signing

جمله های نمونه

1. signing this paper will forfeit your rights to the property
امضای این ورقه حقوق شما را نسبت به این ملک سلب خواهد کرد.

2. signing one's own death warrant
فرمان قتل خود را امضا کردن

3. he was busily signing up new members for the club
او داشت با کمال فعالیت اعضای جدیدی را برای باشگاه نام نویسی می کرد.

4. chain smoking is like signing your own death warrant
سیگار کشیدن زنجیری (بدون وقفه) همانند امضای حکم اعدام خویشتن است.

5. he was jockeyed into signing the contract
او در موقعیتی قرار گرفت که مجبور شد قرارداد را امضا کند.

6. he was perfectly agreeable to signing the paper
او کاملا راضی بود که ورقه را امضا کند.

7. to formalize the arrangements for the signing of the contract
قرار نهایی برای امضای قرارداد را گذاشتن

8. they have been raiding our team and signing up our best players for years
سال هاست که آنها به تیم ما دستبرد زده و بهترین بازیکنان ما را استخدام کرده اند.

9. she made a few amendments to the letter before signing it
قبل از امضا نامه را در چند جا اصلاح کرد.

10. Spain's top priority is the signing of an EMU treaty.
[ترجمه گوگل]اولویت اصلی اسپانیا امضای معاهده EMU است
[ترجمه ترگمان]اولویت ارشد اسپانیا امضای یک پیمان EMU است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She didn't understand the form she was signing.
[ترجمه گوگل]او فرمی را که امضا می‌کرد نمی‌فهمید
[ترجمه ترگمان]او این شکلی را که امضا می کرد درک نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The police had tried to intimidate him into signing a confession.
[ترجمه گوگل]پلیس سعی کرده بود او را بترساند تا یک اعتراف نامه امضا کند
[ترجمه ترگمان]پلیس سعی کرده بود او را وادار به امضا کردن اعتراف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The formal signing will take place on April 9th.
[ترجمه گوگل]امضای رسمی در 9 آوریل انجام خواهد شد
[ترجمه ترگمان]امضای رسمی این قرارداد در ۹ آوریل برگزار خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They are on the verge of signing a new contract for a further two years' work.
[ترجمه گوگل]آنها در آستانه امضای قراردادی جدید برای دو سال دیگر هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها در آستانه امضای قرارداد جدید برای دو سال آینده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She was duped into signing.
[ترجمه گوگل]او فریب خورد تا امضا کند
[ترجمه ترگمان]فریب خورد و به امضا رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The signing of the peace treaty was the high tide of her presidency.
[ترجمه گوگل]امضای پیمان صلح موج بلند دوران ریاست جمهوری او بود
[ترجمه ترگمان]امضای پیمان صلح موج بلند ریاست جمهوری او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] تابلوگذار - نصب تابلو

انگلیسی به انگلیسی

• act of writing a signature

پیشنهاد کاربران

نشانه ای، اشاره ای
اشاری
Major signings new teams
خرید عمده تیم های جدید
امضا کردن
نشانی
بازیکن جدید
با زبان اشاره حرف زدن
به معنی امضا کردن

بپرس