ترجمه‌های محمدشفیعی (٧٠)

بازدید
٢٧٩
تاریخ
٣ روز پیش
متن
The urge to look was almost overwhelming.
دیدگاه
١

تمایل به نگاه کردن تقریبا غیرقابل اجتناب بود

تاریخ
٥ روز پیش
متن
A mule is a hybrid of a male donkey and a female horse.
دیدگاه
١

قاطر مخلوط و دورگه ای است از الاغ نر و اسب ماده

تاریخ
١ هفته پیش
متن
What a fidget you are!
دیدگاه
١

چقدر وول می خوری

تاریخ
١ هفته پیش
متن
The villages straggle in the mountains.
دیدگاه
١

روستاهایی بصورت ناهماهنگ پراکنده دربین کوه ها

تاریخ
١ هفته پیش
متن
A brave man may fall, but he cannot yield.
دیدگاه
١

یه مرد شجاع ممکنه سقوط کنه امانمیتونه تسلیم بشه

تاریخ
١ هفته پیش
متن
Romania made a clean sweep of the medals.
دیدگاه
١

رومانی مدال ها را جارو کرد ( جمع کرد بردشون )

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
In his leisure, he likes to read mystery novels.
دیدگاه
١

اون مرد دوس داره در وقت فراغتش داستان های رازآلود بخواند

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
Life was hard for our ancestors, and they had little leisure.
دیدگاه
١

زندگانی برای اجدادمان سخت بود و آنها فراغت اندکی داشتند

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
She just goes to pieces in exams.
دیدگاه
١

اون دختر درست در امتحانات به فنا میرود

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
She's a strong woman, but she nearly went to pieces when Arnie died.
دیدگاه
١

اویک زن قوی است اما بعد از مرگ آرنی تقریبا فرو ریخت

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
Methadone does not produce the " high " brought on by heroin.
دیدگاه
١

متادون نشئگی به اندازه هروئین تولید نمیکند

تاریخ
٤ هفته پیش
متن
The dogs were running loose in the park.
دیدگاه
٥

سگها درپارک آزاد درحال دویدن بودند

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Their passage through the mountains was hindered by a snow storm.
دیدگاه
٥

راه عبور آنها از طریق کوهستانها بوسیله یه طوفان برف بسته و مانع شده بود

تاریخ
١ ماه پیش
متن
President Franklin Roosevelt and his wife Eleanor Roosevelt were akin, but only distantly.
دیدگاه
٥

پرزیدنت روزولت و همسرش النور خویشاوند بودند اما با نسبت دور

تاریخ
١ ماه پیش
متن
The amount of the award was less than the plaintiff hoped for.
دیدگاه
٥

مبلغ پاداش کمتر از آنی بود که شاکی به آن امید داشت

تاریخ
١ ماه پیش
متن
The police officers involved in the arrest received awards for bravery from the police commissioner.
دیدگاه
٥

افسران پلیس درگیر در دستگیری از سوی کمیسر پلیس جوایزی را برای شجاعتشان دریافت کردند

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Marie Curie was awarded two Nobel Prizes in science.
دیدگاه
٥

به ماری کوری دو جایزه نوبل در رشته علوم اعطا شد

تاریخ
١ ماه پیش
متن
The plaintiff was awarded thousands of dollars in damages.
دیدگاه
٥

شاکی هزاران دلار غرامت دریافت کرده است

تاریخ
١ ماه پیش
متن
I picked up a hitchhiker on our way back.
دیدگاه
٥

یک مسافر سرراهی را درراه برگشتن مان سوار کردم

تاریخ
١ ماه پیش
متن
We live under the shadow of war.
دیدگاه
٥

ما زیر سایه جنگگگ زندگی میکنیم

تاریخ
١ ماه پیش
متن
The country's leader made an earnest plea for peace.
دیدگاه
٥

رهبر این کشور یک درخواست مشتاقانه برای صلح کرد

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
I went to bed at eleven o'clock as usual.
دیدگاه
٥

من مثل همیشه ساعت یازده به بستر رفتم

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
This tonic was claimed to cure all sorts of ailments such as headache, toothache, rashes, and itching.
دیدگاه
٥

ادعا میشد که این تونیک شفادهنده انواع سردرد. دندان درد. بثورات جلدی و خارش میباشد

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
The sauce tastes bitter.
دیدگاه
٥

سس طعم تلخی میدهد

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
She wanted to taste of life in the big city.
دیدگاه
٢

او می خواست زندگی در شهر بزرگ را تجربه کند

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
If you've never had Greek wine before, you really should taste this.
دیدگاه
٢

اگه شما قبلا هرگز شراب یونانی ننوشیدی تو لازمه که واقعا ا ازین مزه کنی بچشی

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
We contributed both time and money to the senator's campaign.
دیدگاه
١

ماهم پول و هم زمان را برای کمپین سناتور اهداکردیم

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
You overestimate my value to the company.
دیدگاه
١

شما ارزش من را برای شرکت بیش از حد بها دادی

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
We estimated our bill to be approximately three hundred dollars.
دیدگاه
١

تخمین زدیم که صورت حسابمان تقریبا سیصد دلاری یاشد

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
Speech implies the use of vocal cords.
دیدگاه
١

گفتار یعنی استفاده از تارهای صوتی

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
She agreed to do it, but her tone implied resentment.
دیدگاه
١

او موافق انجامش بود اما لحن صدایش تنفر و مخالفت را میرساند

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
Remove the tough outer leaves before cooking.
دیدگاه
١

پیش از آشپزی کردن برگهای بیرونی سفت و سخت را جداکنید

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
Come and remove your wet coat.
دیدگاه
١

بیا و کت خیست را دربیاور

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
As soon as the cake is done, remove it from the oven.
دیدگاه
١

به محض آماده شدن کیک آن را از فر خارج کنید

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
We are going to remove into a new house.
دیدگاه
١

ما قصدداریم به توی خانه جدیدی نقل مکان کنیم

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
Please help me remove the table to the corner.
دیدگاه
١

لطفا کمکم کنید تامیز را به کنجی ببرم

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
Will you please remove your handbag from the seat?
دیدگاه
١

آیا شما لطفا کیف دستی تان رااز صندلی برخواهید داشت

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
Poor nutrition is a foe of good health.
دیدگاه
١

تغذیه ضعیف یک دشمن برای سلامتی است

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
The newspaper launched an appeal fund for victims of the disaster.
دیدگاه
١

روزنامه یه صندوق تجدید نظر برای قربانیان فاجعه راه انداخت

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
The corpse lay face down in a pool of blood.
دیدگاه
١

جسد روبه پایین در استخری از خون درازکش بود

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
The corpse was in an advanced stage of decomposition.
دیدگاه
١

جسد در مرحله پیشرفته تجذیه بود

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
The corpse had been laid out on a marble slab.
دیدگاه
١

جسد روی تخته سنگ مرمری دراز کشیده بود

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
He likes to circulate among the guests at the party.
دیدگاه
١

او دوس داره بین مهمانان در مهمانی بچرخد

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
The eldest son will inherit the title.
دیدگاه
١

بزرگترین پسر این عنوان را به ارث خواهد برد

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
He has no son to inherit his land.
دیدگاه
١

اون مرد پسری ندارد که وارث زمینش باشد

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
He will inherit the title on the death of his uncle.
دیدگاه
١

او لقب را با مرگ عمویش به ارث خواهد برد

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
Many honors were bestowed on the champion.
دیدگاه
١

افتخارات زیادی به قهرمان ارزانی شد

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
This book is dedicated to my parents.
دیدگاه
١

این کتاب تقدیم می شود به پدر و مادرم

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
The police believe that the woman committed suicide.
دیدگاه
١

پلیس باور داره که این زن مرتکب خودکشی شده

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
He was summoned to testify in court as a witness.
دیدگاه
١

اون مردبعنوان شاهد و برای شهادت دادن در محکمه احضار شد

١