ترجمه‌های محمدشفیعی (٣٩)

بازدید
١٣٤
تاریخ
٣ روز پیش
متن
Remove the tough outer leaves before cooking.
دیدگاه
١

پیش از آشپزی کردن برگهای بیرونی سفت و سخت را جداکنید

تاریخ
٣ روز پیش
متن
Come and remove your wet coat.
دیدگاه
١

بیا و کت خیست را دربیاور

تاریخ
٣ روز پیش
متن
As soon as the cake is done, remove it from the oven.
دیدگاه
١

به محض آماده شدن کیک آن را از فر خارج کنید

تاریخ
٣ روز پیش
متن
We are going to remove into a new house.
دیدگاه
١

ما قصدداریم به توی خانه جدیدی نقل مکان کنیم

تاریخ
٣ روز پیش
متن
Please help me remove the table to the corner.
دیدگاه
١

لطفا کمکم کنید تامیز را به کنجی ببرم

تاریخ
٣ روز پیش
متن
Will you please remove your handbag from the seat?
دیدگاه
٠

آیا شما لطفا کیف دستی تان رااز صندلی برخواهید داشت

تاریخ
٥ روز پیش
متن
Poor nutrition is a foe of good health.
دیدگاه
٠

تغذیه ضعیف یک دشمن برای سلامتی است

تاریخ
١ هفته پیش
متن
The newspaper launched an appeal fund for victims of the disaster.
دیدگاه
١

روزنامه یه صندوق تجدید نظر برای قربانیان فاجعه راه انداخت

تاریخ
١ هفته پیش
متن
The corpse lay face down in a pool of blood.
دیدگاه
١

جسد روبه پایین در استخری از خون درازکش بود

تاریخ
١ هفته پیش
متن
The corpse was in an advanced stage of decomposition.
دیدگاه
١

جسد در مرحله پیشرفته تجذیه بود

تاریخ
١ هفته پیش
متن
The corpse had been laid out on a marble slab.
دیدگاه
٠

جسد روی تخته سنگ مرمری دراز کشیده بود

تاریخ
١ هفته پیش
متن
He likes to circulate among the guests at the party.
دیدگاه
٠

او دوس داره بین مهمانان در مهمانی بچرخد

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
The eldest son will inherit the title.
دیدگاه
٠

بزرگترین پسر این عنوان را به ارث خواهد برد

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
He has no son to inherit his land.
دیدگاه
٠

اون مرد پسری ندارد که وارث زمینش باشد

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
He will inherit the title on the death of his uncle.
دیدگاه
٠

او لقب را با مرگ عمویش به ارث خواهد برد

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
Many honors were bestowed on the champion.
دیدگاه
١

افتخارات زیادی به قهرمان ارزانی شد

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
This book is dedicated to my parents.
دیدگاه
٠

این کتاب تقدیم می شود به پدر و مادرم

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
The police believe that the woman committed suicide.
دیدگاه
٠

پلیس باور داره که این زن مرتکب خودکشی شده

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
He was summoned to testify in court as a witness.
دیدگاه
١

اون مردبعنوان شاهد و برای شهادت دادن در محکمه احضار شد

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
The teacher received an urgent phone call and was summoned to the office.
دیدگاه
١

معلم یه تماس تلفنی فوری دریافت کرد و به دفتر مدرسه احضار شد

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
The Russian leader received a ringing declaration of support yesterday.
دیدگاه
٠

رهبر روسیه سر همه کلاه میگذارد

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
He was afraid of committing himself to just one woman.
دیدگاه
١

او ترسیده بود که خودشو فقط به یه زن متعهد کنه

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
She committed herself to helping the poor for the rest of her life.
دیدگاه
١

اون خانم خودشو متعهد کردبه کمک به فقرا در باقی مانده عمرش

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Heed my warning.
دیدگاه
٠

به هشدارم اعتنا کن

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Please give your family my regards.
دیدگاه
٠

خواهشا ارادت مرا به خانواده ات برسان

تاریخ
١ ماه پیش
متن
In that regard, the job was poorly done.
دیدگاه
٠

ازون بابت. کار ضعیف انجام شد

تاریخ
١ ماه پیش
متن
It generally pays to regard your doctor's advice.
دیدگاه
٠

عموما ارزش آن رادارد که به توصیه پزشک اهمیت قائل شد

تاریخ
١ ماه پیش
متن
She regarded me suspiciously from across the room.
دیدگاه
٠

او مؤنث از آنسوی اتاق مشکوک وار مرا مورد توجه گذاشت

تاریخ
١ ماه پیش
متن
I regard your opinion highly.
دیدگاه
٠

من به ایده شما اهمیت وافر میدهم

تاریخ
١ ماه پیش
متن
The tyrant coerced obedience.
دیدگاه
٠

ستمگر وادار به پیروی و اطاعت شد

تاریخ
١ ماه پیش
متن
To what can we attribute this dramatic change in your attitude?
دیدگاه
٠

این تغییر شگرف در نگرش شما را به چه چیزی می توانیم منسوب نماییم

تاریخ
١ ماه پیش
متن
The point finally got across.
دیدگاه
٠

نهایتا نکته رسانده شد

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Her husband is forever contradicting her.
دیدگاه
٠

شوهرش برای همیشه حرفهای او را رد میکند

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
Education is compulsory in this state up to the age of sixteen.
دیدگاه
٠

تحصیل در این ایالت تا سن ۱۶ سالگی بایسته است

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
Building the bridge was a huge endeavor.
دیدگاه
٠

ساختن پل سعی و تلاش عظیمی بود

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
The doctor assured him that there was nothing to worry about.
دیدگاه
٠

پزشک او را خاطرجمع کرد که جایی برای نگرانی نیست

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
I don't associate with people from the office outside of work.
دیدگاه
٠

من معاشرت نمیکنم با افراد همکار اداری ام در بیرون از محل کار

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
I can't afford such an expensive car.
دیدگاه
٠

من از پس خرید چنین ماشین گرانبهایی بر نمی آیم

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
Forgetfulness is my worst defect.
دیدگاه
٠

فراموش کاری بدترین نقص من است