پیشنهادهای شیرین رضایی (١,٠٤٨)
برانگیختگی
موجب خواهد شد ، فراهم خواهد کرد
یک قدم دورتر و عقب تر رفتن ، کنار رفتن ،
مورد تمسخر واقع شده
قاطعیت
This ties back to discernment این بر می گردد به بصیرت و بینش مرتبط بودن ، گره خوردن ، ربط داشتن
ستیزه جویی و پرخاشگری و در عین حال منفعل بودن ( اشاره به کسی که در درون مخالف است ولی عواملی مثل ترس ، مانع بیان مخالفت او میشود و به ناچار رفتار منف ...
دلگرم
ترک کردن ، فاصله گرفتن از کسی ، چیزی
صفت است به معنای تحقیر آمیز
جمع spa , چشمه های معدنی
سطوح بالاتر
تظاهر کردن به خوبی اوضاع و احوال علیرغم مشکلات و مصیبت های پشت پرده ، با سیلی صورت رو سرخ نشان دادن
اوقات پرفشار ، اوقات سخت
عجین کردن ، عجین شدن
جریان تغییر یافته ، اوضاع عوض شده
مغایرت داشتن
بال پرواز کسی را بریدن ( آزادی را از کسی گرفتن ) بال و پر کسی را چیدن و قیچی کردن، اجازه رشد و استقلال به کسی ندادن
معنی چرخه هم میدهد To manage the carousel of disappointment and grief برای مدیریت چرخه ناامیدی و غم
گلدهی ، گل دادن A new plant flowering گل دادن یک گیاه جدید
قدرت شگفت انگیز ، قدرت ماوراءالطبیعه
پذیرای چیزی بودن
ترک کردن عملی ، پیاده شدن
حسادت میکند ( او ) در سوم شخص مفرد She dislikes that she envies other people's lives او دوست ندارد که به زندگی دیگران حسودی کند
واسطه ، میانجی ( صفت ) ، قادر ساختن ( فعل )
همکاری کردن ( فعل )
جوانک
طی کردن مسیری ، پیموده اند ، پیموده اید ، پیموده ایم ( به جز سوم شخص )
صفت است به معنای ماهر ، زبر دست
پوشش دادن ( فعل ) ، احاطه کردن ، در لفافه قرار دادن
با سخنی از چیزی حفاظت کردن ، با زور زدن چیزی را کسب کردن
بی اعتبار کردن
ذره ذره
تا زمانی که تو در . . . هستی تا وقتی که تو در . . . هستی
فانتزی ، تجملی، دنگ و فنگ اضافه ، رویایی
دقیقاً درست ، کاملاً درست، بدون عیب و نقص، بدون کاستی ، تمام و کمال
تا حدی خوب بودن ، تا حد کافی، خوب بودن
موضع ( قدرت و. . ) را واگذار کردن ، ترک موضع کردن، کوتاه آمدن
مبنا ، نقطه ی اتکا در عمل
ترسان ، ترسناک
ورز دادن ( خمیر ) مشت و مال دادن
محدود کردن چیزی
سر و کله کسی پیدا شدن ، به صورت غیر منتظره پدیدار شدن
خودت را دریاب
پیمایش کردن ، پیمایش شده ( صفت ) ، اندازه گیری کردن ( فعل ) ، اندازه گیری شده ( صفت )
دوباره شکل دادن ( رابطه )
درک کردن کسی
رو در رو ، در مقابل . . .
واسطه و عامل تسهیل کننده ( در روانشناسی ، فردی که رفتارهای خودشیفته را دست کم میگیرد و ناخواسته به قربانیان آسیب میزند از طریق انتقال اطلاعات قربانی ...