definiteness

جمله های نمونه

1. To give definiteness to our ideas let us take an illustration from the woollen trade.
[ترجمه گوگل]برای قطعیت بخشیدن به ایده های خود، اجازه دهید مثالی از تجارت پشم بگیریم
[ترجمه ترگمان]صاف کردن عقاید ما، به ما اجازه می دهد یک تصویر از تجارت پشمی بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Putting Definiteness of Purpose to Work.
[ترجمه گوگل]مشخص بودن هدف در کار
[ترجمه ترگمان]قرار دادن Definiteness از هدف برای کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Definiteness of purpose develops self - reliance, personal initiative, imagination, enthusiasm, self - discipline and concentrated effort.
[ترجمه گوگل]مشخص بودن هدف باعث رشد اتکا به نفس، ابتکار شخصی، تخیل، اشتیاق، انضباط شخصی و تلاش متمرکز می شود
[ترجمه ترگمان]انگیزه دادن به اهداف، اتکا به نفس، ابتکار شخصی، تخیل، اشتیاق، انضباط فردی و تلاش متمرکز را توسعه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The definiteness of the man chilled him to the marrow.
[ترجمه گوگل]قاطعیت مرد او را تا مغزش سرد کرد
[ترجمه ترگمان]حالت مصمم مرد تا مغز استخوانش یخ زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Alumni resources have the characteristics of definiteness and indefiniteness, visibility and invisibility, individuality and group identity.
[ترجمه گوگل]منابع فارغ التحصیل دارای ویژگی های معین بودن و نامشخص بودن، دیده شدن و ناپیدا بودن، فردیت و هویت گروهی هستند
[ترجمه ترگمان]منابع فارغ التحصیلان، ویژگی های قطعیت و ابهام، شفافیت و شفافیت، فردیت و هویت گروهی را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The importance of definiteness of purpose had better be clear to you by now.
[ترجمه گوگل]اهمیت قطعی بودن هدف بهتر است تا الان برای شما روشن شده باشد
[ترجمه ترگمان]اهمیت دادن به مقصود بهتر بود تا حالا به شما اطمینان داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Harmonious beauty is of image and charm and definiteness of life.
[ترجمه گوگل]زیبایی هماهنگ تصویر و جذابیت و قطعیت زندگی است
[ترجمه ترگمان]زیبایی Harmonious مظهر زیبایی و جذابیت و قطعیت زندگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Then, we make a research that the definiteness and indefiniteness of the denotational information are both meet the needs of speech act.
[ترجمه گوگل]سپس تحقیق می کنیم که مشخص بودن و نامشخص بودن اطلاعات دلالتی هر دو پاسخگوی نیازهای کنش گفتاری است
[ترجمه ترگمان]سپس تحقیق می کنیم که قطعیت و ابهام اطلاعات denotational هر دو نیاز به عمل گفتار را برآورده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There is a psychological definiteness which will be described in a subsequent chapter.
[ترجمه گوگل]یک قطعیت روانشناختی وجود دارد که در فصل بعدی توضیح داده خواهد شد
[ترجمه ترگمان]a روانی وجود دارد که در بخش بعدی توضیح داده خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The definiteness of prepositive distance to intersection of parking guidance display screen is of important meaning.
[ترجمه گوگل]قطعیت فاصله مضاف تا تقاطع صفحه نمایش راهنمای پارکینگ از اهمیت مهمی برخوردار است
[ترجمه ترگمان]عدم قطعیت فاصله prepositive به تقاطع راهنمایی راهنمای پارک، معنای بسیار مهمی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Definiteness of purpose is the starting point of all achievement.
[ترجمه گوگل]مشخص بودن هدف نقطه شروع همه دستاوردهاست
[ترجمه ترگمان]هدف از این کار، نقطه شروع تمام موفقیت ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Definiteness and indefiniteness, as an inherent feature of language, exists widely in almost all linguistic aspects, such as phonetics, semantics, and grammar, etc.
[ترجمه گوگل]معین بودن و نامعین بودن به عنوان ویژگی ذاتی زبان، تقریباً در تمام جنبه های زبانی مانند آوایی، معناشناسی، دستور زبان و غیره وجود دارد
[ترجمه ترگمان]Definiteness و ابهام به عنوان یک ویژگی ذاتی زبان، تقریبا در تمام جنبه های زبانی مانند phonetics، معناشناسی، و دستور زبان و غیره وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This paper gives two definitions of nonnegative definiteness of two variables function and proves their equivalence.
[ترجمه گوگل]این مقاله دو تعریف از قطعیت غیرمنفی تابع دو متغیر ارائه می دهد و هم ارزی آنها را اثبات می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله دو تعریف در مورد عدم قطعیت دو متغیر نشان می دهد و هم ارزی آن ها را اثبات می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It displays the feature to unify rationality and irrationality, stability and openness, practicality and possibility, and definiteness and indefiniteness .
[ترجمه گوگل]این ویژگی برای یکسان سازی عقلانیت و غیر عقلانی بودن، ثبات و گشودگی، عملی بودن و امکان پذیری و قطعیت و عدم تعین را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این امر ویژگی اتحاد عقلانیت و نامعقول بودن، ثبات و آزادی، کاربردی بودن و عدم قطعیت و ابهام را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] تعیین، معین بودن، قاطعیت، تصریح، صراحت

انگلیسی به انگلیسی

• sureness, certainty; decidedness

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : define
✅️ اسم ( noun ) : definition / definite / definiteness / definitude / definement
✅️ صفت ( adjective ) : definite / definitive / definable / defining
✅️ قید ( adverb ) : definitely / definitively / definably
[زبان شناسی] معرفه بودن، تعریف ( در خصوص معرفه یا نکره بودن کلمات )
قطعیت، عدم ابهام، صراحت

بپرس