیرین رضایی یک کلمه ی آلمانی به معنای دنیوی و unwelt هم متضاد آن ، به معنای غیر دنیایی می باشد
شیرین رضایی بستگی به شما دارد که. . . .
شیرین رضایی اگر دلیل دیگری وجود نداشته باشد مگر . . . .
شیرین رضایی نام یک نوع آنتی بیوتیک است
Shirin مسخ شخصیت شده ، از خود جدا شده
Shirin احاطه کننده ، در برگیرنده
Shirin فراگیر شدن ، غالب شدن
Shirin وسط حرف کسی پریدن
Shirin جمع phenomenon می باشد به معنی پدیده ها
Shirin مورد نظر بودن Spiritual is meant without a religious connotation معنوی ، بدون معنای ضمنی مذهبی مورد نظر است
Shirin به زبان آلمانی میشه لایه و سطح
Shirin بیش از حد عمومیت داده شده به موضوعی بیش از حد نتیجه گیری کلی گرفته شده از موضوعی
Shirin Biology یعنی زیست شناسی ولی Biologism یعنی زیستی نگری که یک اصطلاح در روانشناسی است
Shirin اندیشه شناختی
Shirin رو به راهش کن ، بسازش
Shirin بسازش
Shirin سفارش شما حاضر است
Shirin رییس ( خودمونی )
Shirin بعید به نظر می رسد
Shirin برعکس
Shirin توسط مرحوم ، به وسیله ی خدا بیامرز
Shirin اگر به عنوان فعل استفاده شود معنی متحدشدن و یکی شدن می دهد
Shirin برانگیخته ، خشمگین
Shirin به طرز دیوانه وار خوشحال . در اوج خوشحالی
Shirin چرخیدن و دور زدن برای همه کافی بودن و به همه رسیدن
Shirin این قدر باارزش که نمیشه براش قیمت تعیین کرد
Shirin حق دادن به کسی ، یک حقی به کسی دادن
Shirin چه چیز برای شما خوب است
Shirin حد و مرز گذاشتن
Shirin یک مقدار ، از توی چشم بودن فاصله گرفتن و عمدا عقب نشینی کردن به خاطر موقعیت های خاص دیگری.
Shirin به طور گسترده و زیاد، با اشاره صحبت کردن
Shirin محبوب
Shirin زودتر ، پیشاپیش ، از قبل
Shirin حقوق گمرکی را تسویه کردن
Shirin آدم فروتن و ساده
Shirin اهداکننده عضو بدن
Shirin جمع و جور کردن
Shirin نام خواننده آمریکایی
Shirin مواد معدنی و ریز مغذی ها
I went on to say من ادامه دادم به گفتن. . ادامه دادن ، گذشته ی go on
Shirin پاپوش
Shirin تا اینکه
Shirin تظاهر کردن به انجام عملی بدون اشتیاق شبیه سازی کردن عملی
Shirin همون اصطلاح که آدم باید با کفش یکی دیگه راه بره تا بفهمه چه اتفاقی توی زندگیش افتاده . خود را جای اون فرد گذاشتن