پیشنهادهای Tirdad Kashani (٧٦٥)
فاجعه
سر فرود آوردن، سر خم کردن، سر خم گردیدن، بزرگ داشتن
پهلوان نیز می شود، مانند نام خشایار که می شود: فرمانده یا شاه پهلوانان
اَنیشیدن، اَبیشیدن
سرور انگشتران
جانور خانگی، جاندار خانگی
سگالیدن درست است، سکالیدن چرا بر جای آن نوشته شده است؟
برای واژه presents:نمایان می کند، نشان می دهد، پیشکش می دهد، پیش نهادن، پدیدار می کند
بالا رده، والا رده
سرنویس، سرآغاز
برابر پارسی= زیان زدن، زیان آوردن
تافتن را برابر دوختن نیز شنیدم
فرهیخته، بافرهنگ
مایه=Matter مایه بنیاد همه چیز است، و ما امروز عربی شده این واژه را بیشتر از خودش به کار می بریم ( ماده ) . ماده در پارسی همان نر و ماده است، و بن ه ...
دستگاه کاوگر
به گفته سرشناس
پندار شما آسوده پندارت آسوده پندارت تخت خیال= پندار، گمان راحت=آسایش، آسوده…
برابر خوبی برای واژه عربی تسلیت و تسلیت گفتن. چون که سوگواری هم پیوسته تر به خاک سپاری است تا واژه های هم دلی و دلخوشی
این واژه پارسی است، برابر نیاز ندارد! فنی که از فن می آید، گرفته شده از فند و ترفند پارسی است. خود فند هم از پند می آید! عرب ها هم که فن را بکار می ...
نصب کردن
خیزابه سواری خیزآب سواری
برای تمرین بدنی: برزیدن، برزش برای تمرین آموزشی: بازنویسی، بازخوانی، بازبینی برای کاربرد های دیگر: دوباره کاری، بازانجامی
برزیدن
تمرین کرده
تمرین کردن ورزشی را پیاپی انجام دادن
چفت کردن
درازای خیزآب
امواج گروه موج، در پارسی خیزآب ها یا خیزآبه ها
نشانک = Signal یک پیام یا نمار کوچک و کوتاه، یا یک گروهی ادامه دار از یک همچون پیام های
دفتر پیک رسانی، پیک خانه،
کاربرد بهینه، بهینه گساردن، بهینه گساریدن
به جای واژه عربی ورودی
درایند
ورودی
خوراک را گذرانیدن و گواریدن و گواردن. Digest
appendix
پی نوشت
برابر پارسی سیاره؟! سیاره که واژه عربی هست و پارسی آن گویال است.
به جای ساطور، فرتیغ بگوییم. گمان می کنم فر در فرتیغ از همان فرا می آید. فرا تیغ> فرتیغ
آذین بستن
گاه نمای زنگی گاه شمار زنگی
گاه نمای مچی
ما برابر راستی برای این واژه نداریم، چون ساختار گوفته های ما نیازی بر این ندارد. برای نمونه: ملیت ایشان چیست؟ = ایشان کجایی هستند؟ تابعیت فرهنگست ...
بهساز گر بهساز
به کسی یا چیزی پرداختن پرداختن به چرا به آن نمی پردازی؟ = چرا به آن محل نمی گذاری؟ دیگر به اون نمی پردازی؟
جاشماله ای
میاندار بهترین برابر برای این واژه، چون moderate هم به چم میانه و میانگین می باشد. Moderator کسی هست که همه چیز را در همان میانه نگه می دارد. سپس می ...
قهر کردن
نشانه گیری
اندیشه پردازی شاید گمان پردازی