پیشنهادهای Tirdad Kashani (٦٧٥)
فرمان کار
شاد و خوش بودن، سرمستی کشیدن/بودن، خوش گذراندن
خوشی کردن، خوشنود بودن، سرمست شدن!
رخنه کردن/رفتن. فروروی، خلیدن
در زبان اردو به این آهن پیما “تیز خرام” می گویند، که از دو واژه پارسی برگرفته شده است و می تواند برابر شیرینی برای قطار سریع السیر باشد
آگاهی نامه، پخش نامه
شگفت آور و بیگانه
بخش
پارسی= پاکیزه کردن، روفتن، روبیدن. روفت و روب کردن
کارشناس مغز و پی کارشناس پی پی شناس ویژه گر پی شناسی
پی برابر پارسی عصب است پی شناسی = عصب شناسی
ابزار کشی
“باکی ندارد” می شود “عیبی ندارد” ( ولی عیب عربی است ) یا درست تر بخواهید می شود “ترسی ندارد” چون باک همان بیم، ترس، نگرانی، یا هراس می شود.
چیزی نیست. سختی نداره. بدی نداره. خوب می شود
رسا شده، به رسایی رسیده. بی کمبود شده.
زینه بندی
GLITTER
پولک Glitter
همان پژمان
دلتنگ
چاپارخانه
نیست، نبودن، جای نداشتن
دار زدن به دار آویختن به دار کشیدن
دار زدن به دار آویختن به دار کشیدن
سزاش بود، هوده اش بود
آبنبات ژله ای
برخوردن، برخورده
بر پایه داد، بر پایه آسا
ارزیابی
لشگر یک سپاه یا ارتش است، لشکر تازی ( عربی ) شده آن می باشد
سرسپرده
گریزیدن/ گریز کردن از چیزی از زیرش در رفتن، خود را به آن راه زدن، فرار کردن خود را به کوچه علی چپ زدن
نژاد و تبار. گوهر و خاندان
انگشت نشان
برای دوستانی که می فرمایند سوژه، موضوع، و مبحث برابر پارسی ندارد چرا در همین آبادیس نگاه نمی کنید چون به درستی و بزرگی واژه جستار [ جُستار ] را نوشته ...
گرو بستن، گرو بندی
رسانه همگانی
گرو کشی کردن
پیشگاه تبه/ پهنه ی تبه
Free space, Open space پهنای آزاد، زمین آزاد
دات نامه، داد نامه
خوشت باشه، خوشا
ره گذر
فرهنگ واژگان، واژگان، واژه نامه
بازار یا تیمچه ( تیمچه سر پوشیده است، بازار سر باز است )
جنگنده سیاسی
Update
Super natural فراهنجار فرا سرشتین، فرا نیادی
Molecule مولکول
بتوی یا تگابی/تگاوی