ترجمه‌های محمدشفیعی (٥٩)

بازدید
٢٤٤
تاریخ
١ هفته پیش
متن
The dogs were running loose in the park.
دیدگاه
٣

سگها درپارک آزاد درحال دویدن بودند

تاریخ
١ هفته پیش
متن
Their passage through the mountains was hindered by a snow storm.
دیدگاه
٣

راه عبور آنها از طریق کوهستانها بوسیله یه طوفان برف بسته و مانع شده بود

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
President Franklin Roosevelt and his wife Eleanor Roosevelt were akin, but only distantly.
دیدگاه
٤

پرزیدنت روزولت و همسرش النور خویشاوند بودند اما با نسبت دور

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
The amount of the award was less than the plaintiff hoped for.
دیدگاه
٣

مبلغ پاداش کمتر از آنی بود که شاکی به آن امید داشت

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
The police officers involved in the arrest received awards for bravery from the police commissioner.
دیدگاه
٣

افسران پلیس درگیر در دستگیری از سوی کمیسر پلیس جوایزی را برای شجاعتشان دریافت کردند

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
Marie Curie was awarded two Nobel Prizes in science.
دیدگاه
٣

به ماری کوری دو جایزه نوبل در رشته علوم اعطا شد

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
The plaintiff was awarded thousands of dollars in damages.
دیدگاه
٣

شاکی هزاران دلار غرامت دریافت کرده است

تاریخ
٤ هفته پیش
متن
I picked up a hitchhiker on our way back.
دیدگاه
٤

یک مسافر سرراهی را درراه برگشتن مان سوار کردم

تاریخ
١ ماه پیش
متن
We live under the shadow of war.
دیدگاه
٣

ما زیر سایه جنگگگ زندگی میکنیم

تاریخ
١ ماه پیش
متن
The country's leader made an earnest plea for peace.
دیدگاه
٣

رهبر این کشور یک درخواست مشتاقانه برای صلح کرد

تاریخ
١ ماه پیش
متن
I went to bed at eleven o'clock as usual.
دیدگاه
٣

من مثل همیشه ساعت یازده به بستر رفتم

تاریخ
١ ماه پیش
متن
This tonic was claimed to cure all sorts of ailments such as headache, toothache, rashes, and itching.
دیدگاه
٣

ادعا میشد که این تونیک شفادهنده انواع سردرد. دندان درد. بثورات جلدی و خارش میباشد

تاریخ
١ ماه پیش
متن
The sauce tastes bitter.
دیدگاه
٣

سس طعم تلخی میدهد

تاریخ
١ ماه پیش
متن
She wanted to taste of life in the big city.
دیدگاه
٢

او می خواست زندگی در شهر بزرگ را تجربه کند

تاریخ
١ ماه پیش
متن
If you've never had Greek wine before, you really should taste this.
دیدگاه
٢

اگه شما قبلا هرگز شراب یونانی ننوشیدی تو لازمه که واقعا ا ازین مزه کنی بچشی

تاریخ
١ ماه پیش
متن
We contributed both time and money to the senator's campaign.
دیدگاه
١

ماهم پول و هم زمان را برای کمپین سناتور اهداکردیم

تاریخ
١ ماه پیش
متن
You overestimate my value to the company.
دیدگاه
١

شما ارزش من را برای شرکت بیش از حد بها دادی

تاریخ
١ ماه پیش
متن
We estimated our bill to be approximately three hundred dollars.
دیدگاه
١

تخمین زدیم که صورت حسابمان تقریبا سیصد دلاری یاشد

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
Speech implies the use of vocal cords.
دیدگاه
١

گفتار یعنی استفاده از تارهای صوتی

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
She agreed to do it, but her tone implied resentment.
دیدگاه
١

او موافق انجامش بود اما لحن صدایش تنفر و مخالفت را میرساند

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
Remove the tough outer leaves before cooking.
دیدگاه
١

پیش از آشپزی کردن برگهای بیرونی سفت و سخت را جداکنید

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
Come and remove your wet coat.
دیدگاه
١

بیا و کت خیست را دربیاور

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
As soon as the cake is done, remove it from the oven.
دیدگاه
١

به محض آماده شدن کیک آن را از فر خارج کنید

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
We are going to remove into a new house.
دیدگاه
١

ما قصدداریم به توی خانه جدیدی نقل مکان کنیم

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
Please help me remove the table to the corner.
دیدگاه
١

لطفا کمکم کنید تامیز را به کنجی ببرم

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
Will you please remove your handbag from the seat?
دیدگاه
١

آیا شما لطفا کیف دستی تان رااز صندلی برخواهید داشت

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
Poor nutrition is a foe of good health.
دیدگاه
١

تغذیه ضعیف یک دشمن برای سلامتی است

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
The newspaper launched an appeal fund for victims of the disaster.
دیدگاه
١

روزنامه یه صندوق تجدید نظر برای قربانیان فاجعه راه انداخت

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
The corpse lay face down in a pool of blood.
دیدگاه
١

جسد روبه پایین در استخری از خون درازکش بود

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
The corpse was in an advanced stage of decomposition.
دیدگاه
١

جسد در مرحله پیشرفته تجذیه بود

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
The corpse had been laid out on a marble slab.
دیدگاه
١

جسد روی تخته سنگ مرمری دراز کشیده بود

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
He likes to circulate among the guests at the party.
دیدگاه
١

او دوس داره بین مهمانان در مهمانی بچرخد

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
The eldest son will inherit the title.
دیدگاه
١

بزرگترین پسر این عنوان را به ارث خواهد برد

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
He has no son to inherit his land.
دیدگاه
١

اون مرد پسری ندارد که وارث زمینش باشد

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
He will inherit the title on the death of his uncle.
دیدگاه
١

او لقب را با مرگ عمویش به ارث خواهد برد

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
Many honors were bestowed on the champion.
دیدگاه
١

افتخارات زیادی به قهرمان ارزانی شد

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
This book is dedicated to my parents.
دیدگاه
٠

این کتاب تقدیم می شود به پدر و مادرم

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
The police believe that the woman committed suicide.
دیدگاه
٠

پلیس باور داره که این زن مرتکب خودکشی شده

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
He was summoned to testify in court as a witness.
دیدگاه
١

اون مردبعنوان شاهد و برای شهادت دادن در محکمه احضار شد

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
The teacher received an urgent phone call and was summoned to the office.
دیدگاه
١

معلم یه تماس تلفنی فوری دریافت کرد و به دفتر مدرسه احضار شد

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
The Russian leader received a ringing declaration of support yesterday.
دیدگاه
٠

رهبر روسیه سر همه کلاه میگذارد

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
He was afraid of committing himself to just one woman.
دیدگاه
١

او ترسیده بود که خودشو فقط به یه زن متعهد کنه

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
She committed herself to helping the poor for the rest of her life.
دیدگاه
١

اون خانم خودشو متعهد کردبه کمک به فقرا در باقی مانده عمرش

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
Heed my warning.
دیدگاه
٠

به هشدارم اعتنا کن

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
Please give your family my regards.
دیدگاه
٠

خواهشا ارادت مرا به خانواده ات برسان

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
In that regard, the job was poorly done.
دیدگاه
٠

ازون بابت. کار ضعیف انجام شد

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
It generally pays to regard your doctor's advice.
دیدگاه
٠

عموما ارزش آن رادارد که به توصیه پزشک اهمیت قائل شد

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
She regarded me suspiciously from across the room.
دیدگاه
٠

او مؤنث از آنسوی اتاق مشکوک وار مرا مورد توجه گذاشت

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
I regard your opinion highly.
دیدگاه
٠

من به ایده شما اهمیت وافر میدهم

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
The tyrant coerced obedience.
دیدگاه
٠

ستمگر وادار به پیروی و اطاعت شد

١